#مناجات #امام_زمان #کربلا #کانال_نوحوا_علی_الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سر راه تو نشستن چه صفايی دارد دل من با تو عجب شور و نوايی دارد چه شود يک نظری گوشه ی درگاه کنی آخر ای دوست حريم تو گدايی دارد بس که با ناله ی تو انس گرفتم همه شب دل من زمزمه ی کرب وبلايی دارد 🔹آقا جان اگر « برات کربلا » را به من عنايت کنی، اگر شما من را به امام حسين حواله بدهی! وقتی در زير آن قبه ی نورانی که دعا مستجاب است بايستم صدا می زنم: خدايا امام زمانمان را به فريادمان برسان. 🔸يا صاحب الزمان اگر بدون عنايت و توجه شما زائر کربلا شوم، اگر زيارتم بدون عنايت شما باشد، بدون توجه شما باشد، با اين کوله بار سنگين گناهی که دارم می ترسم اربابم حسين به من نظر نکند. آقا جان می ترسم آن عشق و صفا را درک نکنم. ▪️آقا ترحمی، لطفی، محبتی، گوشه ی چشمی! يا صاحب الزمان شما خودتان فرموديد: « و الله! لاَنا اَرحمَ بکم مِنکم بانفسکم ... » به خدا سوگند! که من نسبت به شما از خود شما مهربان تر و رحيم تر هستم. آقا جان، عزيز دلم می دانم و اعتراف می کنم که اگر محبت و مهربانی شما نبود من کجا و مناجات و درد با شما کجا؟ اما من به محبت و مهربانی شما محتاج ترم. آقا جان نگاه به عمل بدم نکن. اگر من بدم شما خوبی، شما فرزند فاطمه ای، کريمی، رحيمی، يابن زهرا، يک لحظه دست های نازنينت را بلند کن يک دعايی در حق ما بفرما. « يا ولی الله إن بينی و بين الله عزوجل ذنوباً لا يدتی عليها الا رضاکم. » يابن الحسن بين من و خداوند گناهان فاصله و جدايی انداخته، احساس می کنم ديگر صدای ناله و گريه ی من اثری ندارد. يا صاحب الزمان اگر شما من را نبخشی، اگر از دستم راضی نشوی، خدا از من راضی نمی شود. ▪️آقا چه کنم که بعد از مجالس ماه عزای جدّتان به شما نزديک شده باشم؟ آقا چه کنم اشک چشمم مورد قبول شما واقع شود؟ آقا جانم يا صاحب الزمان، امام زين العابدين فرمود: اگر گرفتاريد و اگر حاجتمنديد خدا را به حق دردهای دل عمه ام زينب قسم دهيد. ▪️خدايا به حق زينبی که از لحظه ی ورود به کربلا اشک چشمش خشک نشده بود چرا که او اسيری و بی برادری خود را نظاره می کرد و خبر از اين مصيبت عظمی داشت، ما را ببخش. مصائبی که زينب ديد در مدينه، در کربلا، در نجف، در شام، در... خيلی بود نمی دانم کدام را به شما بگويم، در مدينه مصيبت مادر را در سنين چهار يا پنج سالگی ديد، بعد از مادر، داغ پدرش علی را ديد، بعد از داغ پدر، جگر پاره پاره ی برادرش امام حسن را ديد، بعد از امام حسن که فرمود: لا يومک يا اباعبدالله، داغ پشت داغ در کربلا ديد، داغ علی اکبر، داغ فرزندان خودش، داغ طفلان امام حسن، داغ علی اصغر، داغ برادرش عباس و از همه مهمتر از روی تل زينبيه! يا اباعبدالله! ديد که شمر لعين روی سينه حسين ... https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌

#زیارت_سید_الشهداء_علیه_السلام #کانال_نوحوا_علی_الحسین اگر میدانستند .. 🔷 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَال‏: ... لَوْ يَعْلَمُونَ‏ مَا فِي‏ زِيَارَتِهِ‏ مِنَ‏ الْخَيْرِ وَ يَعْلَمُ ذَلِكَ النَّاسُ لَاقْتَتَلُوا عَلَى زِيَارَتِهِ بِالسُّيُوفِ وَ لَبَاعُوا أَمْوَالَهُمْ فِي إِتْيَانِهِ ... 🔷 ... اگر مردم به خير و بركتى كه در زيارت حسین بن علی عليهما السلام است، آگاهی داشتند، جهت نایل شدن به این زیارت، قطعاً با شمشير می جنگیدند و اموال خود را فروخته و به زيارت آن حضرت می رفتند ... 🔸كامل الزيارات باب 27، حديث 16 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998

#تنور_خولی #کانال_نوحوا_علی_الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹در روضة الشهداء نقل شده:خولی سر امام حسین علیه السلام را برداشته روی به کوفه نهاد،او را در یک فرسخی کوفه منزلی بود،و در آن منزل فرود آمد،و زن او از انصار بودو اهل بیت را به جان و دل دوستدار بود خولی از وی ترسید و سر امام حسین علیه السلام را در آن خانه در تنوری پنهان کرد،زنش پیش آمد که در این چند روز کجا بودی؟ 🔸گفت شخصی با یزید یاغی شده بود.به جنگ وی رفته بودیم،زن دیگر هیچ نگفت و طعامی بیاورد تا خولی خورد و خوابید و زن را عادت بود که به نماز شب بر میخواست و،آن شب برخاست وخانه را طوری روشن دید که گویا صد هزار شمع و چراغ برافروخته اند،نظر کرد و دید که روشنائی از آن تنور بیرون می آید،از روی تعجب گفت سبحان الله من خود در این تنور آتش روشن نکرده ام و کس دیگری هم نبوده ، این روشنائی از کجاست؟ ▪️در آن حیرت دید که آن نور بسوی آسمان میرود تعجب او بیشتر شد ،ناگاه چهار زن دید که از آسمان فرود آمده بالای تنور آمدند،یکی از آن چهار زن به سر تنور رفته و آن سر را بیرون آورده می بوسید و بر سینۀ خود می گذاشت،و می نالید و می گفت ای شهید مادر و ای مظلوم مادر،حق سبحانه و تعالی روز قیامت حق من از قاتلان تو بستاند،و تا حق من ندهد دست از قائمۀ عرش باز نگیرم ▪️و آن زنان دیگر بسیار بگریستند و آخر سر را در آن تنور نهاده غائب شدند،زن انصاریه برخاست و بسر تنور آمده سر را بیرون آورد و درست  نگاه کرد،  چون حضرت امام حسین علیه السلام را بسیار دیده بود شناخت،نعره ای زد و بیفتاد... هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998

#تنور_خولی #کانال_نوحوا_علی_الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹در ریاض القدس نقل کند که زن خولی گوید صدای محزونی شنیدم که یکی می فرماید: انا الغریب ▪️ زن خولی گوید:مدهوش افتادم و در عالم غشوه دیدم مطبخ سرا وسیع شد حوریان بهشتی و کنیزکان پاکیزه سرشتی ریختند به مطبخ خانه حوریه فریاد می کرد «طرقوا طرقوا»  راه دهید که فاطمۀ زهرا به دیدن سر فرزندش حضرت حسین علیه السلام می آید،ناگاه دیدم پنج هودج ازآسمان بزمین فرود آمد و زنان سیاه پوش بیرون آمدند،و دور تنور حلقۀ ماتم زدند دیدم در میان آن زنان یک زنی که سن وی از همه کمتر بود گریبان دریده😭... گریان گریان دست برد میان تنور یک سر پر خون مجروحی که هنوز از رگهای گلویش خون جاری بود بیرون آورد،و به سینه چسبانید و از دل آه برآورد،و گریان گریان فرمود: ▪️ ولدی ولدی یا حسین ایها الشهید ایها المظلوم قتلوک و ما عرفوک و من شرب الماء منعوک فرزندم ای حسین ای شهید ای مظلوم ترا کشتند و نشناختند و ز آب منعت کردند. و از مجالس شهید ثالث نقل کند که زن خولی گفت:دیدم آن خاتون سر پر خون را بروی زانو نهاد،و با گوشۀ مقنعۀ خود خون و خاکستر از آن سر و صورت و محاسن پاک می کرد😭.. و می فرمود:نور دیده پسر جان زمین خدا از برای تو تنگ شد،نور دیده دربادۀ تو زحمتها کشیدم،راضی نبودم باران بر بدن تو ببارد،راضی نبودم غبار به گیسوی تو نشیند،اکنون سر تو را میان خاکستر و تنت را میان صحرای کربلا می بینم،خدا انتقام ترا بکشد،زن خولی گفت:چون بهوش آمدم،دیدم همه رفته اند،و من مکرر حسین علیه السلام را دیده بودم برخاستم به سر تنور رفتم دیدم سر بریده همان جا است بیرون آوردم درست نظر کردم دیدم آقایم حسین است،بی اختیار گفتم آقا جان تو حسینی،آنقدر خودم را زدم که مدهوش شدم در عالم بی هوشی صدائی شنیدم که یکی می گفت:آن زنها که تو دیدی فاطمة زهرا و خدیجۀ کبری و مریم و آسیه و حوا بودند. هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998

#یا_رقیه آروم آروم از طبق بیا کنارم سر رو سرت بذارم لطفاً با حال مناسب 😭 ببینید💔 به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998

#متن_روضه_شهادت_امام_سجاد #کانال_نوحوا_علی_الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بیمار چنین عاشق و دلداده که دیده در تاب و تب از عشق رخ یار که دیده گه روی شتر گه به روی خار مغیلان گه مجلس بیگانه و اغیار که دیده در سلسله از کرب و بلا تا سفر شام بر روی شتر پیکر تب دار که دیده ▪️امام سجاد طفل صغیر می دید گریه می کرد ، آب می آوردند وضو بگیرد گریه می کرد ، اگر اسیری می دید احترامش می کرد ، اگر می دید گوسفندی را ذبح  می کنند گریه می کرد ، می فرمود : آبش دادید یا نه😭 آری آقا ، ما مسلمانیم با گریه می فرمود :عده ای هم در کربلا می گفتند ما مسلمانیم ولی بابای من لب تشنه کشتند... 😭 هر وقت یاد شهر شام می افتاد گریه می کرد . آقا چرا اینقدر گریه می کنی ؟ ( آقا شرح می داد ) می فرمود : اول صبح بود وارد شهر شام شدیم ما را عصر رساندند به مجلس یزید ، آقا خیلی راه نیست چرا اینطور ؟ فرمود : ما را  سر هر کوچه و بازار نگ می داشتند تا این مردم ما را نظاره کنند ما را از محله یهودیان بردند آن ها به ما سنگ می زدند عزیزان پیغمبر را وارد مجلس نا محرم کردند ، ما را خرابه های شام جای دادند.. 😭 تو این خرابه یکی از خواهران من آنقدر گریه کرد ، سراغ بابا را گرفت خواهر چشم انتظار من با لبان تشنه و شکم گرسنه جان دا.. یا حسین... هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998

#واحد #امام_حسین #کربلا شماره 699 #کانال_نوحوا_علی_الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دنیا رو دوست دارم فقط برای مجلسای تو مردنُ دوست دارم اگه باشه به زیر پای تو ثروتُ دوست دارم برا خرج تو مجلس عزات زندگی رو میخوام فقط برا سفر به کربلات ناکامه هر کی سالی چند دفعه نیاد حرم زندگی رو میخوام چی کار اگه نرم حرم ▪️حسین منو ببر حرم یه خاکه که دوسش دارم معلومه تربت شماست بهشتُ دوس دارم اگه چون که شبیه کربلاست پیر غلاماتُ دوست دارم مو سفیدای روضه تو غلام سیاهاتُ می خوام رو سفیدای روضه تو چشمامو دوست دارم تا که اشک میریزن برات لازم دارم دستامو چون سینه زنن برات ▪️حسین منو ببر حرم شاعر: حسن کردی https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌

#شور #فراق_کربلا #امام_حسین شماره 700 #کانال_نوحوا_علی_الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ این شبا چه حالی ام بُریده غم امونم و عشق کربلای تو به لب رسونده جونم و یک نگاه به این رعیت کن شاه عالمین رأفت کن اربعین منم دعوت کن ▪️کربلا کربلا کربلا ▪️کربلا کربلا کربلا از گدا دریغ نکن سُفره ی آب و نون تو اربعین حرم نرم دق می‌کنم به جون تو من فدای تو شاهنشاه واسه قربونی توو این راه باشه وعده مون قتلگاه ▪️کربلا کربلا کربلا ▪️کربلا کربلا کربلا کاش بیام و اربعین محضر تو باشم حسین نائبه الزیاره ی دختر تو باشم حسین توی قلبم این حاجته کار توو دست رقیه تِه موند توی دلش حسرته ▪️کربلا کربلا کربلا ▪️کربلا کربلا کربلا شاعر: بهمن عظیمی https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌

#تک #اسارت #حضرت_زینب شماره 701 #کانال_نوحوا_علی_الحسین 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دیدی که عاقبت ، از هم جدا شدیم دیدی آواره ی ، بیابونا شدیم هشتاد و چهار زن و بچه توو ، زنجیرن که دارن به زور از اینجا میرن اسیری سخته براشون داداش ، می‌میرن زینب و یه کاروان که خیلی ، پُر درده زینب و یه محملِ بی پرده زینبی که همسفر با قومی نامرده ▪️جان حسین حسین جان تو روی نیزه و ، منم پِیِ سرت عریان توو قتلگاه ، جسم مُطهرت بدن بی کفنت رو خاکِه ، ای بی سر بمیره برات ایشالا خواهر من میرم ولی کنار جسمت ، هست مادر به تنت بی احترامی کردن ، خَصمانه بدنت توو قتلگاه عریانه خواهرت تا به قیامت دیگه ، نالانه ▪️جان حسین حسین جان روزِ نبود تو ، روز زوال من ببین شدم هِلال ، آه ای هِلالِ من روی نیزه ها نشستی دیگه ، خونین لب قاریِ نيزه نشینِ زینب من باید ببینمت رو نیزه ، روز و شب سرت از رو نیزه ها بی اُفته ، می‌میرم ببینم که توو غُل و زنجیرم به زور تازیونه از پیشِ ، تو میرم ▪️جان حسین حسین جان شاعر: بهمن عظیمی https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌

#زمینه #حضرت_زینب #امام_حسین شماره 702 #کانال_نوحوا_علی_الحسین 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 فدا سرت بشم که از تنت جُداست یا روی نیزه ها یا زیر دست و پاست قطره به قطره خون می‌ریزه از سرت قاری من شده سر نیزه منبرت ▪️حسین جانم حسین کم نشه سایَت از روی سرم حسین از نیزه دار تو نمی‌گذرم حسین دیدم گریون شده رو نی چشم ترت از بس که زد لگد به من و دخترت ▪️حسین جانم حسین غبارِ بی کسی نشسته رو سرم من بی تو زنده ام نمیشه باورم با اینکه شد تموم روزای قحط آب آتیشم می‌زنه بی تابیِ رباب ▪️حسین جانم حسین تموم نمیشه این عذاب هر شبه این سر غرق خون عزیز زینبه این اشک و گریه ها دیگه معمولیه شنیدم که سرت خونه ی خولیه ▪️حسین جانم حسین تمام مشغله م اون سر بی تنه جای سرت مگه تنور روشنه خاک و خاکسترش می‌شینه روی تو می‌دونم توو تنور می‌سوزه موی تو ▪️حسین جانم حسین امشب که داره نور بی حد و بیکرون می‌باره از تنور به سمت آسمون ای کاش که مادرم پیش تو داشت حضور تا سر سوخته تو برداره از تنور ▪️حسین جانم حسین شاعر: بهمن عظیمی https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌