بی حمزه سپاهم که سپهدار ندارد.mp3
1.1M
#نوحه_واحد_حضرت_حمزه
شماره 461
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بی حمزه سپاهم که سپهدار ندارد
پیغمبر اسلام علمدار ندارد
در خانه هر کشته عزایی شده بر پا
اما عمویم حمزه عزادار ندارد
تاریخ احد شاهد این است که تاریخ
نامردتر از هند جگرخوار ندارد
مثله زچه کردند پس از مرگ تنش را
با پیکر بی جان که کسی کار ندارد
پنهان بنمایید تنش زیر عبایی
چون خواهر او طاقت دیدار ندارد
آسوده بخواب ای اسدالله پس از تو
با خواهر تو کس سر آزار ندارد
بعد از تو عمو جان به اسیری نبرندش
بعد از تو غم کوچه و بازار ندارد
بعد از تو دگر کس نزند زخم زبانش
بعد از تو غم خنده انظار ندارد
یک لحظه مکن فکر پریشان شدنش را
این عمه مگر حیدر کرار ندارد
تا هست علی، خواهر نالان تو ترسه
همراهی نامحرم و اغیار ندارد
هیهات،علی باشد و بازوش ببندند
هر کس که علی داشت دل زار ندارد
در کرببلا هم چو علی بود اباالفضل
تاریخ که گفته است که تکرار ندارد
تا بود عمو با همه میگفت رقیه
با خیمه ما هیچ کسی کار ندارد
تا رفت اباالفضل حرم رفت به غارت
دیدند چو این قافله،سالار ندارد
بردند همه حمله سوی خیمه و گفتند
دیگر حرم عباس علمدار ندارد
@noaheh_khajehpoor_09173426998
تویی تو شیر سپاه من حمزه.mp3
1.33M
#نوحه_تک_شهادت_حضرت_حمزه
شماره 462
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تویی تو شیر سپاه من حمزه
همیشه پشت و پناه من حمزه
پیش نگاهم چنین ، جسم تو نقش زمین ، ناله زنم اینچنین
▪️آو و واویلا
امان ز بغض زن جگرخواره
میان صحرا شدم من آواره
نیزه نثارت شده ، به تو جسارت شده ، تن تو غارت شده
▪️آه و واویلا
خبر رسیده که میرسد خواهر
کشم عبای خودم بر این پیکر
زند به سر زین عزا ، اگر ببیند خدا ، شکاف این سینه را
▪️آه و واویلا
به کربلا خواهر از حرم آمد
کنار یاری که دست و پا میزد
به پیش چشمان او ، بریده میشد گلو ، گرفته دورش عدو
▪️آو و وایلا
همینکه خم شد گلوی او بوسید
میان صحرا صدای او پیچید
غریب مادر حسین ، عزیز خواهر حسین ، بریده حنجر حسین
▪️آو و واویلا
@noaheh_khajehpoor_09173426998
از چشم خیسم غصه می باره.mp3
2.02M
#زمینه_شهادت_حضرت_حمزه_سیدالشهدا
شماره 463
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از چشم خیسم غصه میباره
از غم حمزه قلب من زاره
تو سینه شد عزا به پا
گریونن اهل دو سرا
مثل حسین فاطمه
شهید کینه ی جفا
ببار بارون که دل شیعه ها چه خونه
ببار بارون زمین و اسمون میخونه
ببار بارون پریشون صاحب الزمونه
▪️ای عشق رسول الله حمزه سیدالشهدا
تو دلم آتیش میکشه شعله
جون دادم دیدم که شدی مثله
پاشو صفیه خواهرت
رسیده بالای سرت
نباشم اینجور ببینم
به خاک و خونه پیکرت
ببار بارون دلم از غصه بی شکیبه
بباربارون حمزه مثل حسین غریبه
بباربارون عزای یاور حبیبه
ای عشق رسول الله حمزه سیدالشهدا
آه حمزه تا آسمونا رفت
اما کِی راسش روی نی ها رفت
توهم غریب هستی ولی
به خواهرت نخندیدن
اما بدون تو کربلا
خواهر ارباب و زدن
بباربارون که اقامون کفن نداره
بباربارون که اقامون نیزه سواره
بباربارون دل زینب تو کوفه زاره
▪️ای عشق رسول الله یا حسین یاثارالله
@noaheh_khajehpoor_09173426998
یا خیر الشهدا یا اسدالله.mp3
1.27M
#زمزمه_ذکر_دودمه_شهادت_حضرت_حمزه
شماره 464
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یا خیرالشهدا یا اسد الله
از خون تو شده احد قتلگاه
گریان از این غم شد رسول الله
یا صاحب الزمان آجرک الله
فرمان به عزایت داده پیمبر
داغت جگر سوز است ، ای پاره جگر
خانه به خانه مدینه شد آه
یا صاحب الزمان آجرک الله
تربتت شسته شد با اشک کوثر
زائر قبرت شد زهرای اطهر
تسبیح گریه دارد به همراه
یا صاحب الزمان آجرک الله
@noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه
#عاشورای_حسینی
#اعتکاف
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹شما این جملۀ حضرت زینب(سلام الله علیها) درشب عاشورا را شنیده اید؛ گویای این است که با بودن امام حسین(علیه السلام) همۀ مصیبت ها قابل تحمل بود. وقتی شب عاشورا امام حسین(علیه السلام) به حضرت زینب(سلام الله علیها) فرمود:
خواهرم! جدم از من بهتر بود، رفت. پدرم از من بهتر بود، مادرم از من بهتر بود، برادرم از من بهتر بود؛ همۀ این ها رفتند.
عرض کرد: برادرم! همۀ این ها رفتند، دلم خوش بود که شما هستید. شما جای همۀ آن ها را برای ما پر می کردید. تا شما بودید مصیبت آن ها برای ما قابل تحمل بود. شما که بروید گویا همۀ آن ها رفته اند.
لذا در روایات در کامل الزیارات آمده، مصیبت سنگین در حادثه امام حسین(علیه السلام) این است که با رفتن ایشان دیگر همۀ پنج تن رفته اند. از آن پنج تن کسی باقی نمانده است.
البته این برای حضرت زینب(سلام الله علیها) قابل درک است. شما اگر این جمله را عنایت کنید، پیداست. خیلی مصیبت حضرت علی اکبر(علیه السلام) برای حضرت زینب(سام الله علیها) سخت است و برای اهل بیت، مصیبت حضرت ابوالفضل(علیه السلام) سخت است.
ولی تا امام حسین(علیه السلام) هست، این مصیبت قابل تحمل است. وقتی امام حسین(علیه السلام) می رود تازه همۀ این مصیبت ها زنده می شود. لذا مصیبت اصلی این است که امام حسین(علیه السلام) دارد می رود.
▪️همه وقتی صدای امام حسین(علیه السلام) را از خیمه ها شنیدند، فهمیدند که این خداحافظی، خداحافظی آخر است؛ همه از خیمه ها بیرون ریختند.
دور امام حسین(علیه السلام) حلقه زدند. نمی دانم این سؤال هایی که کرده اند برای چی است؟
دل از امام حسین(علیه السلام) نمی کّنند. من خیلی بعید می دانم که از دختری مثل حضرت سکینه(سلام الله علیها) که امام حسین(علیه السلام) فرمود: «امّا سکینة فغالب علیها الاستغراق مع اللَّه»،
حضرت سکینه(سلام الله علیها)مستغرق در خداست؛
این سؤال ها، سؤال های عادی باشد.
▪️ سؤال کرد: بابا! ما را به چه کسی می سپاری؟ بابا! در این بیابان ما را تنها می سپاری؟ بابا! می شود ما را به مدینه جدمان برگردانی؟ بابا! واقعاً آماده مرگ شده ای؟
وقتی متوجه شدند که امر جدی ست و حضرت دارند به طرف میدان می روند، دیگر کسی نمی توانست این ها را کنترل کند. دست از امام حسین(علیه السلام) بر نمی داشتند.
فدای امام حسین(علیه السلام) که نه دوست، دست از او بر می داشت و نه دشمن به او مهلت خداحافظی می داد.
چه کند امام حسین(علیه السلام)؟ امام حسین(علیه السلام) است؛ نمی خواهد سخت گیری کند؛ محور محبت است. از یک طرف هم واقعاً دشمن فرصت نمی دهد. اگر حضرت بیش از این کنار خیمه ها بماند، به خیمه هایش حمله می کنند.
عزیزانش در معرض خطرند. ولی نمی تواند این مطلب را با این ها در میان بگذارد که عزیزانم، اگر من بایستم دشمن به شما حمله می کند. این برای امام حسین(علیه السلام) خیلی سخت بود.
▪️ شنیده اید که امام حسین(علیه السلام) وقتی از اسب روی زمین آمده بود، دیگر طاقتش تمام شده بود؛ توان ایستادن روی پا نداشت و نمی توانست روی پا بایستد. شمر بین حضرت و خیمه هایش حائل شد. لشکریان حائل شدند؛ حضرت تمام توانش را جمع کرد، روی زانوانش ایستاد و فرمود:
«وَیْحَکُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ».
لا اقل در دنیایتان آزاده باشید. من با شما می جنگم، شما با من می جنگید. با زن و بچۀ من چکار دارید؟
حالا امام حسین(علیه السلام) همین طور که دارد وداع می کند؛ نه عزیزانش ازش دل بر می دارند و نه دشمنش به او مهلت می دهد.
🔸 در مقتل مرحوم مقرم است که عمر سعد دستور داد خیمه هایش را تیرباران کنید. وقتی تیرهای دشمن به طناب خیمه ها رسید، حضرت دید خیمه هایش در معرض خطر است. دیگر به سرعت از خیمه ها جدا شد و عزیزانش مهلت پیدا نکردند که در این لحظات امام حسین(علیه السلام) را سیر ببینند؛ لااقل وداع و خداحافظی کنند. امام حسین (علیه السلام) از خیمه ها جدا شد؛
طبق این نقل به خواهرش فرمود: خواهرم! مرا کمک کن؛ بچه ها را به خیمه ببر.
امام حسین(علیه السلام) دستور داد همه بچه ها به خیمه ها بروند و دیگر از خیمه بیرون نیایند. فرمود پرده خیمه را هم بیندازید. دیگر در این بیابان برای شما محرمی باقی نمانده است. حضرت به طرف میدان حرکت می کرد. دیگر مصمم بود که برود به طرف خدای متعال.
▪️ غروب عاشورا نزدیک می شد. موعدش با خدای متعال رسیده بود. صدایی را از پشت سر شنید که امام حسین(علیه السلام) را متوقف کرد. دید خواهرش می دود و یک طوری صدا می زند:
«مهلًا مهلا، یا ابن الزّهرا»...
هشتک کانال حذف نشود ❌
@noaheh_khajehpoor_09173426998