ادامه روضه... 👇
” فَرَکِب فَرَسَه ” سوار بر اسب شد ،
” و اَخَذَ رُمحَهُ والقِربَه “
▪️مرحوم مجلسی نوشته: مشک رو برداشت، نیزه رو برداشت،
” وقَصَدَ نحوُ الفرات ” رفت سمت آب ، لشکر رو شکافت تعداد زیادی رو به درک واصل کرد…
“حتی دخل الماء ” تا به آب رسید داخل آب شد…چه آبی بود این آب؟!
چه ها به روز حرم آورد این آب ….
این بند مشک را که گرفت به روی دوش ، آب رو پر کرد…
راوی میگه :
“فََلمّا اَرادَ اَن یَشرَبَ غُرفة من الماء ” دست برد زیرآب ، آب را بالا آورد …
” ذَکَر عَطَشَ الحسین “😭
ای حسین…
یاد تشنگی امام حسین و بچه هاش افتاد
” فَرَمَی الماء ” آب رو روی آب ریخت …
رود می گفت؛ که یک جرعه مرا می نوشد
عشق می گفت: که نشناخته ای سقا را…
با سر انگشت خودش روی تن آب نوشت
دیدی آیا لب خشک پسر مولا را…
آب نخورد..
آب پاکی روی دست آب ریخت
ای به قربان صفای دست او …
شب تاسوعاست مقتلم رو می خونم برا امام زمان میخونم …
راوی میگه:
” وَ مَلَأ القِربَه ” مشک رو پرکرد
” وحملها علی کِتفِه الاَیمن ” روی دوش راست انداخت …
” وَ تَوَجَّه نُحوَالخَیمه ” حرکت کرد چقدر امیدوار ، بچه ها منتظر…عموش رفته آب بیاره… اما یه اتفاقی افتاد ، جلو راهشُ گرفتن راهشُ بستن…
دیشب من یه حرفی زدم روضه علی اکبر …گفتم ؛ دور علی اکبر رو گرفتن…گفتم: دور امام حسینم لحظه های آخر جمع شدن …اینجا راوی میگه:
” وَ اَحاطوا به مِن کلِّ جانِب ” دورش حلقه شدن، ” فَحارَبهم ” آقا شروع کرد جنگیدن، جنگ نمایانی کرد تا اون نامرد اومد ضربه ای زد به دست راستش،
“فَقَطَعها “
افتاد دست راست، خدایا؛ ز پیکرم
بر دامن حسین رساند دست دیگرم
خدایا میخوام ، میخوام این مشک رو برسونم خیمه …
آقا، شب تاسوعاست من امشب روضه می خونم… قرار شد برا امام زمان بخونم
مشک را روی کتف چپ انداخت …
دستم چپم به جاست اگرنیست دست راست …
اما هزار حیف که یک دست بی صداست
یه وقت ضربه ای آمد ملعون دست چپ روهم قطع کرد…
دست چپ و راستش انداختن
از چپ و از راست بر او تاختن
اما هنوز عباس امیدش نا امید نشده بود،
در مشکِ تشنه جرعه ی آبی هنوز هست
هنوز مشک آب داره
اما به خیمه ها برسد باکدام دست ؟!
ولی قول داده آب رو باید به علی اصغر برسونه… راوی میگه:
” فَحَمَل القِربَه بِاَسنانِه ” به ناچار مشک رو به دندان گرفت …
اما ” فجاءو سهمٌ فَاصابَ القِربَه ” تیر آمد به مشک اصابت کرد…😭
اینا فهمیدن باید چیکارکنن عباس از پا در بیاد….”و اُریقَ مائهاُ ” جلوی چشمهاش آب روی زمین ریخت…
بعضی از مقاتل نوشتن ؛ میدونی چی شد اینجا ؟! دست راست رو زدن خیالی نبود …دست چپ رو زدن خیالی نبود…مشک رو به دندان گرفت به راهش ادامه داد اما وقتی تیر به مشک خورد…
راوی میگه ؛ “فَوَقَفَ العباس متحیرا…” عباس متحیر یه لحظه ایستاد…نمی دونست باید چیکار کنه ؟! نمی دونست چه کنه ؟! آقا حیران شد… سرگردان شد …
آب آبِ تشنگان زد آتشم
خجلت از سقایی خود می کشم
رفیقم مریضه یا ابوالفضل
کاش از اول نام من سقا نبود
یا در این دشت بلا دریا نبود
اینا دیدن حالش دگرگون شد فرصت ندادن، به برادرش اباعبدالله اقتدا کرد،
“ثم جاءه سهمُ الآخَر فاصابَ صدرَه ” یه تیر آمد به قلبش نشست مثله برادرش…
یا امام زمان ….ای قطب عالم امکان
” فَانقَلَبَ عن فَرَسِه ” از روی اسب به زمین افتاد
به سینه داشت تیری و..
ز اسبش تا زمین افتاد
دوباره تیربا شدت
به قلب اوفرو می رفت
ای خدا بدونِ دست کسی که تنش پر از تیر است
خدا کند ز بلندی فقط زمین نخورد….
برادر رو صدا کرد… عزیز دلم… برادرم بیا… امام حسین آمد امام حسین آمد…
ارباًاربا دیدن اکبر امانم را برید..
قطعه قطعه دیدن عباس جانم را گرفت…
امام زمان منو ببخش
وقتی امام حسین اومد بالای سرش دید دست ها قطع شده …مشک پاره شده ، تیر به سینش خورده…
بعضیا میگن تیر به چشمش زدن …عمود آهن به سرش زدن …
منو ببخش یا امام زمان اگه تو مقتل نمی دیدم نمیگفتم...
دو تا پا کنار علقمه افتاده بود تا حسین برسه پاهاشو قطع کردن …😭
آی حسین...
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
43.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حرم_تا_قتلگاه_دویده_زینب
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#آموزشی
کانال نوحوا علی الحسین
💠💠💠💠💠💠💠💠💠
✓نڪته ای ڪه همه با آن مواجه هستیم
👇👇👇👇👇
چرا صدای ضبطشدهمان متفاوت به نظر میرسد؟🔊
بسیاری از افراد عقیده دارند ڪه صدای ضبط شده آنها با صدای واقعیشان تفاوت دارد.
✅ دلیل این پدیده، مسیرهای متفاوت انتقال صدای خودمان از طریق گوش میانی و صدای بیرون است.
بن هورنزبی، استاد صداشناسی دانشگاه وندربیلت میگوید: «زمانیڪه صحبت میڪنید، تارهای صوتی گلوی شما ارتعاش میڪند.
این ارتعاش همچنین باعث میشود پوست، جمجمه و حفرات دهانی شما نیز به ارتعاش درآید؛ و این نوسانات به شڪل صوت ادراڪ میشود.»
✓این ارتعاشات با امواج صوتی ڪه از دهان شما به پرده صماخ گوشتان منتقل میشوند ترڪیب شده و به صدای شما ڪیفیتی میبخشد ڪه هیچ ڪس دیگری به غیر از خود شما آن را نمیشنود.
🔹زمانیڪه شما صدای خود را از یڪ بلندگو یا ضبط صوت میشنوید، این صدا را تنها به واسطه هدایت صوتی هوا درڪ میڪنید.
هورنزبی میگوید:
«صدایی ڪه ما به این شڪل میشنویم، فرڪانس پایینتری نسبت به ارتعاشات استخوانی دارد. دلیل اینڪه ما صدای طبیعی خود را دوست داریم، این است ڪه غنیتر و قدرتمندتر است.»
هورنزبی در پایان میگوید: «بسیاری از افراد مرتب دڪمه بازپخش ضبط صوت را فشار میدهند؛
چرا ڪه ذهن حاضر نیست قبول ڪند صدای غریبهای ڪه میشنود، صدای خود ما است.»
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
#عوامل_گرفتگی_صدا_در_بین_مداحان
کانال نوحوا علی الحسین
❌🔊❌🔊❌🔊❌🔊❌🔊
💠 گرفتگی صدا در امر مقدس مداحی یک عامل طبیعی است که بر اثر عوامل مختلف بر خواننده عارض می شود.
عواملی مانند:سرماخوردگی .داد زدن بیجا .خواندن زیاد .استرس .خوردن چیزهایی که بر روی حنجره اثر می گذارد استعمال دخانیات و...
1- در سرماخوردگی حتی الامکان نباید خواند و باید مواظب بود که اخلاط مجاری بینی فرو برده نشود❌ که موجب برونشیت شدن حنجره و عاقبت گرفتگی صدا می گردد و در صورت نیاز باید ملایم خواند تا حنجره تحریک نشود
2- داد زدن های بیجا (چه در مداحی کردن چه در دعوا کردن یا صدا زدن افراد از راه دور و...)مخصوصا در وقتی که حنجره گرم نشده به شدت برروی صدا اثر می گذارد
3- خواندن زیاد باعث خستگی حنجره می گردد حالا چه دریک مجلس زیاد بخوانیم و چه در چند مجلس پشت سر هم که اگر شخص خواننده از روی خبرگی و استادانه بخواند می تواند صدای خود را کماکان باز نگاه دارد.
4- خوردنی هایی ازقبیل غذاهای سرخ کردنی رب سس ادویه جاتی چون فلفل موجب تحریک حنجره می گردد البته خواننده باید صدای خود را ورزیده کند و به تمامی خوردنی ها عادت دهد چرا که امروزه خیلی جاها بالاجبار باید از این خوراکی ها تناول کرد و ثانیاً مداحان هم دل دارند پس بالاخره آیا مجاز هستیم برای تناول این خوردنی ها یا خیر؟
جواب این است که در موقعی که زیاد از حنجره کار می کشیم مانند ایام محرم نه تنها نباید از این عوامل محرک بپرهیزیم بلکه باید از چیزهایی که مورد تقویت و صاف شدن آن می گردد استفاده کنیم .
5- و اما استعمال دخانیات خیلی ها به ویژه افراد شور خوان آن را باعث بهتر شدن صدایشان می دانند که البته این معزلی است در امر مداحی که باید در جای خود متذکر شویم
6- استرس هم که نیاز به توضیح ندارد✓
🔸و اما نکته اصلی درپاسخ اینکه چه چیزهایی برای صداخوب است به قول استادمان باید هر کسی دکتر صدای خودش باشد هر کسی حنجره اش به یک چیز حساسیت دارد مثلا بعضی ها سرکه را موجب گرفتگی صدایشان می دانند ولی بعضی را می شناسم که شیشه سرکه شان همراهشان است البته چیزهایی مثل چهار تخمه آبجوش عسل و آبلیمو و... در عرف ما مشهوراست که برای همه صداها خوب است
🔹اما نکته آخر اینکه:
اگر صدایی بگیرد درست است که چیزهایی مانند آمپول دگزا متازون واقعا مؤثراست اما خواننده نباید از گرفتگی صدا رنج ببرد چرا که همین ناراحتی موجب گرفتگی بیشتر صدا می شود و این گرفتگی دورانی دارد وتا طی نشود حنجره باز نخواهدشد البته دوای اصلی گرفتگی صدا نخواندن است و بس تا اینکه صدا باز گردد.
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
یه عمره که گربونی.mp3
2.64M
#زمینه_شهادت_امام_باقر
شماره 601
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یه عمره که گریونی با آه سینه سوزت
گریه بـرا عاشـورا شده کار هر روزت
جاریه سیل اشکات به روی صحن گونت
مجلس روضه خونی میگیری توی خونت
بار غــم رو دلت سنگینه
غصه هات از غم دیرینه
قلبمون تو عزات غمگینه
هرچی ما میگیم تو با دو چشمت دیدی
پای بـه پای نی سینــه زدی بـاریدی
نمیره از یادت
کوفه ی بی مرامُ
سفر به شهر شامُ
سنگای روی بامُ
▪️غریب آقام..
بادرد و آه و ناله روز و شبت سرمیشه
تاشیرخواره میبینی دوچشم تو ترمیشه
با یه دلِ پرحسرت روضه میگیری هرسال
زینب و موجی از خون یادت نرفته گودال
مثله بغضِ پر از فریـادی
وقتی که از نفس افتادی
با غم کـربلا جــون دادی
داری میسوزی برای مشکِ سقا
گریـه میکنی بـه یادِ اشک سقا
نمیره از یادت...
آتیش خیمه ها رو
ناله ی بی صدا رو
روضه ی کـربلا رو
نمیره از یادت
کوفه ی بی مرامُ
سفر به شهر شامُ
سنگای روی بامُ
▪️غریب آقام..
هنوز جلو چشماته شلوغیه تو بازار
خاطره های اونروز روحتو میده آزار
هنوز سر رونیزه داره میشه کابوست
نامحرمارو دیدی دور و بـرِ ناموست
بـی کسی تو رو تا دیـدن
به حال و روز تو خندیدن
دور تو کف زدن، رقصیدن
دیدی غارت گوشواره و خلخال و...
دیـدی سوختـن دامنای اطفال و ...
نمیره از یادت
غـروب تلخ غــارت
خــرابـه و اسـارت
بی حرمتی،جسارت
نمیره از یادت
کوفه ی بی مرامُ
سفر به شهر شامُ
سنگای روی بامُ
▪️غریب آفام..
شاعران:
محمدحسن بیات لو
روح الله نوروزی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
تنم داره می سوزه دیگه طاقت ندارم.mp3
2.01M
#واحد_شهادت_امام_باقر
شماره 602
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
داره میسوزه
تنم داره میسوزه
دیگه طاقت ندارم
کرببلارو دیدم
هوای گریه دارم
منم همون که رفتم
با عمه به اسارت
ندیدم اونجا به جز
بدگویی و جسارت
اونروزا عقده شد برام
دلیل گریه شد برام
عمریه که میسوزمو
فقط غم هدیه شد برام
شنیده هارو دیدم و...
بار غمی کشیدم و...
از کربلا تا شام غم
اسارت و چشیدم و...
دیگه راحت شدم خدا
از اینهمه درد و بلا
بهونه بود زهر،منو کشت
فکر و خیال کربلا
▪️واویلتا واویلتا
تا وارد شام شدم
کودکی بیش نبودم
هلهله بود و غوغا
آتیش گرفت وجودم
دیدم که کوچه هاشون
همه چراغونی بود
انگاری شهر آماده
واسه یه مهمونی بود
پیرو جووناشون همه
دور ماها حلقه زدن
گفتن اینا خارجین
از روی بوم سنگ میزدن
▪️واویلتا واویلتا
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
بذار برم به بالای تل.mp3
1.75M
#زمزمه_حضرت_زینب_کبری
#اربعین
شماره 603
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بذار برم به بالای تل خاک غم
بذار برم به بالای تل خاک غم
دوباره ای برادر،برات بگیرم دم
از غمی که دیدم،پیکرم چقد شد خم
مگه یادم میره،اون لحظه عجیب مقتل
مگه یادم میرم دیدم شدی،غریب مقتل
مگه یادم میره خوردی زمین،تو شیب مقتل
مگه یادم میره شری که شمر،اینجا بپا کرد
مگه یادم میره با چکمه هاش رو سینه جا کرد
مگه یادم میره چند ضربه زد، سرُ جدا کرد
مگه یادم میره مُردم سر کوچه و بازار
مگه یادم میره نا محرما میدادن آزار
مگه یادم میره خون بود روی چِشِ علمدار
مگه یادم میره گریه ام گرفت وسط مردم
مگه یادم میره سوخت چادرم،بجای هیزم
مگه یادم میره اون شبی که رقیه شد گم
مگه یادم میره روی سرش،جای کبودی
مگه یادم میره سنگش زد اون، زن یهودی
مگه یادم میره بزم شراب خودت که بودی
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
محاسن تو غرق خونه.mp3
1.66M
#شور_لطمه_زنی
شماره 604
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
محاسن تو غرق خونه
چجوری کشتنت بمونه
میگن امام رضا میدونه
آبت ندادنت بمونه
روضه ی پیرهنت بمونه
غارت شد تنت بمونه
میخونه خواهرت نشناختمت
به جون مادرت نشناختمت
چی اومده سرت نشناختمت
▪️بلا غسل و لا کفن
▪️مظلوم من مظلوم من
آخرش انگشتر و بردن
تن و گذاشتن سر و بردن
سر علی اکبر و بردن
کتک زدن رقیه جان و
ببین نگاه نگران و
خدا نبخش ساربان و
کشته ی کربلا نشناختمت
بی سر و بی ردا نشناختمت
به زیر نیزه ها نشناختمت
▪️حسین جان حسین جان
جنگ و به خیمه ها کشوندن
خیمه ی زینب و سوزوندن
فاتحه ی حرم رو خوندن
از این حرم یه عده زن موند
از تو فقط یه پاره تن موند
تن تو بی غسل و کفن موند
مقطعه تنت نشناختمت
چجوری کشتنت نشناختمت
گمشده پیرهنت نشناختمت
▪️بلا غسل و لا کفن
▪️مظلوم من مظلوم من
نیزه رو تو تنت شکوندن
تو رو با سر نیزه کشوندن
آب و به لبهات نرسوندن
برگردوندنت به پشت و
موتو گرفت توی مشت و
هزار دفعه تو رو کشت و
از سر قتله گاه سنگت زدن
تشنه ی بی گناه سنگت زدن
زخمی بی گناه زخمت زدن سنگت زدن
▪️حسین جان حسین جان
هشتک کانال حذف نشود ❌
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
#متن_روضه_سوزناک_شهادت_علمدار_کربلا
کانال نوحوا علی الحسین
❌ لطفاً با حال مناسب خونده بشه
😭😭😭
برادری به زمین بود و بال و پَر میزد
برادری به سرش بود و هِی به سر میزد
برادری به زمین از لبش جگر می ریخت
برادری به سرش داد از جگر میزد
چقدر چین و چروک است رویِ این صورت
کنار هلهله ها دست بر کمر میزد
دو دست در بغل و یادِ مادرش می کرد
دوباره حرف در و چوبِ شعله ور می زد
رشید بودنِ او کار دست زینب داد
گره به معجرِ طفلانِ بی خبر میزد
کشید تیر به زانو و چشمهایش ریخت
سه شعبه زخم خودش را عمیق تر میزد
کمی ز ساقه یِ هر تیر از دو سو پیداست
کسی که بغض علی داشت تا به پَر میزد
برای خاطر هشتاد و چهار خانم بود
اگر حسین نشسته به روی سر میزد
شب عاشورا مثل فرداشبی نگهبان خیام حسینی ابوالفضله خدا میدونه تا صدای قدم های عباس میومد این بچه ها آروم و راحت میخوابیدن
🔹یه وقت دید یه سیاهی جلو میاد دست گذاشت رو قبضه ی شمشیرش گفت هر کی هستی خودتو معرفی کن مگه نمیدونی نگهبان خیام امشب اباالفضله جلو نیا خونتو میریزم دید صدای گریه میاد داداش من زینبم
اومد جلو خودشو به پای خانم انداخت خواهر
این موقع شب اینجا چکار میکنی گفت عباس اومدم یه چیز یادآوری کنم بفرما خواهر چی میخوای بگی؟
صدا زد عباس یادته شب 21 ماه رمضان آره خواهر یادمه
بابام گفت عباس من نیستم کربلا یادته: آره خواهر یادمه
یادته بابام دست منوگذاشت رو دست تو صدا زد: "هذا ودیعة علیک"
یادته؟
آره خواهر یادمه
یادته گفت حسین که تنها شد نکنه تنها رهاش کنی یادته؟
آره خواهر یادمه چی میخوای بگی خواهر؟
گفت امروز شنیدم مهمون داشتی
از اهل قبیله ی مادرت اومدن راسته؟
چی شده خواهر؟
▪️شنیدم برات امان نامه آوردن
گفتن تو برادرات در امانی عباس
چه میخوای بکنی؟
تا این جمله رو شنید دیدن رفت پشت خیمه یل بی مثال میدان شجاعت
مثل قاسم زانوهاشُ بغل کرده
هی میگفت آبروی منو بردن😭 خدا نگذره ازتون
دوباره دیدن زینب اومد
دست گذاشت روشونه ی عباس پاشو مرد گریه نمیکنه
عباس درسته امون نامه آوردن ولی کسی باور نکرد، یقین داشتیم تو میمونی عباس😭
وقتی اباالفضل اومد گفت برادر میخوام برم آب بیارم
رفقا عباسی که مشک آب و میگیره به جای شمشیر
یعنی امید داره برگرده عباس با هیچکی وداع نکرد😭
اما فقط با یه نفر وداع کرد وقتی مشکُ به دوش گرفت بره آب بیاره ابی عبدالله میدونه عباس بر نمیگرده..
راوی میگه می دیدم حسین گاهی دستشو روشونه ی عباس میذاره و نگاش میکنه دیدیم عباس که راه افتاد
حسینم چند قدم پشتش راه افتاد داره گریه میکنه..😭
▪️یه وقت اینجا بود دیگه عباس طاقت نیاورد برگشت یه نگاه کرد به ابی عبدالله آقا چرا اینجوری نگام میکنی حسین هیچی نگفت دیدن عباسُ بغل گرفت سر به دوش هم اینقد گریه کردن
مقتل میگه تا مرز بیهوشی گریه کردن😭
عباس دیگه میخواد بره میدون پیشانی حسینُ بوسید😭
با هزاران امید زد به دل میدون
سمت شریعه فرات آب بیاره همه امید داشتن چون میدونن عباس یه حرفی بزنه نشد نداره سرش بره قولش نمیره
یقین داشتن الان از تشنگی علی اصغرُ در میارن یه آبی به لب هممون میرسه
عباس رفت تو شریعه ی فرات مشکشُ پر آب کرد
چند نقلِ
میگن آورد بالا بعضی ها میگن به آب تذکر داد
مگه تو مهریه ی مادر حسین نیستی؟😭
چرا بچه های حسین باید تشنه باشن😭
بعضی ها میگن آورد بالا تا اسب آب بخوره ولی امکان نداره آب به لب عباس برسه و بچه ها تشنه باشن
راه افتاد توکل به خدا خدایا یه کاری کن من این آب و برسونم😭
صدای گریه ی علی اصغر به خس خس و نفس زدن رسیده بود بچه های حسین تشنن
خدایا کمکم کن😭
راه افتاد چهار هزار تیر انداز
دور عباسُ گرفتن
تو بگو صد نفر دور یکی بگیرن
به یه هدف تیر بزنن چی میشه؟
اول دست راست عباسُ زدن..😭
مشکُ به دست چپ گرفت دست چپشم زدن.. 😭
خدا امبد هیچ کسیُ نا امید نکنه...
رفقا همه ی امید در وجود اباالفضل بود یه جا ناامید شد.. 😔
دید تیراندازا که دارن تیر میزنن سمت عباس آقا حواسش به مشک بود خم شد مراقب باشه یعنی مراقب مشک باشه
اما تعداد زیاده مگه میشه یه تیر خود به مشک دیگه امیدعباس ناامید شد من تا اینجا بگم همه مقدمه بود
بیراهه نگفتم اصل روضه ی من همینه دستا رفت
مشک پاره شدتیر به چشم خورد
اونقدر به بدن تیر خورد یه جمله مقتل داره ایستاد عباس دیگه نمیخواست برگرده
دیدن دورو برشو نگاه میکرد با چشماش میگفت دیگه بیاین کارو تموم کنین😭
من دیگه اینجوری برنمیگردم 😭😭
مشکُ زدید
دیگه رفتنم فایده نداره..😭
یه وقت دیدن یکی پا به رکاب عباس گذاشت اومد بالا چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد عباس که میگن تویی؟
از صبح تا الان همه رو معطل کردی
گفت یه وقتی اومدی که من دیگه دست ندارم😭
گفت تو که نداری من که دارم
چنان با عمود آهنی زد به فرق اباالفضل 😭
اینجا بود آقا با صورت افتاد به زمین تیرها دوباره فرو رفت...😭😭
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
ادامه روضه حضرت سقا👇
یه وقت دیدن یکی پا به رکاب عباس گذاشت اومد بالا چشم تو چشم عباس گذاشت صدا زد
عباس که میگن تویی؟
از صبح تا الان همه رو معطل کردی
گفت یه وقتی اومدی که من دیگه دست ندارم😭
گفت تو که نداری من که دارم
چنان با عمود آهنی زد به فرق اباالفضل 😭
اینجا بود آقا با صورت افتاد به زمین تیرها دوباره فرو رفت...😭
سقای دشت کربلا دلواپسم کردی
یک خیمه گاه چشم انتظارن بر نمیگردی
حالا که آبی نیست پس احساسُ برگردون
پاشو علمدارم خودت عباس و برگردون
غصه نخور عیبی نداره
میگیم مشکُ آب برده
شاید حرم بارون گرفته
شاید علی هم آب خورده
غصه نخور عیبی نداره
زده رقیه قید آبُ.. 😭
خودم جوابشونُ میدم
نخور تو غصه ی ربابُ.. 😭
بدتر از اینکه روضه ی مشک تو رو میبینم
دارم جلو چشم همه اشک تو رو میبینم
بین تو و خیمه نباید فاصله باشه
فرصت نده میدون تو دست حرمله باشه
فهمیدم از چشمای زخمیت که حرمله آزار داره
انگار حالا حالا با تیر سه شعبه اش کار داره
مردونگی کن پاشو میدونم که بی دستی
بی دست هم باشی میگم پشت حسین هستی.. 😭
*آقا بهش گفت بیا بریم گفت نه گفت
اخه به همه بچه هات قول دادم.. 😭
بعد جلو این همه لشکر منو رو دوشت بذاری
مردم می خندن من نمیخوام جلو این همه مردم بهت بخندن حسین...😭
مردونگی کن پاشو اینا خیلی نامردن
دور و بر خیمه دارن از صبح میگردن
هر دائم الخمری که دیدم با گریه گفتم وای عباس
تو بهتر از هرکی میدونی زینب به چادر هست حساس
پاشو نذار هر بی حیایی به اشک ناموسم بخنده.. 😭
پاشو بذار کسی بیاد و دست رقیه رو ببنده.. 😭
▪️همچین که اومد بالا سر عباس
رو به دامن بگیره دید عباس داره پاشو جمع میکنه
عباس چرا پاهاتو جمع میکنی گفت آقا
کی دیدی من جلوت پام دراز باشه جلوت دراز بکش.. 😭
سر عباسُ رو زانو گرفت دید هی عباس
سرشو کج میکنه میاره رو خاک آقا دوباره
سرشو میذاره رو زانو سه بار عباس سرشو
گذاشت رو خاک داداش با من غریبگی
نکن من حسینم راحت باش بذار سرت رو پام باشه
این آخری گفت داداش چطور سرم رو پات باشه
ساعتی بعد تو گودال قتلگاه کسی نیست سرتو رو زانو بگیره حسین...😭
یه دونه دیگه کار تمام شد بچه های هیئت
از سمت حرم عباس به سمت حسین رفتیم
برای وداع دیدم بچه ها هی بر میگردن
وداع میکنن گفتم بچه ها شما راحت بر میگردین
نگاه میکنین اما خود حسین عقب و نگاه نمیکرد..
چرا چون یه عده منتظر بودن حسین بلند شه
بیان بدن و پاره پاره کنن صدای شمشیر میومد.. 😭
اما دیدن آقا با گوشه ی آستین هی داره اشکاشُ پاک میکنه... 😭
▪️هشام بن اسبق میگه تو دروازه ی کوفه منتظر بودم یه وقت دیدم یکی داره میاد به گردن اسب هم یه چیزی بسته اومد جلوتر دیدم سر بریده است
گفتم حرمله این چیه بستی صدا زد هشام سر بریده است
گفت میدونم سر کیه؟
گفت سر عباسه..
▪️گفتم مگه سرُ به نیزه نزدین؟
صدا زد این سر هر جور می زدیم بند نمیشد آخه سر بهم ریخته بود...😭
آااااای حسین..
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
May 11
#متن_روضه
#امام_باقر
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از کرببلا تو یادگاری
چون خون شهید پایداری
بر نیزه سر حسین دیدی
بار غم او به جان خریدی
پرپر ز خرابه لاله دیدی
بی جان دل شب سه ساله دیدی
روز شهادت امام باقر است، امروز بقیع خلوتِ
فدای آن آقائی که امروز عزاداری ندارد اما مثل چنین روزی وقتی امام باقر به شهادت رسید مدینه یک پارچه ضجه و ماتم شد.
▪️دوستان و شیعیان حضرت آمدند . شاگردان امام باقر عقب جنازه وا اماما می گفتند .
امام صادق بر بدن بابا نماز خواند ، بدن مطهر امام باقر را بردند داخل بقیع کنار قبر پدرش زین العابدین دفن کردند، احترام کردند .
عرضه بداریم آقا بدن شما را شیعیان و دوستان بردند داخل بقیع دفن کردند
اما کربلا... 😭
به فدای آن بدنی که سه شبانه روز روی خاک گرم کربلا بود.
بنی اسد بدن ها را نشناختند تا اینکه امام سجاد آمد بدن ها را یک یک معرفی کرد..
▪️فرمود : بنی اسد یک قطعه حصیر بیاورید..
بدن بابا را در میان حصیر گذاشت همین که بدن را گذاشت داخل قبر دیدند بالا نیامد نزدیک شدند دیدند..
آقا لبها را بر آن رگهای بریده گذاشته ، هی می گوید : بابای غریبم حسین... 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌