کجایى ...؟؟
اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت
💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ
#اربعین
#واکسن
#شهادت_امام_حسن
#شهید_علی_عبداللهی
◾️◾️◾️◾️◾️
ای جـوانـان!
نكنـد در رختخـوابِ ذلـت بـميـريـد
كـه امـام علـی علیه السلام در محـرابِ عبـادت
شھـید شـد!
ای جوانـان!
مبـادا كـه در غفلـت بميريـد
كـه امـام حسين علیه السلام در مـيـدانِ نبـرد شھیـد شـد!
ای جـوانـان!
مبـادا کـه در حـال بیتفاوتـی بـميريـد
كـه عـلـیاكـبـر در راه ِحسيـن علیه السلام
و بـا هـدف شھیـد شـد!👌
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🏴
🏳🏴
🏴🏳🏴
🏳🏴🏳🏴
🏝بصیرت لازمه زندگی منتظرانه
🔶 بصیرت به معنای بینایی قلب و درک صحیح مسائل و جریانات است.
🔶 در عصر غیبت حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) که فتنه های زیادی وجود دارد و مسیر حق و حقیقت غبار آلود میباشد؛ برخورداری از بصیرت یکی از ضروریات زندگی منتظرانه است.
🔶 با شناخت بهتر #امام_زمان ارواحناله الفداء و ارتباط معنوی با آن حضرت است که میتوان بصیرانه زندگی کرد و از فتنههای مهلک عصر غیبت نجات یافت.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۳۱ *═✧❁﷽❁✧═* از همان روز اول لباس های👚راحتی زنانه ی
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۳۲
*═✧❁﷽❁✧═*
اين سنجاق قفلى📌 به سلاح چند منظورت اى تبديل شده بود كه به همه كارى مى آمد.ياد آن روز افتادم كه آقا گفت:
جون تو به اندازه ى يك سنجاق قفلى هم ارزش نداره❓
حالا اين سنجاق تنها دارايى و ثروت من بود كه مرا به خاطرات گذشته ام وصل مى كرد😔وقتى روز اول با وجود تمام دقت آن خانم بعثى،تفتيش بدنى شدم،فهميدم😇 نبايد ديگر هيچ وسيله اى مرا با دنياى بيرون پيوند دهد.
چند روز بود نگهبان جديدى آمده بود و على رغم اينكه از نگهبان تا رئيس زندان همه ميدانستند دريچه ى سلول ما در حد لزوم باز و بسته مى شود ☹️و قيس گفته بود دريچه ى سلول ما از طريق دوربين📹 مدار بسته تحت كنترل رئيس زندان است،اين نگهبان جديد با قيافه اى كاملا آراسته و ادكلنى خفه كن و لباس هاى👔 اتو مشيده و قيافه اى موقر دريچه را باز مى كرد و مؤدبانه سلام ✋مى كرد و مى گفت:مو محتاجات شى؟ (چيزى احتياج نداريد❓)
ماهم بى آنكه قدمى جلو برويم پاسخ منفى مى داديم.ايندفعه دريچه را باز كرد و پرسيد:
Can you speak English?
چندين بار با اين عبارت دريچه را باز و بسته كرد.فكر كرديم😇
بالاخره يك نفر پيدا شد چهار كلمه انگليسى بلد باشد و لابد دنيايى پر از خبر و اطلاعات به رويمان باز شده و شايد او بتواند مارا از اين بى خبرى مطلق و فشار روانى😖 خلاص كند.ترديد داشتيم كه جلو برويم و از او چيزى بپرسيم.
تصميم گرفتيم هر چهار نفرى جلوى در🚪 برويم اما فاطمه از او سوال بپرسد.سوال هاى ما خيلى زياد بود اما بعد از مدتى بحث و گفتگو چند سؤال اساسى و مهم را دسته بندى كرديم.قرار شد سؤالات اول در مورد جنگ نباشد❌ و ابتدا درباره ى ساختمان و محيط و موقعيت خودمان و بعد در مورد وضعيت جنگ بپرسيم👌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️