#متن_روضه_تاسوعا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️
چشمان خیس و ابری ات غم دارد آقا
گلبرگ رویت، رود شبنم دارد آقا
دارد نسیم غصه می آید ز کویت
شال عزایت عطر ماتم دارد آقا
امروز چه روزی ِ آقا جان؟برای صاحب روضه ی امروز:آجرك الله
ما یک دهه تنها عزاداریم اما
هر روز تو رنگ محرم دارد آقا
فرمود: فَلاََ نْدُبَنَّک َصَباحاً وَ مَسآءً. شب و روز برای تو گریه می كنم. وَ لاََِبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً بعضی ها معنی اینجوری می كنند،میگن اگه اشك چشمم تموم بشه خون گریه می كنم،نه،معنای درستش اینه:نه اینكه اشك چشمم تموم بشه خون گریه می كنم،نه، بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً یعنی به جای اشك خون گریه می كنم. هر كی آرزو داره بگه با من:
من آرزو دارم ببینم چشم هایم
مثل تو خون با اشک توأم دارد آقا
علامه ی بحرالعلوم میگن: تو بین الحرمین شاگرداش دورش حلقه زده بودند،روز تاسوعا،یه دفعه دیدند این مرجع بزرگوار با اون سن بالاش،دیدند عمامه اش رو از سرش برداشت،پاهاش رو از تو نعلینش در آورد،پا برهنه می دوید،هی به سر می زد،چی می گفت:
عَلَی العباس واویلا
حسین تنهاس واویلا
شاگردها بهش گفتند:آقا ،سادات،مرجع بزرگوار،شما سنی ازت گذشته آقاجان،چرا اینجوری سینه می زنید؟شما آروم سینه بزنید،اینجوری سر رو برهنه نكنید،آشفته نشید. گفت:چی می فهمید شما؟! من خودم دیدم که حضرت بقیه الله (عج) با سر و پای برهنه در میان سینه زنان حاضرند و در حالی که به شدت گریه می کنند، بر سر و سینه خود می زنند. با دیدن این صحنه من دیگه نتوانستم طاقت بیاورم، از خود بی خود شدم... حالا كیآ می خوان امروز آقاشون رو دعوت كنند؟آقا جان امروز ما شمارو دعوت می كنیم،اما دیگه نمیگیم یا صاحب الزمان، امروز راهش رو یاد گرفتیم:
سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل
ای ساقی ِ لب تشنگان اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل
آبی رسان به كودكان اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل
🔹از اباالفضل چند تا لقب تا حالا شنیدی؟ بعضی ها میگن:ساقی العطاشی،یعنی ساقی ی لب تشنگان ِ،بعضی ها بهش میگن:حامل الواء، یعنی علمدار كربلا،بعضی ها بهش میگن: اَبَا الْقِربَه یعنی پدر مشك. القاب مختلفی داره،اما امروز می خوام یكی از القاب آقا رو بگم،اصلاً روضه ی امروز من اینه،كه كمتر شنیدید،
مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمة الله علیه می فرمود: یكی از علمای شهر قم،مهمون من شد توی شهر قم."اونایی كه گرفتارند خیلی گوش بدهند" این عالم حاجتی داشت،گرفتاریه سختی داشت، مرتب می رفت جمكران دعا و سنا و توسل برمی گشت،بعد از مدت ها بهش گفتم:چه خبر،حل نشد؟ گفت:نه سید شهاب الدین،هرچی میرم جلو این گره كور تر میشه،دیگه كارد به استخونش رسیده بود،تا اینكه یه شب حالش منقلب شد و رفت جمكران،خودش برای مرحوم نجفی تعریف كرده بود این عالم.میگه:رفتم ، ایستادم نماز و دعا، متوسل شدم دیگه نفهمیدم،گفتم:یاصاحب الزمان ما تو عراق گره به كارمون می خوره میریم سراغ عموت عباس،ما میریم تو حرم عموت یه بار رو می زنیم گره مون باز میشه،آقا عموتون كه به ظاهر معصوم نیست،شما امام زمانی، معصومی،امامی،من این همه شب دارم میام و میرم،نمی خوای گره ی من رو باز كنی،گفتم:آقا من خسته شدم اگه حاجتم رو ندی،میرم پیش عموت گله میكنم.میگه:حالم منقلب شد،توی گریه خوابم برد
▪️تو عالم رؤیا حضرت اومد بالا سرم ،دست كشید روی سرم، گفت:كار درست رو تو میكنی، گفتم:چه طور آقا، من بد كاری كردم؟گفت:نه ،كار درست رو تو میكنی، ما اهلبیت هم كار داریم سراغ عباس می ریم،ما هم كار داریم عباس رو صدا می زنیم،میگه: آقا امام زمان فرمود:می خوای آقا رو صدا بزنی،می خوای عباس رو صدا بزنی،با این لقب صدا بزن،ما اهل بیت، من ِ امام زمان بخوام صداش بزنم، اینجوری صداش می زنم، به آقا میگم،به عموم میگم:
یا اباالغوث أدركنی
▪️ بعد فرموده بود:كربلا زن و بچه ها هم هر وقت كار داشتند می گفتند:یا اباالغوث،یعنی ای فریاد رس ما. امروز امام زمان به من و تو یاد داده، اَغثنی یا اباالغوث یعنی به فریادم برس. همه صداش می زدند یا اباالغوث،حتی خود ابی عبدالله،حتی خود حسین.
🔹شیخ كاظم اُزری داشت شعر می نوشت،رسید به این یه بیت:
یوم ابوالفضل استجار به الهدی
والشَّمس مِن كَدِرِ العَجاجِ لِثامُها
روزی كه آفتاب تیره و تار شد،حسین پناه برد به عباس. یه دفعه قلم از دستش افتاد،گفت:شیخ كاظم چی گفتی؟
حسین امام ِ،عباس كه امام نیست
دیگه ننویس،گریه كرد،توبه كرد،شب ارباب در عالم رؤیا اومد به خوابش،گفت: شیخ كاظم درست داشتی می نوشتی،می خوای درست تر بنویسی.
چی بنویسم آقا؟بنویس: فقط من ِ حسین نه، روز عاشورا زن و بچه ام هم دنبال عباس می گشتند...
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998