eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
••|📸💡 ❤️ ••🌔ـــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ آقـا ببخش، ڪه ڪوچه پس ڪوچه هاۍ شهـر از من براۍ آمدنت، آماده تـر شده... ••🍃ـــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ •• ...💚
🏝 🏝 ⚘✨السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان⚘ شکوفه ها از عطر نفس های شماست که بر سینه ی سرد زمین لبخند می زنند ... و رنگین کمان از اعجاز نگاه زیبای شماست که بر طاق آسمان ، آذین می بندد ... بازآیید ای بهانه ی شکفتن ... ای معنای روییدن ... باز آیید... ای معطرترین بهار ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 : 1323/03/23 محل تولد : درگز ـ خراسان رضوی : 1378/01/21 محل : تهران عملیات : ترور مزار : ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
📌 جلسهٔ مشاوره 🔹 زنگ زده بود وقت گرفته بود بیاید مطب من؛ مطب یک روانشناس. نه که یک آدم معمولی باشد! علی صیاد شیرازی می‌خواست بیاید برای ازدواج دخترش مشورت کند. 🤲 آمد. راس ساعت هشت که قرارمان بود. بعد از این‌که خوش و بشی کردیم، کلاه نظامی‌‌اش را در آورد. اجازه گرفت و شروع کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن...» دعای سلامتی حضرت را تا آخر خواند. دیدارِ سرانِ قوا نبودها! جلسهٔ مشاورهٔ پدر عروس بود و یک روانشناس. 📢 شهید علی صیاد شیرازی به روایتِ دکتر گلزاری 📚 کتاب انتظار و شهادت 🌷 ؛ ویژهٔ سالروز شهادت شهید صیاد شیرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از ظهور ۵ بسم الله الرحمن الرحیم در فرهنگ ما؛ کارمندگرایی یه گرایش عمومی شده متاسفانه😖 شاید به دلیل ساختار آموزش و پرورش باشه که ساختارش از قدیم توسط کشورهای استعماری بنا شده☹️ انگار تربیت افراد، برای تبدیل شدن اونا به یک کارمند خوب برای یک دولت بزرگ صورت میگیره😏 نه برای تبدیل شدن به یک 👈 کارافرین
تو کشور ما این تلقی وجود داره که انسان موفق، کسی هس که در یه جای خوب استخدام بشه حالا میخاد کارمند باشه یا مدیر😒 ولی دین در این باره چه می فرماید؟؟ حضرت علی علیه السلام می فرماید 👈 تا میتونی مزدبگیر نباش؛ بلکه مزد بده باش روزی ات رو خودت دربیار و کارمند کسی نشو❌
امام صادق علیه السلام می فرماید وقتی می تونی خودت کارافرین باشی و خودت صاحب کار خودت باشی👌 نباید بری و کارمند و مزذبگیر دیگران بشی📛 امام جامعه می فرماید 👈 بسیج تحقق مردم سالاری دینی است، بسیج در همه ی عرصه ها مظهر مردم سالاری دینی است؛ اگر چنانچه بسیج وارد اقتصاد بشود؛ اقتصاد میشه مردم سالار✅
مردم سالاری دینی فقط این نیس که مردم پای صندوق های رای بیان❌ مردم باید در عرصه های دیگه مثل اقتصاد و معیشت و .... هم مشارکت کنن حالا چه کسی باید مردم رو فعال کنه؟؟ بسیج درواقع یک پایگاه برای فعال سازی مردم؛ به منظور مشارکت در اداره ی امور خودشون هست👌 همین طور که بسیج مشارکت مردم رو برای دفاع و تامین امنیت در پی داره 👈 بسیج میتونه مشارکت مردم رو برای تامین معیشت نیز به دنبال بیاره
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۸۳ *═✧❁﷽❁✧═* سال 1358، سال دیگری بود. فقط سال و لبا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۸۴ *═✧❁﷽❁✧═* سرانجام با پافشاری و برو بیای🚶‍♀ فراوان، آقای محمد اسلامی نسب و محمد بخشی که هر دو از نیروهای انقلابی شهر بودند، به عنوان معلم دینی📿 وارد مدرسه ما شدند. 👈مدرسه به همه چیز شباهت داشت غیر از مدرسه و بیشتر محل ملاقات ها سیاسی، مباحثه ی احزاب و گروه های حزب اللهی و مجاهدین خلق و کمونیست ها شده بود👌در صورتی که مباحثه به نتیجه نمی رسید، مشاجره در می گرفت و گاه مناقشه و آخرش منازعه. در همین مشاجره ها و درگیری ها بود که افق فکری ما😇 تحول می یافت و دریچه هایی به روی ما باز می شد که یقین دارم اگر امام و انقلاب نبود، هرگز آن دریچه ها به آن دنیا🌏 را نمی دیدیم و نمی شناختیم💯 زمستان 🌧سال 1358 مصادف شد با حادثه ی سیل🌊 خوزستان و بعضی از روستاها زیر آب رفت. بعد از آن برنامه ی ما شده بود یک روز مدرسه رفتن و یک روز به روستا رفتن. پول هایی 💶که از فروش آش 🍲و فلافل🌭 و سمبوسه جمع می کردیم، پتو و لباس 🧥و وسایل گرم کن می خریدیم و به روستا می رفتیم. سیل 🌊که آمد، آقا گفت: آبادان بین آب و آتش🔥 است، یا آب آن را می برد یا آتش آنرا می سوزاند. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️