eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸آمدن إمام سجاد علیه‌السلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود... در نقل‌ها آمده است: 🥀 بعد از که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع می‌شد، شناختند. دور پیکر امام علیه‌السلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند. 📋 و حٰاوَلوا تَحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا. ▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند. 🥀 یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدن‌ها را دفن کنیم؟! ما از کجا می‌دانیم که هر جسد از آن کیست؟! 📋 و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ ▪️خودتان هم می‌بینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است. 🥀 در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد می‌شد؛ 📋 حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه، ▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیه‌السلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود: 📋 «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا» ▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد. 🥀 سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستاده‌اید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم. 🥀 ما آمده‌ایم تا جسد امام حسین علیه‌السلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم. 🥀 سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم ص۴۶۶ ✍ از روی دلسوزی دهاتی‌های اطراف تاصبح دور پیکر تو گریه کردند همراه حیواناتِ صحرا دور گودال با گریه‌های مادر تو گریه کردند از تکه‌های چادری بر خاک پیداست با زور خواهر را جدا کردند از تو تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده بر جای دست خواهر تو گریه کردند پیرِ قبیله گفت کی؟ سر را بریده در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد چون گیسوی آشفته گشته وضع رگ‌ها بر حال و روز حنجر تو گریه کردند دربین پیکرها دوتایش فرق دارد یک پیکری پامال قدری قد کشیده آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود بر ارباً اربا اکبر تو گریه کردند نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است پای فرات و باصدای موج دریا بر ساقی آب‌آور تو گریه کردند بر پشت خیمه مشتی از زن‌ها نشستند بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد ناخواسته جای ربابِ دست بسته بهر علیِ اصغر تو گریه کردند از راه زین العابدین آمد صدا زد من صاحب اسرار این گودال هستم بوسه به بوسه پیکرت را شرح می‌داد آن‌ها همه دور و بر تو گریه کردند فرمود مردم تکه بوریا بیارید باید کنار هم بچینم این بدن را دیدند پیدا کرد یک انگشتِ خونین بر دست بی انگشترِ تو گریه کردند @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🔸ابراهیم طوری برخورد میکرد کھ گویی از تمامِ رفاهیات دنیایی برخوردار است. 🔹گذرانِ زندگی برایِ او که یتیم بزرگ شده سخت بود اما با کار در بازار، درآمد لازم را برایِ خودش کسب کرد ! ابراهیم پولِ خودش را هم برایِ دیگران هزینھ میکرد ؛ نھ موقعیت هایِ ویژه او را ذوق زده میکردُ نھ از دست دادنِ موقعیت ها او را ناراحت می کرد هیچ وقت لباس نو نمی پوشی.. می‌گفت: هر زمان تمامِ مردم توان پوشیدنِ لباس نوُ زیبا داشتند، من هم می پوشم🌿 🤍 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نشسته مادری و دست بر کمر دارد کمک کنید در از این تنور بردارد هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید تنورِ سرد کمی خاکِ شعله‌ور دارد کشید شانه‌ای و گفت شانه هم مادر برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد تو را به معجرِ خود پاک میکنم اما چقدر کُنجِ لبت لخته‌یِ جگر دارد هنوز جایِ تَرَکهای تشنگی پیداست هنوز رویِ لبت زخمهایِ تر دارد از این به بعد گلویت نمی‌چکد از نِی به بند آمدنش شعله هم اثر دارد به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد شاعر: حسن لطفی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
4_5796587673426596613.mp3
7.58M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 نوحه: میشه‌یکم‌کنار‌من‌بشینی ؟.. 😭 میشه‌یه‌خورده‌تو‌منو‌ببینی ؟ تکیه‌گاه‌من‌بودی ..❤️ خیلی‌وقتا‌شاهد‌گناه‌من‌بودی ..😔 آقا‌ ، به خدا‌ مردی :)))) آخ‌‌‌ابی عبدالله... با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸بنا به بعضی از اقوال بی بی این چند وقته شام بوده،حالا تبعید کردن،یا عبدالله آورده،چی میدونیم چه به سرش آوردن هنوز نمی دونیم چه به سرش آوردن،باور کن اینقدر روضه خوند.. 😭 تو مدینه من بعید نمیدونم مسمومش کرده باشن،چون حکومت تبعید که میخواست بکنه.. آری معروفه میگن گفت: عبدالله،نفسا آخرمه،حلالم کن،بگو بسترم رو ببرند زیر آفتاب پهن کنند.. 😭 اشاره کردن آقا نه! این کارُ نکن عبدالله گفت:من نوکر زینبم.. 😭 از اولم همین بوده،شوهر چیه،هر چی خانم بگه،فقط گفت:چرا بی بی جان؟ ▪️فرمود عبدالله تو میدونی،من حسینم یادم نمیره، دیدم داداشم آروم پنچه هاش رو خاک میکشه.. 😭 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شب هفتِ آقام حسینه شب جمعه حرم چه غوغاست شب هفتِ آقام حسینه مادرش فاطمه کربلاست این نوکر، ولی جامونده این دوری، اونو سوزونده اسمش رو، تا که بنویسن باز از دور، زیارت خونده حرم هم نبری پای تو می مونم می مونم می مونم تا نفس دارم از تو آقا می خونم می خونم می خونم ▪️اربابم ثارالله یاحسین یاحسین شب هفتْ دیگه غصّه نخور نگو آقا رو خاک صحراست دو سه روزی میشه که جسمش زیر خاک میون بوریاست رو سینش، علی اصغرش پائین پاش، علی اکبرش فاصله است، ولی آقامون میونِ، سر و پیکرش سری که مثل ماه دُوْرش پُر کوکبِ کوکبِ کوکبِ صوت قرآنش تسلّیِ زینبِ زینبِ زینبِ ▪️اربابم ثارالله یاحسین یاحسین شب هفتِ آقاست ولی دل تو شبای دهه اوّلِ مثل من کی دلش گیرِ اون روضه های دهه اوّلِ ؟ شرمندم، که زنده موندم شرمندم، ازت کم خوندم روضه ی، آتیش و خیمه بدجوری، آقا سوزوندم زینب تو که دوریت واسش مشکلِ مشکلِ مشکلِ چند روز همسفر شده با حرمله حرمله حرمله ▪️اربابم ثارالله یاحسین یاحسین شاعر : عبدالله باقری @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
Sosan Ame In Kiye.mp3
1.81M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عمه این کیه رو نیزه قرآن می خونه عمه این کیه رو نیزه قرآن می خونه چشم و ابروهاش شبیه بابای منه ای پدر بگو با دخترت کی بریده ای بابا سرت عمه ام میگه بابات رفته پیش خدا رفته بابا ولی بگو بی من چرا ای پدر به قربان چشات می روی دلم تنگه برات می روی دلم تنگه برات ای پدر بگو بگو دلم تنگه چرا روی صورتت نشانی سنگه چرا ای پدر مگه قهری باهام که دیگه نمیخندی برام یا مولا حسین بگو دلم تنگه چرا روی صورتت نشانی سنگه چرا ای پدر مگه قهری باهام که دیگه نمیخندی برام میگن کربلا عرش خدا رو زمینه آرزوی ما دیدن اون سرزمینه آقا جون دلم تنگ اومده شیشه دلم آقا جون زیر سنگ اومده @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 هیچکس به هیچ مرحله‌ای از معنویت نرسید مگر در حرم امام حسین علیه السلام و با توسل به آن !❤️ این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده‌اید ما را شفاعت می‌کنند .😭 علامه طباطبایی 🎤 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فدای چشم چون دریای زینب بمیرم واسه ی غمهای زینب شب هفتم سر قبر حسینش چقدر خالیه امشب جای زینب شب هفتم شده زینب کجایی سر قبر حسین خود بیایی شب هفتم کنار قبر سقا بگو ام البنین داد از جدایی یه گوشه زار و تنهایی رقیه گرفته ذکر بابایی رقیه به یاد اصغر شیرین زبونش داره میخونه لالایی رقیه بگو پس نور چشمای ترت کو بگو شبه پیمبر اکبرت کو نه حر موند و نه عبدالله و قاسم ابالفضل ،ساقی آب آورت کو شب هفتم شد و قلبم کبابه همه دنیا به چشم ما سرابه امون از داغ طفل شیرخواره که حالش از همه بدتر ربابه میسوزونه غمت از ما پر وبال چه سخته همسفر با قوم دجال تو بیداری که پیش شمر و زجرم تو خوابم میرم هرشب بین گودال شب هفتم گرفتم روضه ی سر امان از ناله ی پر سوز خواهر اسیر شمر بودم من اگر که نبودم مجلس ختمت برادر بنال ای دل از این غم بی شماره ندارد اسمانم یک ستاره شب هفتم شده شیون کن ای دل به یاد آن گلوی پاره پاره @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
55.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 این تن مولاست، یوسف زهراست.. تشنه و تنهاست سر مبریدش.. 😭 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
657_44342346016478.mp3
3.41M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 کربلا... تو که هستی چرا حرفامو با غیر بگم... خدا خیرم رو رقم زد با تو... ❤️ همه تنهام میذارن حسین إلا تو... 😭 حسین ستوده🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین اجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس و محفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند.. 🔸صلی الله علیک یا اباعبدالله .. کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی می دادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا .. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن.. بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را من و جدا شدن از کویِ تو خدا نکند که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را ▪️میگن راهبی بوده،شبش خواب عیسی مسیح را می‌بینند که می گوید: فلانی مهمانی داری و اون مهمان برای عیسی مسیح خیلی عزیز است باید از او خوب پذیرایی کنی آبرو داری کن.. 🔹راهب میگه بلند شدم از صبح هی چشمم به این راه دوخته شده بود قرار یک مهمان عزیز بیاد برای عیسی مسیح باید خوب پذیرایی کنم؛هی نگاه کرد هی نگاه کرد دید نیومد ظهر شد شروع کرد نگاه کردن دم دمای غروب بود دید کاروانی دارد میاد، جلو جلو اراذل اوباش دارن میان و پشت سر این اراذل اوباش یک آقای رو بستنش به شتری لنگ و پشت سر اون آقا ۸۴ زن و بچه و این ها، چندتا سر به نیزه بلند است..😭 این راهب کمی نگاه کرد دید بچه ها بیشتر به یک سر نگاه می کنند بین این همه سر یک سر خیلی جلوه دارد؛خود راهب نگاه کرد دلش را برد این سر گفت: ▪️این همان مهمان عیسی مسیح است بخدا همان است همانی که عیسی مسیح گفته بود کاروان نزدیک شد،این ها صدا زدند راهب جاداری ما می خواهیم این جا استراحت کنیم،ما می خواهیم امشب اینجا باشیم. گفتم: بله جا هست دیدم خودشان خیمه زدند رفتن شروع کردن غذا آماده کردن اما بچه ها خانم ها پشت دیوار کمین کردند،پناه گرفتند؛ ▪️دیدم یک خانمی بین این خانم ها هی داره میگه رباب پچه هارا جمع کن؛کلثوم نذار بچه ها از هم جدا بشن؛ ▪️یه دختر بچه هی می گفت:عمه پام درد می کنه،عمه منزل قبلی از کاروان جا موندم بد زدند عمه کمرم درد میکنه..😭 همه را آرام کرد.. راهب میگه:این سر سر کیه؟ گفتند راهب این سر حسین پسر پیغمبره.. 😭 میگه سر را گرفتم گفتم:..من این سر را می خواهم امشب گفتن این جوری نمیشه باید پول بدی؛میگه هرچی پول داشتم جمع کردم دادم به این ها که این سر را یک شب نگه دارم سر را آورد توی دَیر ▪️ شروع کرد با این سر حرف زدن؛ای سر تو کی هستی، خودت رو به من معرفی کن؛هی حرف زد دید جوابی نمی شنوه.. آخر صدازد:خدایا به حق عیسی به این سر بگو با من حرف بزن میگه یک وقت دیدم این لب ها داره به هم می خوره.. میگه گوشم رو بردم جلو ببینم چی میگه؛صدا آمد راهب چی می خوای بشنوی؟ صدا زد شما کی هستید؟ ▪️میگه دیدم لب ها دوباره به هم می خوره می خوای من را بشناسی .. أنا ابن محمد مصطفی(ص) أنا ابن علی المرتضی(ع) أنا ابن فاطمه زهرا(س).. 😭 راهب داره گوش میده‌. یهو لب ها دوباره به هم خورد: أنا المظلوم،انا الغریب،انا العطشان..😭 یک دفعه دیدند صورت به صورت این سر گذاشت:چرا صورتت خون آلوده؟.. 😭 حرف هاشو زد؛شروع کرد با گلاب این سر را شست و شو دادن،تا صبح با این سر درد و دل کرد.. وقتی صبح شد.کاروان آماده ،منتظر راهب سر را برگردانه؛بعضی از بچه ها میگفتن:..عمه خدا به دادمان برسِ،آن ها که مسلمان بودند با سر بابامون اون جوری کردند،این که مسیحی است چی کار میکنه.. یک وقت دیدن زینب میگه الهی خیر ببینی،خدا خیرت بده راهب.. چی شد مگه عمه؟ پاشید ببینید با باباتون چه کرده.. یا حسین.. 😭 حسین آرام جانم..حسین روح وروانم ألا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون.. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌