eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
515 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸سه روز أسرای آل الله را پشت دروازه معطل گذاشتند تا شهر را آذین ببندند … | پانصد هزار نفر به تماشا آمدند … در نقل‌ها آمده است: 📋 أَوقَفُوا أهلَ البيتِ عليهم‌السّلام عَلَى بابِ الشّامِ ثَلاثة أيّامٍ حتّى یَزّيَّنوا البَلدَة ، فَزيّنوها بِكلٍّ حُليٍّ و زينَة و مِرآةٍ كانَتْ فيها ▪️و بر در شهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيين‌ها بستند. 📜 ثُمّ اسْتَقبَلَتْهم مِن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خَمسَ مِائَة ألفٍ مِن الرّجالِ و النّساءِ ▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند. 📜 و كانَ فيهم أُلوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّان و النِّسوانِ يَرقُصونَ و يَضرِبونَ بِالدّفِّ و الصِّنجِ و الطّنبور، ▪️در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد و زن و جوان، رقص‌كنان با دف و سنج و طبل‌زنان به استقبال آمدند. 📜 و قد تَزيّنَ جَميعُ أهلِ الشّام بألوانِ الثّيابِ و الكُحلِ و الخَضاب ▪️همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباس‌های زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند. 📚كامل بهايى، ج۲ ص۲۹۲ 📚نفس المهموم، ص ۴۳۲ دم دروازه‌ی ساعات خدا رحم کند به دلِ عمه‌ی سادات خدا رحم کند محملم پرده ندارد مددی یا ستّار حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند چشم من تار شده ، یا تو به هم ریخته ای گریه دار است ملاقات خدا رحم کند کو علمدار حرم ؟ آبرویم در خطر است وسط این همه الوات خدا رحم کند سر بازار به انگشتْ نشانم دادند رد شدم با چه مکافات خدا رحم کند به همان خنجر کندی که تو را زجرت داد می کند شمر مباهات خدا رحم کند سرت از نیزه زمین خورد دلم ریخت حسین زیر پا رفتی ؟ به لب هات خدا رحم کند نیزه نیزه شده از بس گلوی پاره ی تو گم شدی بین جراحات خدا رحم کند چانه می‌زد سر گهواره یکی پیش رباب بهر تسکین مصیبات خدا رحم کند @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📜 گوشه‌ای از مجلس یزید لعین 🥀 حسین علیه‌السلام زمانى که کشته شد، آب خواست، ولى به او ندادند و با زبان تشنه، کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند او را از نوشیدنى بهشتى، سیراب ساخت. 🥀 او را آن‏چنان سر بُریدند و خانواده‏اش را به بردند و در حالى با مَرکب‏هاى بدون جهاز و پالان حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، در حالى که سرِ حسین علیه‌السلام، در میانشان بر بالاى نیزه بود. 🥀 هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مى‏گریست، نگهبانان او را با تازیانه مى‏زدند. اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان صف کشیده بودند و به آنان جسارت می‌کردند تا این که بر درِ کاخ یزید،گ متوقّف شدند. 🥀 یزید، دستور داد تا سر حسین علیه‌السلام را بر در بیاویزند، در حالى که خانواده امام علیه‌السلام در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که: هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید. 🥀 آنان، همچنان ماندند، در حالى که سر حسین علیه‌السلام در میان آنها به مدّت هفت ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم سلام‌الله علیها، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه‌السلام را دید و گریست و گفت: اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى‌الله علیه و آله بود) این سرِ حبیب تو حسین علیه‌السلام است که آویزان شده است. سپس گریست. 🥀 یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت آن مخدره زد که به تمامى صورت او آسیب زد، اما در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد. 📕 بستان‌الواعظین، صفحه ۲۶۳ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 📜 امام سجاد صلوات‌الله علیه و پیرمرد شامی ▪️اولین سخن حضرت سجاد علیه‌السلام بعد از اسارت، در شهر شام آن هنگامى بود که اسرا روى پله‏هاى مسجد دمشق ایستاده بودند. 🥀 پیرمردى از اهالى شام نزد آنها آمد و گفت: سپاس خداى را که شما را کشت و هلاک کرد. شهرها و روستاها را از آسیب مردان شما آرامش برقرار ساخت و امیرالمؤمنین یزید را بر شما مسلط گردانید. 🔸سیدالساجدین علیه‌السلام به آن پیرمرد گفت: آیا قرآن خوانده‏اى؟ گفت: بلى! فرمود: آیا این آیه را مى‏شناسى: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى‏» بگو اى پیامبر! در مقابل ابلاغ رسالت، مزدى از شما نخواستم مگر اینکه خویشانم را دوست‏بدارید؟ گفت: آرى خوانده‏ام. 🥀 امام علیه السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان «قربى‏» هستیم. سپس پرسید: آیا این آیه را قرائت کرده‏اى که خداى سبحان فرموده است: «و اعلموا انما غنمتم من شى‏ء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى‏» و بدانید هر چیزى که به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن براى خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان اوست؟ گفت: بلى! امام فرمود: اى پیرمرد ما همان «ذى القربى‏» هستیم! ▪️امام بار دیگر پرسید: آیا این آیه را تلاوت کرده‏اى: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همانا خدا مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند؟! پیرمرد پاسخ داد: آرى این آیه را هم خوانده‏ام. حضرت سجاد علیه‌السلام فرمود: اى پیرمرد! ما همان اهل‏بیتى هستیم که خداوند آیه تطهیر را مخصوص ما قرار داد. 🥀 پیرمرد ساکت‏ شد و از سخنانى که گفته بود، شرمنده و پشیمان شد و با تعجب پرسید: شما را به خدا! شما همانهائید؟! ▪️ سپس على بن الحسین علیهما‌السلام فرمود: بدون هیچ شکى به خدا ما همانها هستیم و به حق جدمان سوگند، ما همانهائیم! 🥀 با سخنان امام سجاد علیه‌السلام پیرمرد منقلب شد، شروع به گریه کرد، عمامه‏اش را به زمین انداخت، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد، اعم از جن و انس، بیزارم. سپس به امام زین‏العابدین علیه السلام عرض کرد: آیا راهى براى توبه من هست؟! 🔸امام فرمود: بله! اگر بازگردى، خداوند توبه تو را مى‏پذیرد و تو با ما خواهى بود. پیرمرد گفت: من توبه مى‏کنم! ▪️هنگامى که خبر گفتگوى امام علیه‌السلام و پیرمرد به یزید رسید، دستور داد آن پیرمرد را به شهادت رساندند. 📕 بحارالأنوار جلد ۴۵ صفحه ۱۲۹ @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸سه روز أسرای آل الله را پشت دروازهٔ شام، معطل گذاشتند تا شهر را آذین ببندند … | پانصد هزار نفر به تماشا آمدند … در نقل‌ها آمده است: 📋 أَوقَفُوا أهلَ البيتِ عليهم‌السّلام عَلَى بابِ الشّامِ ثَلاثة أيّامٍ حتّى یَزّيَّنوا البَلدَة ، فَزيّنوها بِكلٍّ حُليٍّ و زينَة و مِرآةٍ كانَتْ فيها ▪️و بر در شهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيين‌ها بستند. 📜 ثُمّ اسْتَقبَلَتْهم مِن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خَمسَ مِائَة ألفٍ مِن الرّجالِ و النّساءِ ▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند. 📋 و كانَ فيهم أُلوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّان و النِّسوانِ يَرقُصونَ و يَضرِبونَ بِالدّفِّ و الصِّنجِ و الطّنبور، ▪️در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد و زن و جوان، رقص‌كنان با دف و صِنج و طبل‌زنان به استقبال آمدند. 📜 و قد تَزيّنَ جَميعُ أهلِ الشّام بألوانِ الثّيابِ و الكُحلِ و الخَضاب ▪️همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباس‌های زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند. 📚كامل بهايى، ج۲ ص۲۹۲ 📚نفس المهموم، ص ۴۳۲ ✍ دم دروازه‌ی ساعات خدا رحم کند به دلِ عمه‌ی سادات خدا رحم کند محملم پرده ندارد مددی یا ستّار حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند چشم من تار شده ، یا تو به هم ریخته ای گریه دار است ملاقات خدا رحم کند کو علمدار حرم ؟ آبرویم در خطر است وسط این همه الواط خدا رحم کند سر بازار به انگشتْ نشانم دادند رد شدم با چه مکافات خدا رحم کند به همان خنجر کندی که تو را زجرت داد می کند شمر مباهات خدا رحم کند سرت از نیزه زمین خورد دلم ریخت حسین زیر پا رفتی ؟ به لب هات خدا رحم کند نیزه نیزه شده از بس گلوی پاره ی تو گم شدی بین جراحات خدا رحم کند چانه می‌زد سر گهواره یکی پیش رباب بهر تسکین مصیبات خدا رحم کند @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸اول صبح، أسرای آل الله را وارد شام کردند … اما آن‌قدر ازدحام بود که وقت ظهر به قصر یزید لعین رسیدند … در نقل‌ها آمده است: 🥀 آن روزی که أسرای آل الله را وارد شهر شام کردند، روز چهارشنبه‌ای بود.... 📋 و كانَ خارجُ البَلَدِ مِن كِثرةِ الخَلائق كعَرصَةِ المَحشرِ يَموجُ بَعضُها في بَعضٍ. ▪️بیرون از شهر، چنان مردم شام ازدحام کرده بوده که گویی صحنه محشر اتفاق افتاده بود؛ به طوری که بعضی روی بعضی دیگر، موج می‌خوردند. 🥀 اول صبح، به وقت سپیده دم،سرهای مقدس و أسرای آل الله را وارد شهر کردند اما از کثرت ازدحام، وقت ظهر بود که اسرا با خستگی شدید، به گونه ای که بدن و مفاصل هر انسانی از دیدن آن ها به لرزه در می آید، به در کاخ یزید ملعون رسیدند. 📚نفس المهموم، ص۴۳۲ 📚معالي السّبطين،ج۲ ص۱۴۱ 📚مقتل الحسين عليه السّلام،مقرم، ص۴۴٧ ✍کوفه که شهر علی بود چنان کرد به من! وای از شام که بغض پدرم را دارند... سر هر کوچه معطّل شده‌ام،خسته شدم! چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند! سر بازار که رفتیم سرم داد زدند... ای ابالفضل بیا! نیّت دعوا دارند! جگرم سوخت زمانیکه رقیه می‌گفت عمه جان!اینهمه دختر همه بابا دارند … دخترانی که پَس پرده عصمت بودند … بعد تو در وسط مجلس مِی جا دارند! @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🩸یک سر طناب به گردن امام سجاد علیه‌السّلام و سر دیگر آن را به زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها بسته بودند و می‌کشاندند … در نقل‌ها آمده است: 📋 ...اَتَوهُم بِحِبالٍ فَرَبَقُوهُم بِهٰا ▪️تمام اُسرا را در حالی‌که با یک طناب به هم بسته بودند، به سمت کاخ یزید لعین می‌بردند. 📋 فكانَ الحَبلُ في عُنُقِ زَين‌ِالعابدينَ اليٰ زينب‌ و ا‌مّ‌کلثوم و باقي بَناتِ رسولِ الله ▪️یک سر طناب را بر گردن إمام سجاد علیه‌السلام انداخته بودند و سر دیگر طناب را به زینب کبری و حضرت امّ‌کلثوم علیهماالسلام و دیگر دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بسته بودند و آنها را می‌کشاندند. 📋 و كُلّمٰا قَصَروا عَنِ المَشيِ ض‍َرَبُوهُم ▪️و هرگاه که این زنان و بچه‌ها، توانِ راه‌رفتن نداشتند، آن‌ها را کتک می‌زدند. 📋 حتّي اَوقَفوهم بَينَ يَدَي يزيد و هُو علَي سَريرِه ▪️تا اینکه کشان کشان آن ها را آوردند در مقابل یزید و آن نانجیب بر تاج و تخت حکومتش، نشسته بود ... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام،مقرّم، ص۳۱۱ ✍ بَدا به حال نجیبی که در حجاب نباشد و بزم، جای نوامیس بوتراب نباشد فتاده جسم تو عریان به روی خاک بیابان خدا کند که دگر زیر آفتاب نباشد خدا کند که پس از خواهر تو در همه دنیا دگر دو دست زنی بسته با طناب نباشد میان این همه ماهِ نشسته بر روی نیزه خدا کند که سر کودک رباب نباشد خدا کند که نبیند کسی سر پدرش را اگر که دید، به خون سرش خضاب نباشد سوار ناقه‌ی عریان شدن که کار زنان نیست اگر که مرد نباشد، اگر رکاب نباشد خدا کند قدحی را که ریخت روی سر تو گلاب باشد عزیز دلم، شراب نباشد... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🔸از دروازه ساعات تا کاخ یزید ۲۰ دقیقه بیشتر راه نیست. ▪️اما اهل بیت امام حسین صبح وارد شدند و غروب به کاخ یزید رسیدند.. 😭 ▪️کامل بهائی می نویسد ۵۰۰ هزار نفر به تماشا آمده بودند.. 😭 امان از دل زینب... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بعد دروازه‌ی ساعات چه ساعاتی بود کوچه کوچه همه‌ی شهر سرم ریخت حسین آنکه آورد مرا گوشه‌ی بازار انداخت طعنه زد اشک زِ چشمان ترم ریخت حسین زن و نامرد و حرامی همه قاطی بودند در حراجی عرقِ اهل حرم ریخت حسین سرِ زنجیر کشیدند و همه اُفتادند به زمین قافله‌ی دربه‌درم ریخت حسین بال من بود سپر  چادر من بود سپر آنقدر تَرکه به ما خورد  پرم ریخت حسین هرچه زد  بر تن من هیچ نگفتم اما تا که بر روی لبت زد جگرم ریخت حسین سنگ هربار به ما خورد  به سرها هم خورد آنقدر سنگ  زد و دور و برم ریخت حسین که رُباب تو نگفت از سر نیزه اُفتاد ناله زد از سر نیزه پسرم ریخت حسین میهمان بودم و این شهر به زحمت اُفتاد هر قدر داشت زباله  به سرم ریخت حسین شاعر: حسن لطفی @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
49.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آه چه کند زینب با غم طفلان و داغ شهیدانش... 😭 پیشنهاد دانلود و نشر ✅ با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 قال علی بن موسی الرضا: و أذل عـــــــــزیرنا... 😭 استاد میرزا محمدی🎤 با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇 @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 تو کیستی که شود با تو هم سخن زینب نه قدر نه منزلت نه نام نسب من از مصائب پیوسته گشته ام ناچار که با تو حرف زنم ای نکوهش بسیار سی که مادر او هنده جگر خوار است پلید پست جنایت پیشه خطا کار است سزد که چوب زند بر لب حسین عزیز زبان کفر گشاید به شعر کفر انگیز مرام تو همه زشت کلام تو همه زشت چه کرد چوب تو با سید شباب بهشت بنا نبود که هم خیزران هم سنان بخورد ...😭 از داغ خشکی لب او چشم ها تر است دست تو خشک آتش بر خشک تر نزن دستت شکسته باد که دندان او شکست ای سنگ دل تو سنگ به دُرج گوهر نزن ای چوب خیزران تو ادب کن فرو نیا خدا به جای بوسه ،خیر بشر نزن (یه وقت دخترش بلند شد ) این لب هزار بار مرا بوسه داده است گر می‌زنی مقابل دختر دگر نزن.. 😭 من تو را از یزید می‌گیرم یک پدر بیشتر ندارم که.. 😭 ( بالاخره سرُ گرفت ولی گفت بابا) قاری من چرا نمی‌خوانی من دگر چوبی به بر ندارم که (چوب از یزید خورده ای قهر با منی ) هیچکس مثل او پلید نشد خیزران خسته شد یزید نشد 👇 https://eitaa.com/joinchat/1411383588C803b9d928e
یابن الحسن میدونم که.mp3
2.54M
شماره 1573 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 یابن‌الحسن می‌دونم که صاحب عزایی آقا یابن‌الحسن دلم باز گرفته کجایی؟ کجا یابن‌الحسن نشستم برای گدایی بیا شال عزاتُ قربون بغض صداتُ قربون هر صبح و شام می‌باری خونْ گریه هاتُ قربون حق داری کوه غیرت سنگینه این مصیبت چون همخوانی نداره زینب، بازار، اسارت ▪️یابن الزهرا یامولا  یابن‌الحسن کجا مجلس روضه داری آقا یابن‌الحسن کجا سر رو دیوار می‌ذاری کجا یابن‌الحسن بخون روضه‌ی بی قراری بیا سرِخورشید به نیزه است حاملِ نیزه هم مَست تماشاچی زیاده گذرها میشه بن بست کاش حاملین این سر، قدری برن جلوتر تا نگاها نیفته به حرم پیمبر ▪️یابن الزهرا یامولا @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌