eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سهم صد_وچهل_ونهم : خطبه ۱۱۶ تا ۱۱۵ ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄ 📜 ۱۱۶: (این خطبه در شهر کوفه در سال ۳۸ هجری برای تشویق کوفیان به نبرد نهایی ایراد شد.) 1⃣ ويژگيهای پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) ♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را فرستاد تا دعوت کننده به حق و گواه اعمال خلق باشد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) بدون سُستی و کوتاهی رسالت پروردگارش را رسانيد و در راه خدا با دشمنانش بدون عذرتراشی جنگيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيشوای پرهيزکاران و روشنی بخش چشم هدايت شدگان است. (و از همين خطبه است؛) 2⃣ اندرز ياران ♦️ مردم! اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بوديد از خانه ها کوچ می کرديد، در بيابان ها سرگردان می شديد و بر کردارتان اشک می ريختيد و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه می زديد و سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها می کرديد و هر کدام از شما تنها به کار خود می پرداختيد، و به ديگری توجهّی نداشتيد. افسوس آنچه را به شما تذکّر دادند فراموش کرديد و از آنچه شما را ترساندند ايمن گشتيد. گويا عقل از سرتان پريده و کارهای شما آشفته شده است. 3⃣ تعريف يارانی كه به شهادت رسيدند ♦️ به خدا سوگند، دوست داشتم که خدا ميان من و شما جدايی اندازد و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد. به خدا سوگند، آنان مردمی بودند نيک انديش، ترجيح دهنده بردباری، گويندگان حق و ترک کنندگان ستم. پيش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگی جاويدان آخرت و کرامت گوارا پيروز شدند. 4⃣ خبر از خونريزی و شكمبارگی حجاج بن يوسف ثقفی. ♦️ آگاه باشيد به خدا سوگند، پسرکی از طايفه ثقيف (حجّاج بن يوسف ثقفی) بر شما مسلّط می گردد که هوسباز و گردنکش و ستمگر است. سبزه زارهای «اموال و دارايی ها» شما را می چرد و چربی شما را آب می کند. ابو وَذَحه: بس کن. (وَذَحه نوعی سوسک است چون ماجرايی با حَجّاج دارد، او را «ابووذحه» خطاب فرمود که اينجا جای آوردن آن نيست. می گويند وَذَحَه سوسک مخصوصی است حَجّاج را گزيد که بدنش وَرَم کرد و مُرد) ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۴۰ *═✧❁﷽❁✧═* چندین بار درخواست رفتن به خیاط خانه ب
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۴۴۱ *═✧❁﷽❁✧═* پیدا بود این برگه 📃ساختگی بهانه ای برای اذیت و آزار بچه هاست 😒 بعضی از مجروحین و پیرمردها خود را کاملا" آماده شلاق کرده بودند و در هوای داغ🌞 الانبار کلاه و لباس گرم پوشیده بودند اما آنها با وقاحت همه کلاه ها 🎩و لباس ها را از تنشان بیرون کشیدند . هر لحظه به تعداد سرباز ها اضافه می شد. محمودی کفشش👞 را جلوی دهان برادر ها می برد که آن را با دندان نگه دارند که حتی نتوانند ناله کنند . اگر کسی در حین شلاق خوردن فریاد می زد و کفش از دهانش می افتاد ضربه ها شدت بیشتری می گرفت😞 نمی دانم در سینه محمودی به جای قلب❤️ چه چیزی در تپش بود . برادر ها با تنی مجروح با سینه ای ستبر صبورانه منتظر فرود آمدن شلاق های خمیس و رسوایی محمودی بودند . هر وقت دست خمیس بالا می رفت قلبمان 💔از جا کنده می شد و ذره دره وجودمان رو به متلاشی شدن می رفت . سربازها با همه توان و زورشان شلاق می زدند طوریکه موهایشان روی صورتهایشان پخش شده بود و پیراهنشان از شلوار 👖بیرون زده بود و عرق از سر و رویشان می ریخت . خدا را به مقدسات عالم قسم دادیم همانطور که آتش ♨️را بر ابراهیم نبی سرد کرد شدت این ضربه ها را بگیرد و درد را از آنها دور کند🤲 صدای فریاد🗣 برادرهای مجروح و قهقه 😀محمودی و ناسزاهای نگهبانها و پارس آن سگ🐕 وحشی که همیشه همراه محمودی بود و بین بچه ها می چرخید چنان در گوشهایمان می پیچید که اعصاب و وضعیت جسمانی مان را کاملا به هم ریخته بود 😣دچار جنون آنی شده بودم . ناگهان به سمت در🚪 رفتم که فرار کنم ، فریاد بزنم و خودم را جلوی تن رنجور مجروحین و چهره های موقر و سالخورده پیرمردانی 👴که هم شکل و رنگ پدرم بودند ، بیاندازم تا شاید حایلی بین درد و تن اسرا باشم . شاید نگهبانها از حضور من ، شرم کنند . اما فاطمه دنبالم دوید و شانه هایم را محکم تکان داد ، مثل کسی که بخواهد کسی را به هوش آورد . او که همیشه صبور بود و کم تر عصبانی می شد این بار با عصبانیت😡 گفت : - چه کار می کنی؟ یا طاقت دیدن داشته باش یا ندیدن را تاب بیاور اصلا" چرا تا سوت آمار را می زنند شما می پرید توی آسایشگاه که از این دریچه بیرون را تماشا کنی ، دیدن این جنایت ها چه کمکی به شما می کند⁉️ گفتم : چرا خودت هم نگاه👀 می کنی؟ نمی خواهم شما تنها باشید . هرچه بیشتر ببینیم ، اینها را بیشتر و بهتر می شناسیم و بهتر می فهمیم گیر چه کسانی افتاده ایم . - می توانیم علیه شان به صلیب سرخ جهانی شکایت کنیم . - شما به خدا شکایت کنید👌 از همه ما قول گرفت که دیگر به این آسایشگاه نیاییم و این قدر کنجکاو نباشیم . فاطمه را مثل خواهرم فاطمه دوست 💞داشتم و اوهم مرا جدا از قولش مثل خواهرش معصومه دوست داشت . چون بزرگ تر از من بود برایش احترام خاصی قائل بودم . مثل مادری که خودش در آتش می سوزد اما از سوختن بچه هایش می ترسد ، ما سه تا را بغل🤗 گرفت . تمام صورتش خیس بود دست به صورتم کشید و برای اینکه فضا را عوض کند و مرا بخنداند ☺️گفت : - یادت نره اگه از خواهر شوهرت حساب نبری و عروس بازی در بیاری علیرضا بی علیرضا 😍 قول دادم ، اما آنقدر به صدای سوت آمار شرطی شده بودم که دست خودم نبود و به محض شنیدن👂 آن سوت یا فریاد پشت پنجره می پریدم . روز عاشورا 🏴بود . در ذهنم خاطره دهه محرم حسینیه بی بی و روضه سقای سیدالشهدا و گهواره علی اصغر و حجله قاسم مرور می شد و از طرف دیگر آنچه به عیان شاهدش بودم برایم مسئولیت آور بود . در شهر رمادیه بودیم ؛ چقدر به کربلا 🕌و دشت نینوا نزدیک شده بودیم . ما از آب 🌊فرات می خوردیم ؛ فراتی که برای ما فقط یک رود نیست بلکه جریان همیشگی جوشش خونی است که به ما حیات دوباره می بخشد و تاریخ ما را ساخته است . شام غریبان بود ؛ شبی که سر امام حسین و کاروان اسیران را به سمت شام روانه کردند😢 بی آنکه از قبل برنامه ای تدارک دیده باشیم یا آماده درگیری با بعثی ها باشیم طبق معمول بعداز نماز، دعای 🤲وحدت و فرج امام زمان و« أمن یجیب » خواندیم . اما بغضمان فرو نمی گرفت. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۲۸ حضرت نوح علیه السلام در پایان چنین دعا می کند: پروردگارا, مرا بیامرز و همچنین پدر و مادرم و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند و نیز تمام مومنین و مومنات و بر ظالمان جز هلاکت میفزا.
💚 ⚡️آخرای جان جهان خسرو خوبان باز آ ای بکی گوهر حق حجت یزدان باز آ 🌹 ⚡️صبح رخشنده من جلوه کن و رخ بنما مهرتابنده من زین شب هجران باز آ 🌹 ⚡️تا به کی گویم از این هجر و قلم فرسایم عاقبت برخط این گردش دوران باز آ🌹 ⚡️کی دهی داد مرا زین همه بیداد و ستم رس به فریاد دلم منجی انسان باز آ🌹 ☀️سلام ای باخبراز حال همه☀️ ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 ؛ 🔅 رفتید اگر چه، زود برمی‌گردید زیرا که ذخیرۀ ظهورید شما... 🥀 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
📌 میراث مادر ☀️ هوا حسابی گرم بود. عرق از سر و رویش می‌چکید. عابری ناشناس متلکی نثارش کرد و گفت: یه وقت زیرِ پتو دم نکشی کلاغ سیاه! خم به ابرو نیاورد. استوار به راهش ادامه داد. دوست داشت میراث مادر را حفظ کند تا لایق لبخند رضایت فرزندش، مهدی فاطمه شود.
5.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «بزرگترین درس حضرت زهرا» 👤 استاد ⁉️ چرا امام زمان تو این همه آدم می‌فرمایند فاطمه دختر رسول خدا برای من اسوه است؟
🏝سرانجام با نوای "اناالمهدی" ، جهان زنده‌ می‌شود، بهار فرا می‌رسد و امید، تمام‌ حجم عالم را پرمی‌کند. شما می‌آیید و این روزهای سرد و خاکستری تمام می‌شود... به همین زودی، به همین نزدیکی...🏝 ⚘...وَ أَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ وَ الْأَحْكَامَ الْمُهْمَلَةَ حَتَّى لا يَبْقَى حَقٌّ إِلا ظَهَرَ وَ لا عَدْلٌ إِلا زَهَرَ ..و حدود معطّل شده و احکام فرو گذاشته را به او بر پا بدار، تا حقّى بجا نماند جز آنکه آشکار گردد، و عدالتى باقی نماند جز آنکه شکوفا شود⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت 🌷سالروز شهادت سردار شهید سلیمانی و یارانش تسلیت باد🌷