eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
524 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️وقتی خبر شهادتشو به پیغمبر دادن ، پیغمبر گریه کرد ، ندا اومد به زودی از دخترت فاطمه صاحب فرزندی میشی به نام حسین " که تو کربلا می کشنش، پیغمبر گریه کرد ... ندا اومد باید به مادرش فاطمه هم خبر بدی ..." اونم فاطمه ای که "حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً" لبی عبدالله رو به سختی داره وضع حمل می کنه ،تا پیغمبر به فاطمه خبر داد ، زهرا هم گریه کرد ، پرسید بابا روزی که می کشنش، شما زنده ای یا نه؟ نه دخترم؛ باباش علی هست یا نه؟ !نه دخترم ؛ منه مادرش در قید حیات هستم یا نه؟نه دخترم ؛ "فَبَكَتْ فَاطِمَةُ بُكَاءً شَدِیداً" گریه ی زهرا بیشتر شد ... یه سوال کرد همونجا، دونه دونمون و اسممون رو نوشت پرسید "یا ابا" آگه ماها نیستیم "یاأبه فَمَن یَبکی عَلیه؟" پس کی بر حسینم گریه میکنه ... 🔹پیغمبر فرمود دخترم غصه نخور امتی میان ، نسلی بعد نسلی برا حسین تو زار میزنند ، گریه می کنند ... تا این بشارت و داد فاطمه گریه اش بند اومد ؛ یعنی تو با گریه ی بر حسین لبخند رضایت زهرا رو برا خودت ثبت می کنی ، پیغمبر فرمود دخترم باید یه قولی به من بدی ، چیه بابا؟ دخترم تو باید قول بدی از زن های گریه کنشون قیامت شفاعت کنی ، منم قول میدم از مردهای گریه کنشون شفاعت کنم ... حالا آماده ای یا نه؟ آماده ای شفاعت بی بی دو عالم رو بخری یا نه؟ تو دیگه مقدمه نمی خوای ، یاد همه شهدا بخیر ... همه شهدا زنده اند ، الان دارن روضه ی ما رو میشنون، حضرت صادق فرمود شهدا محضر ابی عبدالله هستند ، الان از محضر ابی عبدالله دارن به من و تو نظر می کنن ، اصلا بزار راحتت کنم فرمود جد ما از سمت راست عرش هر روز به گریه کنانش نظر می کنه ، "لینظر الی من یبکی" یعنی از اینجا به بعد محل نظر حسینی ... چیه اثر این نظر؟!! فرمود اولین اثرش اینه : خود ابی عبدالله براش استغفار می کنه ... حالا آماده ای یا نه ؟!!* نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا زجور مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب ... سرنگون گردید ▪️دیگه اینجا مرحوم مقبل نمیگه چه جوری ابی عبدالله خورد رو زمین ، اما خود پیغمبر روضه ش اینجوری خوند " "فرمی بسهمن" یه تیری بهش زدن .. "فَخْراً أَنْ فرسحی سریعا ..." حسین .. هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مرحوم شیخ جعفر شوشتری می گوید: در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت. اولین جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین (علیه السّلام) بود، امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید. دومین عضو، لبهای آقا بود، می دونی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید. سومین عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اکبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است. چهارمین عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید: «لشگر جگرم از تشنگی می سوزد» از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش، من سیرابش کردم.. آااای حسین... هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️ چشمان خیس و ابری ات غم دارد آقا گلبرگ رویت، رود شبنم دارد آقا دارد نسیم غصه می آید ز کویت شال عزایت عطر ماتم دارد آقا امروز چه روزی ِ آقا جان؟برای صاحب روضه ی امروز:آجرك الله ما یک دهه تنها عزاداریم اما هر روز تو رنگ محرم دارد آقا فرمود: فَلاََ نْدُبَنَّک َصَباحاً وَ مَسآءً. شب و روز برای تو گریه می كنم. وَ لاََِبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً بعضی ها معنی اینجوری می كنند،میگن اگه اشك چشمم تموم بشه خون گریه می كنم،نه،معنای درستش اینه:نه اینكه اشك چشمم تموم بشه خون گریه می كنم،نه، بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً یعنی به جای اشك خون گریه می كنم. هر كی آرزو داره بگه با من: من آرزو دارم ببینم چشم هایم مثل تو خون با اشک توأم دارد آقا علامه ی بحرالعلوم میگن: تو بین الحرمین شاگرداش دورش حلقه زده بودند،روز تاسوعا،یه دفعه دیدند این مرجع بزرگوار با اون سن بالاش،دیدند عمامه اش رو از سرش برداشت،پاهاش رو از تو نعلینش در آورد،پا برهنه می دوید،هی به سر می زد،چی می گفت: عَلَی العباس واویلا حسین تنهاس واویلا شاگردها بهش گفتند:آقا ،سادات،مرجع بزرگوار،شما سنی ازت گذشته آقاجان،چرا اینجوری سینه می زنید؟شما آروم سینه بزنید،اینجوری سر رو برهنه نكنید،آشفته نشید. گفت:چی می فهمید شما؟! من خودم دیدم که حضرت بقیه الله (عج) با سر و پای برهنه در میان سینه زنان حاضرند و در حالی که به شدت گریه می کنند، بر سر و سینه خود می زنند. با دیدن این صحنه من دیگه نتوانستم طاقت بیاورم، از خود بی خود شدم... حالا كیآ می خوان امروز آقاشون رو دعوت كنند؟آقا جان امروز ما شمارو دعوت می كنیم،اما دیگه نمیگیم یا صاحب الزمان، امروز راهش رو یاد گرفتیم: سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل دستش شده از تن جدا اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل ای ساقی ِ لب تشنگان اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل آبی رسان به كودكان اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل 🔹از اباالفضل چند تا لقب تا حالا شنیدی؟ بعضی ها میگن:ساقی العطاشی،یعنی ساقی ی لب تشنگان ِ،بعضی ها بهش میگن:حامل الواء، یعنی علمدار كربلا،بعضی ها بهش میگن: اَبَا الْقِربَه یعنی پدر مشك. القاب مختلفی داره،اما امروز می خوام یكی از القاب آقا رو بگم،اصلاً روضه ی امروز من اینه،كه كمتر شنیدید، مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمة الله علیه می فرمود: یكی از علمای شهر قم،مهمون من شد توی شهر قم."اونایی كه گرفتارند خیلی گوش بدهند" این عالم حاجتی داشت،گرفتاریه سختی داشت، مرتب می رفت جمكران دعا و سنا و توسل برمی گشت،بعد از مدت ها بهش گفتم:چه خبر،حل نشد؟ گفت:نه سید شهاب الدین،هرچی میرم جلو این گره كور تر میشه،دیگه كارد به استخونش رسیده بود،تا اینكه یه شب حالش منقلب شد و رفت جمكران،خودش برای مرحوم نجفی تعریف كرده بود این عالم.میگه:رفتم ، ایستادم نماز و دعا، متوسل شدم دیگه نفهمیدم،گفتم:یاصاحب الزمان ما تو عراق گره به كارمون می خوره میریم سراغ عموت عباس،ما میریم تو حرم عموت یه بار رو می زنیم گره مون باز میشه،آقا عموتون كه به ظاهر معصوم نیست،شما امام زمانی، معصومی،امامی،من این همه شب دارم میام و میرم،نمی خوای گره ی من رو باز كنی،گفتم:آقا من خسته شدم اگه حاجتم رو ندی،میرم پیش عموت گله میكنم.میگه:حالم منقلب شد،توی گریه خوابم برد ▪️تو عالم رؤیا حضرت اومد بالا سرم ،دست كشید روی سرم، گفت:كار درست رو تو میكنی، گفتم:چه طور آقا، من بد كاری كردم؟گفت:نه ،كار درست رو تو میكنی، ما اهلبیت هم كار داریم سراغ عباس می ریم،ما هم كار داریم عباس رو صدا می زنیم،میگه: آقا امام زمان فرمود:می خوای آقا رو صدا بزنی،می خوای عباس رو صدا بزنی،با این لقب صدا بزن،ما اهل بیت، من ِ امام زمان بخوام صداش بزنم، اینجوری صداش می زنم، به آقا میگم،به عموم میگم:  یا اباالغوث أدركنی ▪️ بعد فرموده بود:كربلا زن و بچه ها هم هر وقت كار داشتند می گفتند:یا اباالغوث،یعنی ای فریاد رس ما. امروز امام زمان به من و تو یاد داده، اَغثنی یا اباالغوث یعنی به فریادم برس. همه صداش می زدند یا اباالغوث،حتی خود ابی عبدالله،حتی خود حسین. 🔹شیخ كاظم اُزری داشت شعر می نوشت،رسید به این یه بیت: یوم ابوالفضل استجار به الهدی والشَّمس مِن كَدِرِ العَجاجِ لِثامُها روزی كه آفتاب تیره و تار شد،حسین پناه برد به عباس. یه دفعه قلم از دستش افتاد،گفت:شیخ كاظم چی گفتی؟ حسین امام ِ،عباس كه امام نیست دیگه ننویس،گریه كرد،توبه كرد،شب ارباب در عالم رؤیا اومد به خوابش،گفت: شیخ كاظم درست داشتی می نوشتی،می خوای درست تر بنویسی. چی بنویسم آقا؟بنویس: فقط من ِ حسین نه، روز عاشورا زن و بچه ام هم دنبال عباس می گشتند... هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
❇️ادامه روضه سقا 👇 ▪️حالا روضه بخونم برات: یكی از اونایی كه دنبال عباس می گشت،سكینه بنت الحسین بود،مشك آب ر و داد دست عمو، عمو من به بچه ها قول دادم گفتم: به عموم عباس میگم،كارش نشد نداره،بره سمت شریعه بر می گرده،عباس فریاد رس كربلاست،بعضی مقاتل نوشتند، نُه بار بعضی ها نوشتند شانزده بار زده به قلب لشكر،گره و باز می كرد و بر می گشت. عباس اجازه جنگیدن نداشت،ابی عبدالله بهش اجازه نداد بجنگه،فقط بهش گفت:عباسم می خوای بری برو، فقط برو برا بچه هام آب بیار وقتی اجناس غنیمتی رو آوردند،اما سجاد گفت:هرچی از ما بردید برگردونید،یه مرتبه دیدند یه مرد عربی اومد گفت:من یه چیزی بردم،فقط اول به من بگید صاحبش كیه؟ گفتند:چرا؟گفت:می خوام دستش رو ببوسم،گفتند:مگه تو چی بردی؟ گفت:من علم رو غارت كردم،گفتند: دستان علمدار الان زیر خاك ِ، حالا چرا می خوای دستش رو ببوسی؟گفت:آخه نگاه كردم به این چوبه ی علم دیدم همه ی این چوبه ی علم تیر خورده، فقط جای یه دست سالمه،یعنی اینقدر این آقا باوفا بوده،تا دم آخر علم رو رها نكرده: والله ان قـطـعـتــمــو یـمـیـنـــی انـی اوحــامــی ابـدآ عـن دیـنـی دریا کشید نعره صدا زد مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو خموش بعضی ها میگند:آب رو آورد بالا تشنه بود یكدفعه می خواست آب بخوره یاد تشنگی حسین افتاد.این اشتباهه وقتی که آب را به روی آب ریخت آمد چو موج در جگر بحر، خون بجوش نگید فَذَكَرَ عَطَشَ الْحُسَین درستش اینه فَذَكَّرَ عَطَشَ الْحُسَین.  تشدید داره فَذَكَرَ. "فَذَكَّرَ" تذكّر داد به آب گفتی به آب، آب چه بی غیرتی برو بی آبرو ،بی ریختن آبرو مکوش تو می خوای جلوی فاطمه آبروی من رو ببری؟تو می خوای جلوی حسین من و خجالت بدی؟ آب رو روی آب ریخت. عباس داره به آب میگه: آوردمت به نزد دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسد از خیمه ها بگوش تو موج میزنی، علی اصغر از عطش گاهی به هوش آید، گاهی رود زهوش ▪️مشك رو به دوش انداخت،راهی ِ خیمه ها شد،الله اكبر،قربون این آقا برم،می خوام مقتل بخونم از سه مقتل،هم منتخب طُرِیحی، هم مقتل اَبی مِخنَف،هم مقتل العباس مرحوم مُقرَّم،با سند هیچ چیز از خودم نگم،خودت بفهمی كربلا چه خبر بوده. فَرَجَعَ مِنَ الفُرات. از فرات برگشت،كمین كردند،خیلی طول نكشید دست راستش رو زدند،مشك رو داد به شونه ی چپ، همه ی حواسش به مشك ِ،یه مرتبه دید دست چپ رو هم زدند،شروع كرد رجز خواندن: والله ان قـطـعـتــمــو یـمـیـنـــی انـی اوحــامــی ابـدآ عـن دیـنـی دست راست رو زدند،چپ رو زدند، ▪️فحمل القربة بأسنانه دیدند مشك رو به دندان گرفت،به اسب نهیب زد تا سریع حركت كنه،میخواد مشك رو برسونه،از دور همه دارند عباس رو نشونه می گیرند ▪️مقتل میگه: وَ یَداهُ یَنفَخانِ دَما از دو دستش مثل سیلاب خون می ریخت،اما حواسش به مشك ِ،مشك تو دندوناش ِ،سرعت زیاد😭 یه مرتبه عمر سعد دستور داد: فَحَمَلوا علیه باَجمَعِهم جَمیعا عمر سعد دستور داد:همه با هم حمله كنید،نه یه نفر،نه صد نفر،نه هزار نفر،چهار هزار نفر.حسین...😭 حمله كردند،به قاسم و علی اكبر هم دسته جمعی حمله كردند،اما نه دیگه چهار هزار نفر به یك نفر،همه دورش حلقه زدند. فِرقَةٌ بالسَّهم معنی كنم یانه؟یه عده با تیر، فِرقَةٌ بالحجارة یه عده با سنگ،تیر به مشك خورد،همه امیدش داره رو خاك می ریزه، 😭تیر به سینه خورد،"سادات" تیر به چشم خورد، آدم یه دونه خار تو چشمش بره،دیگه طاقت نمیآره،هر كاری كرد تیر رو در بیاره نشد،دست نداره،زانوهاش رو آورد بالا،سرش رو خم كرد، ▪️فَضَرَبه رَجُلٌ مِنهُم بعَمودٍ مِن حَدید چنان با عمود آهن....حسین.... همچین كه عمود آهن زدند،عباس با صورت رو خاك افتاد،داداشش رو صدا كرد:یا اخا داداش منم رفتم،نمی دونم ابی عبدالله خودش رو چه طور رسوند،اما نوشتند جوری اومد،تا رسید دید دور عباس رو حلقه زدند،من نمیگم،مقتل میگه:تا حسین دید دارند عباس رو می زنند، وَ صَرَخَ الحُسَین صَرخَةً شَدیدا دیدند حسین داره داد میزنه،میگه: وا عباسا.. حسین......... پاشو علمدار حرم، هنوز علمداری پاشو آوردم دستاتُ ،علم رو برداری پاشو می خوام بدونن،که کاشفَ الکُروبی پاشو می خوام تو صحرا ،علمت و بکوبی یا ساقی العطاشا روضه ی من اینه،هر كی تا حالا داد نزده شرمنده ی حضرت زهرا نشه.حسین میخواد یه كاری كنه عباس بلند شه،چیكار كنه؟سادات ببخشند،این شعر فقط مال تاسوعاست تو می دونی که بعد تو ،چی به سرم میاد خودم که هیچ چی به سر اهل حرم میاد خواهرمون به غیر از ،من و تو یار نداره الان داره تو خیمه،گوشواره در میاره یه نفر بعد از عباس دست به كمرش گرفت،اون حسین بود،یه نفرم دو دست رو سرش زد.آی حسین...😭 خدا به باب الحوائج فرج امام زمان ما برسان🙏 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
35.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد دانلود ✅ به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
یه زیارت حرم با پدر و مادرم.mp3
2.41M
شماره 674 کانال نوحوا علی الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یه زیارت حرم با پدر و مادرم من از این دنیا طلب دارم یه عالمه اشک و آه یه گوشه ی قتلگاه به دو تا چشمام بدهکارم الهی من دورت بگردم توئی درمون تموم دردام حال و هوای گریه دارم شونه های ضریح تو میخوام تو دنیا که داره سر بی وفایی تو درمون درد دل بی کسایی حسین جان تو خیلی آقایی ▪️حسین جان حسین جان گریه میکنم برات برا تو و کربلات من و گریه عالمی داریم آقای شهید من با تو و امام حسن مگه تو دنیا غمی داریم حالا که زندگی مو ساخته دعای شما دو تا برادر منم جوونی مو میذارم پای قاسم و علی اکبر کسی که شما رو نداره چی داره تو اوج بلاها همش کم میاره دیگه هیچ پناهی نداره ▪️حسین جان حسین جان https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
منم که عاشق صحن کربلاتم.mp3
1.87M
شماره 675 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ منم که عاشق صحن کربلاتم منتظر یه نیم نگاتم نوکر این سینه زناتم بدون آقا که خاک پاتم بذار بیام آقا،مجاورت باشم باجمع دوستانم،مسافرت باشم خداکنه من هم،یه زائرت باشم آخه منم دلم برات پر میزنه یا حسین هر شب تو خواب میاد بهت سر میزنه یاحسین میاد آقا در خونت در میزنه یاحسین ▪️حسین حسین جان حسین جانم دل من بسته به صحن باصفاته خاک قدوم بچه هاته خونَش فقط تو کربلاته عاشق اون صحن و سراته نزار که از دوریت،دیوونه شه نوکر بزار بزارم من،روی ضریحت سر دلم میخواد که اربعینت بیام یا حسین باز ببینم میون صحن و سرام یا حسین قاطی زائرای کرب و بلام یا حسین ▪️حسین حسین جان حسین جانم شاعر: وحید زحمت کش شهری هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای که قدر با تو مقدر شده خواهر محزونِ تو مضطر شده حال من از حالِ تو بدتر شده ای دل غافل دم آخر شده ▪️دیشب هی نشست جلوش دست به صورتش کشید گفت خواهر به قربونت بره .. عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة‏ هست این خانم .. سوال کرد داداش راستی راستی میخوان تو رو بکشن .. * در سرم افتاده حواشی حسین وای به حالم تو نباشی حسین فارغ از این جنگ و جدل کن مرا دور تر از گودیِ تل کن مرا نیت یک خیرالعمل کن مرا جان حسین باز بغل کن مرا حرف رباب است مرتب نرو ای جبل الرحمۀ زینب نرو سفرۀ خود را که جدا کرده ایی خواهرِ خود را که رها کرده ایی رخت مرا رختِ عزا کرده ایی ولوله در خیمه بپا کرده ایی روزۀ صبرم شده باطل شده حسین از تو چگونه بِکَنم دل حسین جان به هوای خطر آورده ام موقع معراج پر آورده ام پای غم تو جیگر آورده ام پیراهن کهنه درآورده ام آن همه شور و هیجان را بببین قهقۀ شمر و سنان را ببین کعبۀ من را به منا میکشند ازسر دوش تو عبا میکشند جسم تو را با نوک پا میکشند پیش همه مویِ تو را میکشند کشتۀ بغض نجفت میکنند این طرفُ و آن طرفت میکنند موقع زخمی شدنت میزنند چنگ به هرجایِ بدنت میزنند سنگ به رویِ بدنت میزنند هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ▪️همه رو صدا زد ، با همه محارمش وداع کرد.. اما یه نفر روش نشد بیاد جلو .. میدونید اون یه نفر کی بود؟! تو مجلس نامحرما دیدن یکی دوید سر ابی‌عبدالله رو برداشت .. (فهمیدی بگم یا نه؟!..) بی بی زینب اومد نگاه کرد دید ای وای .. عروسِ مادرش ربابه .. گفت رباب جان چرا این کارُ کردی؟.. گفت خانم عاشورا یادته شما خواهرا و دختراش دورشُ گرفتید من روم نشد بیام جلو ببوسمش .. از کربلا دلم برا آقام تنگ شده بود .. دیگه طاقت نیاوردم ..😭 اربابِ ما یه وقت دید ذوالجناح حرکت نمیکنه یه نگاه کرد گفت بابا بیا پایین کارت دارم .. دید دخترش دستایِ اسبُ بغل کرده (دختر داری یا نه؟!) ابی ‌عبدالله پیاده شد این دخترُ بغلش کرد .. گفت بابا داری میری بابا یادته تو راه داشتیم میومدیم خبر شهادت مسلمُ دادن دختر مسلمُ بغل کردی یه دست رو سرش کشیدی .. بابا الان داری میری من چیکار کنم.. اینقدر ابی عبدالله گریه کرد ..😭 هر طوری بود دخترشُ گذاشت آروم بغل زینب دوباره سوار شد بر ذوالجناح .. نوشتن از مُخیم تا گودیِ قتلگاهُ میدان ، صد و پنجاه مترِ .. آروم آروم داره میره.. یه وقت دید یکی میگه مهلاً مهلاً یابن الزهرا .. تا دید داره با نام مادر صدا میزنه برگشت دید زینبه گفت داداش .. چیه خواهرم؟.. گفت داداش وصیتِ مادرم .. داداش پیاده شو .. دیدن زینب زیر گلوشُ داره میبوسه.. (چه بوسه ای زد حالا میگم برات..) نانجیب هر چی خنجرشو کشید نبرید … ▪️اینجا میگن ابی‌عبدالله پیراهنُ طلب کرد ، پیراهنُ آورد یه نگاه به پیراهن کرد دیدن حسین پیراهنُ بغل گرفت هی داره میبویه و میبوسه .. (یه سوال بپرسم؟..) مادرش کی پیراهنُ دوخت؟.. اون روزا که دیگه دستش بالا نمیومد.. ▪️نوشتن ابی عبدالله این پیراهنم لحظۀ آخر گذاشت رویِ زمین ، دیدن با خنجر داره پیراهنُ پاره پاره میکنه .. گفت داداش چرا پیراهنُ پاره میکنی؟.. گفت خواهرم اینا رحم و مروت ندارن .. میخوام بلکه ببینن این پیراهن پاره ست منو برهنه نکنن .. اما براش بمیرم ، کاش میبردن ، غارت کردن پیراهنُ .. ▪️بسم الله الرحمن الرحیم .. یا صاحب الزمان آقاجان منو ببخشید ، بذارید من روضۀ شبِ عاشورا رو شروع کنم .. ارباب ما رفت یه وقت دیدن حسین ذوالجناحُ نگه داشت .. داره نفس نفس میزنه پیرمرد کربلا .. یه نانجیبی چنان یه سنگ به پیشانیش زد .. ارباب ما پیراهن عربی شُ بالا زد .. صدرُ الحسین نمایان شد .. (عاشورایی باید گریه کنی..) عاشورا با یه تیر شروع شد با یه تیرم تمام شد .. اولین تیرُ فردا صبح عمر سعد انداخت آخرین تیر میدونی چی بود؟ دیدن حرمله نشست چنان به قلب حسین ..😭😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد… اربابِ ما خورد زمین دیدن دیگه تکون نمیخوره .. بعضیا گفتن کارش تموم شده .. بعضیا گفتن هنوز زنده ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده ست یا نه؟.. (خدا بهت رحم کنه امشب..) گفت از کجا بفهمیم ؟.. رفت رو بلندی داد زد گفت به خیمه ها حمله کنید .. یه وقت دیدن شمر داره با یه عده میره سمت خیمه ها .. (حواست بود چی گفتم تو وداع دیدن با نیزه رفت تو خیمه گفتن چیکار میکنی گفت یه نفر هنوز تو خیمه ست) یه وقت شبث بن ربعی صدا زد گفت شمر برگرد سه ساعته معطلیم هنوز کار حسینُ تموم نکردیم .. میگن شمر عصبانی شد برگشت .. دید اربابِ ما به رو افتاده تو گودال .. اول با چکمه اربابِ ما رو برگردوند .. دیدن با چکمه نشست رو سینۀ حسین .. والشمر جالس علی صدرک والشمر جالسٌ قاتل رو سینه تِ هر کی که میرسه در فکرِ غارتِ والشمر جالسٌ ای وای برادرم بالایِ قتلگاه گریونِ مادرم والشمر جالسٌ خنجر نمیبرید ▪️اربابِ ما دیگه چشماش جایی رو نمیدید ، چشمایِ بی رمقشُ باز کرد فرمود تو کی هستی رو سینۀ من نشستی؟ گفت شمر بن ذي الجوشن (لعنت الله) حضرت فرمود میدونی من کی ام ؟.. تا ارباب ما فرمود میشناسی منو ؟ گفت آره یابن فاطمه ؟.. گفت مگه تو پسر زهرا نیستی؟ تا دید لباش خشکه گفت مگه بابات ساقی کوثر نیست چرا تشنه ای بگو بیاد سیرابت کنه .. دید شمر بلند نمیشه ، میدونی کجا نشستی نامرد.. صدا زد: صدق جدی رسول الله . . شمر تا حرف پیغمبر شد به خودش اومد ، گفت حسین پیغمبر چیُ راست گفت ، گفت بابام به من گفته بود کی منو میکشه .. حضرت فرمود بابام نشونی هایِ صورت تو رو داده بود گفت یعنی چی؟. گفت به من گفته بود صورت تو پیسه داره شمر بهش برخورد ، بلند شد گفت الان یه کار میکنم دیگه صورتمو نبینی .. اربای ما رو برگردوند رو خاک .. نشست خنجرُ دوباره بیرون کشید .. ضربۀ اولُ زد .. ضربۀ دومُ زد .. ضربۀ سومُ .. هی میزنه هی مادرش میگه وای …😭😭 والشمر جالسٌ خونین گلو شدی با چکمۀ سنان تو پشت و رو شدی یه وقت دیدن زمین کربلا داره میلرزه .. خانم زینب دوید تو خیمۀ امام سجاد گفت چی شده عزیز برادرم؟.. یه نگاه کرد گفت عمه جان کار بابامُ یه سره کردن ..😭 لحظه ای طول نکشید نامرد دستُ بدنش میلرزید سر و آورد داد به خولی .. گفت سه ساعته میگم کارُ تمام کنید.. گفت چه کنم؟.. گفت سرشو بذار رو نیزه .. یه وقت خواهرش دید ای وای .. سری به نیزه بلند است در برابر زینب... 😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹پیامبر (ص) رد میشد .صدای گریه کنیزی را شنید .دلش طاقت نیاورد ؛رحمه للعالمین است. پرسید چرا گریه میکنی ؟گفت :می ترسم به خاطر تاخیرم مواخذه شوم.پیامبر (ص)او را همراهی کرد و پیش مولایش واسطه شد که اذیتش نکند. گفت:آقا قربان قدمتان !نه تنها اذیتش نمی کنم بلکه به یمن قدم شما آزادش هم میکنم. یا رسول لله !صدای گریه کنیزی را شنیدید، طاقت نیاوردیدوتحمل نکردید ؛پس چه میکردید، اگر صدای گریه های کودکان امام حسین رازیر تازیانه ها ی دشمن  میشنیدید؟😭 اون هنگامی که دشمن به سمت خیمه ها حمله ور شد و خیمه ها را آتش زد. امام سجاد (ع) فرمود: علیکن بالفرار وای بر انان که ال مصطفی را میزدند در میان شعله ها ریحا نه ها را میزدند در میان دختران و خیل زنها بیشتر عمه سادات ناموس خدا را میزدند هم میان خیمه گه هم در میان قتله گه دسته گلهای بهشت مرتضی را میزدند.. 😭 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998