#تنهامسیر_آرامش ۱۱۵
#محوربندگی_چیه؟ ۶
🌷به نام خدای مهربان مهربان
همه ی انسان ها زجر و سختی می کشن
زجر هم یعنی 👈 خلاف تمایل
اینکه خدا می فرماید
⇐ کادح کدحا ..... یعنی ای انسان تو
زجر توام با سعی را میکشی💢
سعی توام با زجر
👈 مصداق اصلیش همین مبارزه با هوای نفس هست
برات زجر دیگه ای وجود نداره
مثلا تشنه ای خب برو آب خنک بخور
اینجا که طبق میل خودت عمل کردی
دیگه زجری نکشیدی که❌
یادتون دیروز در مورد کافرها صحبت کردیم
می فرماید که اگه اینجوری نبود
من خدا به کافرها خونه هایی میدادم که
سقف هاشون از طلا باشه🙄
مگه الان تو دنیا کسی اینجوری خونه داره؟
خب اگه خونه ای اینجوری بود که دیگه
خیلی چیزهای دیگه تو این خونه پیدا میشد❌
بعد می فرماید که بهشون برج هایی میدادیم که
برن و کیفش رو بکنن😍
بقول شاعر 👈 آسوده شو جانی مکن
ولی خدا میگه من لطف کردم و کوتاه اومدم
نخواستم اذیتتون کنم✔️
همه رو به یه چشم میبینم
قرار نیست که ما با این حرف ها دلمونو خالی کنیم📛
بلکه باید نگاهمون طوری بشه که
به خدا بگیم
خدایا ! من اگه درِ خونت اومدم و باهات صحبت میکنم
👈 #هنر نکردم
اگه بچه ی خوبی هستم؛ کار بزرگی نکردم
اگه مثلا محرم و ..... گریه میکنم😢
کار شاقی رو انجام ندادم
منت نذاری سر خدا که بگی خدایا
من صب تا شب بیدار موندم و برات گریه کردم😏
خب بگو ببینم چکار کردی؟
آخه زجر و سختی کشیدم💪
کشیدی که کشیدی هنر نکردی
چرا؟؟
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
نــدبه هاے دلتنـگے³¹³❤️🍂
@nodbehayedetangi313
دفتر تولید و نشر آثار استاد ماندگاریراه و مسیر رسیدن به کرامت و بزرگی.mp3
زمان:
حجم:
1.66M
👆راه و مسیر رسیدن به کرامت و بزرگی.
#وفات_حضرت_معصومه(س)
#سخنرانی_کوتاه
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
#داستان_واقعی
#سرزمین_زیبای_من🇮🇷
#قسمت_۹
*═✧❁﷽❁✧═*
وارد دفتر مدرسه 🏦که شدیم ، پدرم در زد و سلام✋ کنان وارد شد 🚶، مدیر مدرسه نیم نگاهی👀 کرد و بدون اینکه سرش رو درست بالا بیاره ، رو به یکی از اون مردها گفت :(آقای دنتون این بچه از امروز شاگرد شماست .) پدرم با شادی 😌نگاهی بهم کرد و دستش رو به نشانه قدرت تکان داد✌️؛قوی باش کوین تو از پسش برمیای 💪... .
دنبال معلم راه افتادم🚶 و وارد کلاس شدم ،همه با تعجب بهم نگاه می کردن👀 تنها بچه سیاه توی یه مدرسه سفید ،معلم تمام مدت کلاس، حتی بهم نگاه هم نمی کرد❌، من دیرتر از بقیه سر کلاس اومده بودم اونها حروف الفبا رو یاد داشتن، من هیچی نمی فهمیدم😥 فقط نگاه می کردم👀 ،خیلی دلم سوخته بود اما این تازه شروع ماجرا بود ...
زنگ 🔔تفریح، چند تا از بچه ها ریختن سرم هی سیاه بو گندو ,کی به تو اجازه داده بیای اینجا?😖
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
نــدبه هاے دلتنـگے³¹³❤️🍂
@nodbehayedetangi313
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷