#متن_روضه_شب_تاسوعا
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت
بر چهرهی حسین ، همان دم اثر گذاشت
درجا آقامون پیر شد …
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت
حسین آقام آقام آقام آقام …
بعد عباس ، حسین غریب شد …
حسین .. غریب کربلا حسین
حسین .. غریب کربلا حسین
همه باهم زمزمه کنیم جان اباعبدالله .. حسین..
▪️روضه خونایی که توی مجلس هستید صدای منو میشنوید ، روضه هایی که من و شما میخونیم به اندازهی اخلاص و توجه و معرفتمون اثرگذاره… اما هرجا دیدی روضهت نمیگیره از همون روضه هایی بخون که خودشون خوندن .. عین کلمات خودشونو استفاده کن .. اونوقت ببین چه آتیشی به مجلس میفته .. من بشینم کنار امشب حسین روضه بخونه ..
أخا .. ألان إنکَسَرَ ظَهري
این عبارت رو باید اهل علم جلسه برامون معنی کنند که عبارت « وَ قَلَّت حیلَتي » یعنی چی ..
چه بلایی سر آقامون اومده …
چی شد که دیگه نتونست از جا بلند بشه ..😭
چی شد که هی دور خودش میچرخید ..
حسین گفت داداش بیچاره شدم ..
ألان إنکَسَرَ ظَهري وَ قَلَّت حیلَتي ..
نمیدونم چیکار کنم …
چاره ساز همه بیچاره شده ..
حسین آقام آقام آقام آقام …
خوش به حالتون ، چشماتون سالمه دارید برای آقا گریه میکنید ..
گفت حسین جان ، این تیر رو بیرون بیار ..
امشب به این سادگی شعر نمیخونم ..
شب تاسوعاست ..
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت
بر چهرهی حسین همان دم اثر گذاشت
یازهرا مددی
شد پاره مثل چشمهای تو عباس ، مشک آب
▪️یعنی چی ؟! چی داری میگی ؟! تیر اگر اصابت هم بکنه فقط سوراخ میکنه .. اما حواست نیست ، پیکان داره .. وقتی وارد میشه فقط سوراخ میکنه ، حالا گفته تیر رو بیرون بیار ..
حسین با یه دست تیر رو گرفت ، با یه دست قلبشو .. یا زهرا ..
آقا تنهاست دیگه هیچکس نیست ، نه زینب ، علی اکبر ، نه قاسم ، تنهای تنها ، دید عباس رو نمیتونه برگردونه ، دهنهی ذوالجناح رو گرفت برگشت ..
رفقا شما خیال میکنید وقتی حسین رفت ، دشمن هم رفت توی خیمههاشون ؟! ..
دیگه حرفمو گفتم دیگه … هرچی شد
عباس رو بستن به یه نخل ..
تیر اندازان با تیر …
نیزه زنان با نیزه …
تبر به دستا با تبر …
یکبار اینقدر زدند … نخل افتاد ، بستند به یه نخل دیگه …
حسین … کسی آروم نباشه ها … شب تاسوعای ابی عبدالله … روضه قمر بنی هاشم … اینجا نباشیا کربلا باش …
حسین …
خوش به حالتون وقتی رفقاتون خودشون رو میزنند ، شما هستید دستشو می گیرید ، مواظبت میکنید … اما ….
▪️ابی عبدالله که برگشت یه دست به عنان ذوالجناح ، یه دست به کمر ، سکینه دوید توی خیمه بچه ها ، گفت دیگه کسی اسم آب نیاره ، دیگه عمو نداریم … تو خیمه ها کسی نبود دست کسیرو بگیره … لطمه به صورت میزدند ، گیسوان میکشیدند …
حسین ….
از همهی حرفام گذشتم …
امام زمان ، آقا جانم ، شما خودتون فرمودید ببین کجا روضهی عموجانم عباس خونده میشه ، منم توی همون خیمه هستم …
پسر نرجس خاتون … کجا نشستی ، برای عموجانت گریه میکنی …
بگو یا حسین...
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه_شب_تاسوعا
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️میگه همچین که بیبی روشو از علی می پوشوند، علی خیلی خجالت میکشید..
(من قصد مدینه رفتن نداشتم ..)
▪️آخه این مشکُ که از خیمه ها برداشت، همه بچه ها گفتن عمو داره میره با آب برمیگرده..
عمو میره دست خالی برنمیگرده..
همچین که این تیر به این مشک خورد؛ دید این آب ها داره از مشک میریزه ..
ای مشک مریز آبرویم ..
حرف از مدینه زده شد امشبم که شب تاسوعاست ، این که گفتم خدا آبرو هیچ مردی رو نبره ‘
خیلی زشته ، خیلی بده مردی قولی بده به هر دلیلی نتونه اون قول رو برآورده کنه ..
همچین که تو دل شب داشت این بدن و غسل میداد، هی میگفت: حلالم کن…😭
علی رو حلال کن واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن واسه درد پهلوت
بمیرم اباالفضل، که نقش زمینی
نه میتونی پاشی، نه اینکه بشینی
کو اون چشم دریا، کو اون مهجبینی
نمیتونی حتی، حسین و ببینی
دو دستت کنارم، تنت روبرومه
چه بغض عجیبی، میون گلومه
بلند شو علم رو، بلند کن اباالفضل
بلند شو که حرفِ، من و آبرومه
رو خاکی تحمل، ندارم ندارم
علم رو رو دوشِ، کی باید بذارم
تو این قوم کافر، ندارم یه یاور
صد آه و صد افسوس، شدم بیبرادر
تو رفتی و حالا، میگن بیسپاهه
بلند شو نفهمن، حرم بیپناهه
بلند شو ببینن، هنوز یه نفر هست
نیان سمت خیمه، تا وقتی قمر هست
به اشکم میخندن، به اشک غریبیم
به این اضطرابم, به این بیشکیبیم
تو رفتی و حالا، حرم میشه غارت
میپوشه سکینه، لباس اسارت
بدون تو خیلی، برا خیمه بد شد
زدن دخترام و، غرورم لگد شد
همین که سه سالم، دیگه بیعمو شد
ببین خواهرم رو، با کی روبرو شد
بلند شو برادر، قرارم رو بردی
همین که بمونی، یعنی آب آوردی
🔹همچین که دید ابیعبدالله داره میاد؛ خدای ادبِ .. هیچ جا نداریم حتی بعضیا میگن، حتی تو کربلا هم نگفت اَخا با ذکر اباعبدالله صدا زد داداششُ. بعضیا میگن یبار گفتن اونم کربلا، بعضیا میگن همون یبارم نگفت.
یه همچین آقاییِ …
_از کی درس گرفته؟!
_از امام حسن
چون میدید امام حسن نسبت به برادرش حسین جوری رفتار میکنه انگار حسین بزرگتر از حسنه…
چنان قربون صدقه حسین میرفت امام حسن، فَلذا هیچوقت نگفت داداش.
حالا یه همچین آقایی ببین سی و چند سال تاحالا به حسین نگفته داداش، همش گفته مولا، یااباعبدالله، سیدنا…
حالا دراز به دراز افتاده از دور دید
ابی عبدالله داره میاد… هی این بازوها رو میخواد یه جوری تقلا کنه یه جوری خودشو بنشونه، از دور ابیعبدالله گفت: عباسم تکون نخور عباسم؛
خیلی با وفاست…
بیاین مثل عباس برا امام زمانمون با وفا باشیم.
وفای عباس اگه بخوام فقط یه نمونهشو بگم، همچین که این غنیمتهایی که گرفته بودن رو یزید لعنت الله میخواست پس بده به اهلبیت، همه رو که پس داد
▪️رسیده به یه عَلمی،همچین که این عَلم رو نگاه کرد یهو همه دیدن سه مرتبه باصدای بلند فریاد زد:
“الله اکبر ، الله اکبر ، الله اکبر”
_چی دیدی؟!
_گفت:« علمدار این پرچم کی بوده»؟!
گفتند: این پرچم عباسه.. 😭
گفت عجب یاری داشت…
تا آخرین لحظه هم زمین افتاد این عَلم دستش بود
عَلم نیفتاد، علم بیفته یعنی سپاه حسین بیعَلمدار شده…😭
اینجوری علم و محکم گرفته بود، حاضر نبود یه ذره، خشی، یه تیری به ابی عبدالله بخوره…
از کی یاد گرفته؟!
همچین که کمربند مولا رو گرفته بود، گفت نمیذارم علی رو ببرین…😭
فلذا امام صادق فرمودن:« انقد نامرد قنفذ با این تازیانش به بازوی مادر ما زد». که امام صادق میفرمایند:« علت شهادت مادر ما فاطمه، همون ضرباتی بود که دست زهرا از کمربند علی جدا نمیشد»…
اینقدر زد تا این دست جدا شد…😭
یا زهـــــــرا...
لطفاً اسم کانال حذف نشود❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه_شب_تاسوعا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اللهمَّ صلِّ علی صاحبِ الدَّعوَهِ النَّبَویَّهِ، والصّولَهِ الحَیدَریّهِ، والعِصمَهِ الفاطِمیَّهِ، صَلابَهِ الحسَنیَّهِ، والشُّجاعَهِ الحُسَینیَّهِ
به بزم ماتم جدت بیا، ابا صالــــــح
شده محرم جدت بیا، ابا صالــــح
شُعار صبح ظهور تو، یا لثارات است
به زیر پرچم جدت بیا،اباصالح
🔹خوش به حال اونایی که از زهرا گرفتن، بعضیا یه جوری ساکتن انگار بارشونم بستن، خوب اگه گرفتی کجا اومدی، برو دنبال زندگیت، اگه میبینی ما اومدیم هنو نگرفتیم، بعضیا انگار نه انگار شب ام البنینه، بعضیا یه جوری نشستن انگار پیشواز محرمه، تموم شد، هر وقت اینو دست من دیدی یا سرت بستی، بدون، یه روز دیگه اربابت بیشتر
نیست، یه روز به اسیری زینب نیست
آه،شعار صبح ظهور تو یا لثارات است
به زیر پرچم جدت، بیا یا ابا صالح
آقا هنووز خون گلوی حسین میجوشد
به حرمت دم جدت بیا اباصالح
🔹بعضی وقتی مداح وظیفشه، گوشی رو بده دست مستمع، ببین، از دو روز دیگه دم اذان می بینمت، از دو روز دیگه غمای عالم میاد تو دلت، ما تازه داشتیم با این سیاهیا عادت می کردیم، به چشمت اومدم یا نه، خریدی یا نه، خسته شدم اقا، گلومون میسوزه صدات میکنیم، آه اشکم تموم بشه خون برات گریه میکنم، آه، بی هوا زدنت، مجبورم میکنی تو غزل این حرفا رو بزنم، روشن بشه روضه، چشمامون بباره ،آقا، برا ما نوشتی یه حرم یا نه؟، شب تاسوعا بزار روضمو بخونم، نگران زیارت نباشم، اول که یه، ایول لا بهتون بگم، پریشب که من اون داستانی که از اون پیرزنی که کاغذشو براتون خوندم، چقدر مطلع روضه برا من پیش اومد تو این دو روز، دم همتون گرم، توهمه ی پیاماها، حرفا، پیگیری ها، دوسه تاش به همم ریخت، یکی زده بود به ارباب راست میگم، من یه سال پولمو هی خورد خورد جمع کردم یه تومن شده، برا هیچ چی خرجش نکردم، اربعین برم حرم، به خدا من جوونم، اگه میشه این پیرزنه رو راهی کن بره، یکی دیگه زده بود، هیت الرضا قرعه کشی، اسمم دراومد، پولشم بهم دادن برم، گذاشتم بعد عاشورا برم، حاجی به پیره زنه بگو من نمیرم، پولمو میدم بگو اون بره حرم، اونایی که نداشتین کمک کنید، همین که تو دلت رد شد ای کاش داشتم میدادم، برات نوشتن یه زوار فرستادی کربلا، شب تاسوعایی میخام دلت نرم، بریم علقمه، با دل نرم نری علقمه گریه نکنی میمیری، میخام چشمات بباره، اون وقتی که روضه جاها باریک رفت دیگه نگی حیدر خمسه روضه مکشوف خوند، شب تاسوعاست، همین الان یه روضه بگم، خودم روشن بشم
تو کربلا دوتا اتفاق افتاد، که اصلا به هم نمیخورد، یکی سه شعبه با علی اصغر، تیـــــر برا گلو نیس، سه شعبه، لذا سر همین به پوست اویزان، (این یدونه)، تو علقمه هم یه اتفاق نادر افتاد، معمولا با نیزه، به بدن زخم میزنن
ب چشمت خورد یک نیزه، و با صورت زمین خوردی، (اینو باز کنم؟)
ب چشمت خورد، فاصله کم شد و…
من از اونایی که نظامی اند یه سوال بپرسم
🔹میگن حتی خلافکار،حتی نمیدونم، قاچاقچی، کسیکه دنبالشن، خطاکاره، باید بزنن، حکم تیرم دارن، میگن ازفاصله نزدیک حق نداری بزنی، (درسته یا نه آقا؟)، اگریه جانی و اعدامی روازفاصله نزدیک با تیربزنی، اول اینو میگیرن، میگن چرا از نزدیک تیرش زدی؟
کربلا، مطمئن شدن دستاش افتاده، مطمئن شدن، ازش کاری برنمیاد، قشنگ سرصبر، سرحوصله، مزاحمی نداشت، زانو شو زد زمین آقا تو فاصله یکی دومتری، با نیزه خودشو نگه داشت، آخ، تیرشو گذاشت، ببین زیرلب چی می گفت:قربتاً الی الله برای رضای خدا،نشونه گرفت، از دو متری چشُ درآورد، آه…حسیـــــــن..
آنکه ازجمع امامان، دو برادردارد
دلبری ازهمه ی ما، دو برابردارد
طرفی ام البنین و، طرفی فاطمه است
کیست دربین عشیره، که دو مادر دارد
لشکری زَهره ندارد که نگاهش بکند
خواسته وقتی که کنارش، علی اکبردارد
(میخوام کیف کنین، وگرنه ازاول تا ته با روضه میشه رفت، میخوام امشب قمرمنیربنی هاشم روبهتربشناسی)
چقدربرروی پیشانی او می آید
دستمالی که به سر، ازسرحیدردارد(جانم به این آقا)
عملش را بزند کرب وبلاچیزی نیست
کعبه تا کوه احد نیزترک بردارد
این آقا یه ماهه، توحرمش عرض کردم،من افتخارمیکنم نوکر اون آقایی ام، که بدبخت بیچاره ها میان سرش داد میزنن، من افتخارمیکنم، دم از آقایی میزنم که ندارا براش شاخ و شونه میکشن، افتخار میکنم نوکر یه آقایی ام، که هرچی بهم ریخته است، میاد توحرمش، داد میزنه سرش و میره، می گیره و میره..دیدی؟
طرف دنیا پست و مقام داره، میاد تو حرم آقا، کُت شو در میاره، لا تا پاشنه کفش شونو میکشن، یعنی آقا جلوتو کسی عرض اندام نداره و این مقامُ ازکجا آورده؟
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998