#ادامه_روضه_تاسوعا 👇👇
مثل امشب یافردا، عمه سادات اومد نزدیک قمربنی هاشم، آقا دست به سینه وایستاده بود، دستشو گرفت، خانم نشست، گفت بشین گفت اصلا، بشین عباس، گفت مادرم بفهمه واویلا..مادرم اجازه نداده جایی، شما بشینین منم بشینم، خانم داد زد: بشین دقم دادی ، بشین بیچاره ام کردی، داغ یه خواهر موند به دلم بگی، بشین میخوام برات حرف بزنم، مؤدب نشست، باز محترم، گفت جانم خانم، به من خانم نگو، دلم پره عباس، ببینی به چه روزی افتادیم،
عباس دلم شورمیزنه، سرشو انداخته بود پایین، خانم، عباست نمرده ، خانم غصه نخوری، خودم نوکرتم خانم، شروع کرد حرف زدن
گفت:عباس، عزیزم، دورت بگردم، خبرداری توحرم چی پیچیده؟
چی خانم؟
گفت، عباس راسته برات امان نامه آوردن؟، بچه ها توخیمه لرز افتاده تو جونشون، رقیه داره می میره، عباس میخوای بری؟
آه، یکی عباسُ بگیره…
گفت خانم، نزن این حرفا رو، من مادرم ام البنینه، من غلامی رو یاد گرفتم، خانم، حالا که حرف شد بگم، چهار بار علقمه رفتم آب نخوردم، چون دیدم حسین آب نخورده، کجا میرم خانم؟
این ادب،ادب قمربنی هاشمه، که همه عالم هر جا، به هر دینی به ادب این آقا مینازن، یه افتخارما اینه تو مملکتمون دیدیم، می خوایم به هرکی فخر بفروشیم، میگیم ارمنی هامون میان میگیرن میرن، اما من میخوام اینجا یه حرفی بگم، ارمنیه نیاد بگیره من و تو بمونیم….
بچه ها، بیاید الان، با آقا، یه قول و قرار، یه شب جمعه، کجا؟ بین الحرمین،
یه سری رو به عباس، یه سری رو به حسیــــن، اونجا با هم بخونیم:
حسیــــن، دلم برات پر میزنه
حسیـــــن، گدات داره در میزنه
حسیـــــن، نذاری پرپر بزنه
آقا وقت صفین بزن چند قدم، درمیدان
چشم برتیر شما، مالک اشتر دارد
آقا، هرامامی که تو را دید، دو دستت بوسید
بوسه بر بازوی تو، لذت دیگردارد
مدح تو بود، دلم از تب و تابش افتاد
وای، برمعجرزینب، که رکابش افتاد
(حالاروضه بخوانم)
آخ، علقمه موج شد، عکس قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم(با من بیا)
تا که از گیسوی او، لخته خون ریخت به مشک
گیسوی دخترکی، منتظرش ریخت، به هم…
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998