eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
515 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[9] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذی‌الجوشن به شام روانه کرد. ▪️دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه دست‌ها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بی‌جهاز به سوی شام حرکت دادند. مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی‌ادبی‌های حاملین سرهای مبارک از قبیل شراب اشاره دارند و در طول مسیر از شهرهای مختلف گذر می‌کردند. ▪️نقل شده که اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند.[10] واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک ولی شهر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت ماجرا بی‌خبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله می‌کردند و بر سرها اهانت می‌نمودند. ▪️سفر شام برای اهل‌بیت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ بسیار تلخ و مصیبت‌های دوران اسارت در این دیار، برایشان از سخت‌ترین مصیبت‌ها بوده است. وقتی از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام».[11] ▪️ در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید می‌گذارند و این صحنه از سوزناک‌ترین صحنه‌هایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق می‌افتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت می‌کند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در آن مجلس به لب‌های مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران می‌زند.[12] گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه می‌دهد و این جسارت بزرگ را می‌کند. ▪️دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی می‌خواهد😭 و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب روبرو می‌شود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبه‌ای در مجلس یزید ایراد می‌کنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره می‌کند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار می‌کند. ❇️ منابع: [9] . محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372. [10] . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374. [11] . ابو مخنف، مقتل‌الحسین، ترجمه سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385. [12] . ابومخنف، پیشین، ص 387. هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹هلال بن معاويه مى گويد: مردى را ديدم كه سر مقدّس حسين بن على عليه السلام را به همراه داشت و حمل مى نمود. آن سر بريده به سخن آمد و آن مرد را مخاطب قرار داد و فرمود: بين سر و بدن من جدايى انداختى ، خدا بين گوشت تو جدايى بيندازد و تو را آيتى قرار دهد براى مردم . آن مرد تازيانه خود را كشيد آن قدر به آن سر زد تا ساكت شد... 😭 ▪️مرحوم مقرّم مى نويسد: موقعى كه فرستاده پادشاه روم به يزيد پرخاش ‍ نمود و عمل جنايت بار او را محكوم ساخت و يزيد امر به قتل او داد، سر مقدّس به صداى بلند به سخن آمد و خواند: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَإ لّا بِاللهِ. 🔹نيز مى نويسد: آن سر مقدّس را بر درخت نصب نمودند. مردم دورش جمع شدند ديدند نورى از آن سر ظاهر است و اين آيه را مى خواند: وَ سَيَعْلَمُ الَّذين ظَلَموُا اءى مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبوُنَ يعنى: و به زودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كدام مكان باز خواهند گشت(كه آن دوزخ است) 🔹سلمه بن كهيل شنيد كه سر مقدّس اين آيه را تلاوت مى كند: فَسَيَكْفيكَهُمُ اللهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ يعنى: پس خدا به زودى كفايت كند تو را از شرّ ايشان و اوست دانا و شنوا. ◾️نصب سر بريده در مسجد شام  يزيد پس از جسارت هايى كه به سر مقدّس نمود، دستور داد سر مبارك را در مسجد جامع دمشق نصب كنند، در همان محلّى كه سر شريف يحيى بن زكريّا عليه السلام نصب شد و سر مبارك سه روز در آنجا معلّق بود. حيف است كه خون حلق تو ريزد به روى خاك يحياى من ، اجازه كه طشتى بياورم.. 😭 ◾️زنى از امام حسين عليه السلام دفاع كرد و كشته شد.. ▪️راوى گويد من در نزد يزيد بودم ، زنى را ديدم وارد شد در كمال وقار كه نيكوتر از آن زن نديده بودم . آمد مقابل يزيد و پرسيد اين سر كيست ؟ گفت: سر حسين آن زن گفت : قسم به خدا كه دشوار و گران است بر جدّ و پدر و مادرش كه اين سرها را به اين حال مشاهده نمايند. قسم به خدا كه الحال در خواب مى ديدم كه درهاى آسمان گشوده شد و پنج فرشته فرود آمدند، كه به دست آنها قلابهايى از آتش بود، و مى گفتند كه از جانب خداوند مأموريم كه خانه يزيد را آتش زنيم و بسوزانيم . يزيد چون اين سخن بشنيد به سوى او نگريست و به او گفت : واى برتو، تو زر خريد من مى باشى و نعمت من مى خورى و اين سخنان مى گويى، قسم به خدا كه به بدترين كشتن ها تو را بكشم ! آن زن گفت : چه كاركنم كه مرا نكشى و از تقصير من بگذرى ؟ يزيد گفت : بر فراز منبر بالا رو و على عليه السلام و فرزندانش را دشنامده. گفت : چنين كنم، پس مردم را جمع كردند و آن زن بر بالاى منبر رفت و گفت : اى گروه مردمان ، بدانيد يزيد مرا امر كرده كه على بن ابى طالب عليه السلام و فرزندانش را دشنام دهم و حال آنكه على عليه السلام در محشر ساقى كوثر و حامل لواى پيغمبر است و فرزندانش حسن و حسين عليه السلام آقايان جوانان اهل بهشتند. پس اى مردم ، گوش كنيد آنچه را كه من مى گويم . مردم گوش فرا داشتند تا ببينند كه چه مى گويد. 🔸زن گفت : آگاه باشيد كه لعنت خدا و لعنت تمام لعنت كنندگان بر يزيد باد و همچنين بر هر كسى كه در قتل امام حسين عليه السلام متابعت و مشايعت او را كرده است و صلوات بر على و فرزندان على عليه السلام باد، از آن روز كه خدا دنيا را آفريد تا به امروز، و بر همين صلوات زنده ام و مى ميرم و روز قيامت زنده مى شو. ▪️يزيد چون اين سخن بشنيد خشمناك گرديد و گفت : كيست كه اين زن را بكشد؟ پس ملعونى برخاست و شمشيرى به آن زن زد و او را كشت . 🔹به روايتى ، اين زن زوجه يزيد بود و چون از خواب بيدار شد بر صورت خود سيلى زد و تمام لباسهاى فاخرى كه پوشيده بود پاره كرد و گفت : سپس با سر برهنه به نزد يزيد آمد و گفت اى يزيد، دست از ظلم اولاد فاطمه عليه السلام بردار و آنگاه خواب خود را حكايت كرد. و اين قصّه را ابومخنف به نوعى ديگر ذكر كرده است. هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کارِ ما گرچه به جز گریه‌ی پیوسته نبود کارِ این قوم ولی خنده‌ی آهسته نبود آنقدر ضربه‌ی نیزه همه را ساکت کرد بِینِ ما در پِیِ تو  یک سرِ نشکسته نبود پشت دروازه‌ی ساعات معطل شده است آن کریمی که درِ خانه‌ی او بسته نبود خسته از زخمِ زبانیم و جسارت به لبت پایِ ما با تو در این راه ولی  خسته نبود فقط از دور تو را دخترکانت دیدند نیزه‌ای کاش به تو اینهمه وابسته نبود گرچه از دور ولی باز زمین می‌اُفتند زخمِ حلقومِ تو ای کاش که برجسته نبود گرمِ تزئین و پذیرایی شام‌اند همه ورنه دروازه‌ی این شهر چنین بسته نبود ▪️امام صادق (ع) از زبان امام زین‌العابدین (ع) نقل کرده‌اند که: «مرا بر شتری لنگ، بدون روپوش و جهاز سوار کردند. سر سیدالشهداء (ع) بر نیزه‌ی بلندی بود و زنان بر شتران پالان دار پشت سر من بودند. جماعتی که ظلم و ستم را از حد گذرانده بودند ، با نیزه‌ها در جلو ، عقب و اطراف ما بودند. هرگاه یکی از ما گریه می‌کرد، بر سرش می‌زدند.» شاعر: حسن لطفی هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998