eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
515 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ✅ حضرت حمزه مردى شجاع و با هیبت بود و در این جنگ به دست وحشى و به دستور هند همسر ابوسفیان کشته شد. در این روز بر اثر فداکاری‌ها و شجاعت‌هایی که امیرالمؤمنین (ع) در دفاع از وجود شریف خاتم الانبیاء (ص) و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحت‌های زیادى بر بدن مبارکش رسید. ❇️جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه السلام در سال ۳ ه‍ در روز جنگ احد، حضرت حمزه سید الشهداء و ۶۹ نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند.[۱] در این جنگ مسلمانان هزار نفر بودند که به نوشته عده‌ای سیصد نفر در بین راه برگشتند و براى جنگ ۷۰۰ نفر باقى ماند. کفار ۳۰۰۰ نفر بودند و ۲۰۰۰ نفر و ۴۰۰۰ نفر و ۵۰۰۰ نفر هم گفته‌اند. تعداد کشته‌های کفار ۲۲ یا ۲۳ یا ۲۸ نفر و تعداد شهدا ۷۰ نفر بود[۲] در این روز دندان و پیشانى پیامبر (ص) را شکستند.[۳] ❤️ فداکاری‌های امیرالمؤمنین (ع) در احد در این روز بر اثر فداکاری‌ها و شجاعت‌هایی که امیرالمؤمنین (ع) در دفاع از وجود شریف خاتم الانبیاء (ص) و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحت‌های زیادى بر بدن مبارکش رسید. این در حالى بود که دیگران فرار کرده بودند و پیامبر (ص) فرمود: یا على، آیا می‌شنوی که از آسمان تو را مدح می‌کنند. یکى از ملائکه به نام رضوان می‌گوید: «لا سیف الا ذوالفقار و لافتى الا على». امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: از خوشحالى گریستم و خداوند سبحان را بر این نعمت حمد کردم.[۴] در این جنگ پیروزى در ابتداء از آن مسلمانان بود، ولى مقدارى که به تعقیب دشمن رفتند و میدان خالى شد، بازگشتند و مشغول جمع غنایم شدند و اکثر نگهبانان مخالفت دستور پیامبر (ص) نمودند و محل نگهبانى خود را رها کردند و مانند بقیه مشغول جمع غنایم شدند. خالد بن ولید که از سر دسته‌های کفار در این جنگ بود از همان قسمت با کفار حمله کردند تعداد اندکى از نگهبانان دره که نرفته بودند شهید شدند و کفار از پشت سر به مسلمانان حمله کردند. فراریان کفار هم تا این وضع را دیدند بازگشتند و حمله به مسلمین شدت گرفت. جراحت‌های فراوانى بر بدن مبارک پیامبر (ص) رسید و شیطان فریاد بر آورد که محمد کشته شده است! مسلمانان با شنیدن این ندا فرار کردند و فقط چند نفرى از وجود مبارک پیامبر (ص) محافظت می‌کردند که عبارت بودند از امیرالمؤمنین (ع) و ابودجانه که شهید شد و زنى به نام نسیبه و انس بن نضر که تازه از مدینه رسیده بود. ❌ابوبکر و عمر در جنگ احد عمر بن خطاب می‌گوید: در احد با پیامبر (ص) بیعت کرده بودیم بر اینکه کسى فرار نکند و هر کس از ما که فرار کند ضال و گمراه است و هر کس از ما کشته شود شهید است.[۵] احمد بن حنبل می‌گوید: ابوبکر و عمر در این جنگ فرار کردند. هنگامى که امیرالمؤمنین (ع) در تعقیب فرارى ها بود، عمر در حالى که اشک چشمانش را پاک می‌کرد بر گشت و به امیرالمؤمنین (ع) عرض ‍ کرد: مرا ببخشید! امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «آیا تو نبودى که صدا زدى: محمد کشته شده است، به دین قبلى خود برگردید»؟! عمر گفت: این کلام را ابوبکر گفته است! در اینجا بود که این آیه نازل شد: ان الذین تولوا منکم یوم التقى الجمعان انما استزلهم الشیطان.[۶] امام صادق (ع) می‌فرماید: در جنگ احد امیرالمؤمنین (ع) در حال دفاع از پیامبر (ص) بودند و دیگر اصحاب فرار می‌کردند. آن حضرت همچون شیر غضبناک از قفاى گریختگان رفت و اول به عمر بن خطاب رسید که به اتفاق عثمان و حارث بن حاطب و عده‌ای دیگر به سرعت فرار می‌کردند. حضرت فریاد بر آورد: اى جماعت، بیعت شکستید و پیامبر (ص) را تنها گذاشتید و به سوى جهنم می‌گریزید؟ عمر بن خطاب می‌گوید: على را دیدم با شمشیر پهنى که مرگ از آن می‌چکید و چشم‌هایش از خشم مانند دو قدح خون بود، یا مانند دو کاسه روغنى که آتش در او افروخته باشند می‌درخشید و فهمیدم که اگر به ما برسد به یک حمله ما را خواهد کشت. این بود که جلو رفتم و عرض کردم: «یا ابا الحسن، تو را به خدا سوگند می‌دهم که دست از ما بردارى، که عرب را عادت است که گاهى می‌گریزد و گاهى حمله می‌کندم زمانى که حمله می‌کند تلافى گریختن را می‌نماید». پس آن حضرت ما را رها کرد؛ و به خدا قسم چنان ترسى از آن حضرت در دل من افتاد که تاکنون از دلم خارج نشده است.[۷] در این جنگ بر بدن مبارک امیرالمؤمنین (ع) هنگام حمایت از پیامبر (ص) ۹۰ جراحت بر صورت، سر، سینه، شکم، دست و پاى مبارک رسید. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «یا محمد، به خدا قسم این عمل على بن ابى طالب، مواسات است». پیامبر (ص) فرمود:  «این بدان جهت است که من از اویم و او از من است. جبرئیل عرض کرد: و من از شما دو بزرگوارم».[۸]