📌 #طرح_مهدوی
🌸 صد بار دیگر هم پسری به او عطا میشد، او را علی نام می نهاد.
صد بار دیگر هم امامش به سرباز نیاز داشت، جوانی اش را فدای امامش می کرد.
🌺 داستانِ علی اکبر و امام حسین، داستانِ پدر و پسر نیست، داستان عبد و مولاست. داستانِ امام زمان و جوانان در رکاب او...
💙🍃💙
هركه اطمينان داشته باشد كه آنچه #خدا برايش مقدّر كرده است به او مى رسد، دلش آرام گيرد.
#امیرالمؤمنین (ع) 🍃
📗غرر الحكم: 8763
#سعید_شاهدی
🌷🌷🌷🌷🌷
👈 آخر رجب بود. صبح زیارت عاشورا خوانده بود. میخواست روزه بگیرد، ملحفه را روی سرش کشیده بود که مثلاً من خوابم. شهید محمود غلامی بیدارش میکند که پاشو صبحانه بخور.
سعید بهش میگه «محمود، اگه کسی بخواهد روزه بگیرد باید از شما اجازه بگیرد؟ ولم کن بابا!». ساعت ۱۰ راه میافتند برای تفحص. بین راه عاشورا میخواند و اشک میریخت.
تا بچهها میدیدنش میگفت: «هوا چقدر سرده، از چشمهایم اشک میآید»؛ منطقه کاری سعید جای دیگری بود. دنبال شهید غلامی رفت.
مین که منفجر شد شهید غلامی گفته بود کار من تمام است به سعید برسید. غلامی بعد از دقایقی همانجا شهید شد. ترکشهای آن مین به سعید خورده بود👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 بافضیلتترین عبادت
👈🏻 چقدر بهش باور داریم؟
#مهدویت
📌 #طرح_مهدوی ؛ #از_زبان_پدر
🔆 امام مهدی: ما از لغزش هایی که از شما سر میزند، اطلاع داریم...
🔖 #روزشمار_نیمه_شعبان
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
#داستان_واقعی
#سرزمین_زیبای_من🇮🇷
#قسمت_۱۱۰
*═✧❁﷽❁✧═*
امام جماعت 👳 الله اکبر گفت و نماز عشاء شروع شد ، اون شب 🌃تا صبح خوابم نبرد ، حس گرمای عجیبی قلب💖 و وجودم رو پر کرده بود ، آرامشی که هرگز تجربه نکرده بودم 👌حس می کردم بین من و خدا، یه پرده نازک انداختن ، فقط کافیه دستم رو بلند کنم و اون رو کنار بزنم 😍حس آرامش، وجودم رو پر کرد ، تمام زخم های درونم آرام گرفته بود و رفتار و زندگیم رو تحت شعاع خودش قرار داد✅
تازه مفهوم خیلی از حرف ها رو می فهمیدم ، حرف هایی که به همه شون پوزخند😏 زده بودم،خدا رو میشه با عقل ثابت کرد ، اما با عقل نمیشه درک کرد و شناخت ،در وادی معرفت، عقل ها😇 سرگردانند ؛ تازه مفهوم عشق💞 و محبت به خدا رو درک می کردم ، دیگه مسلمان ها و اشک هاشون 😭برای خدا، پیامبر و اهل بیت برام عجیب نبود❌ این حس محبت در وجود من هم شکل گرفته بود و داشت شدت پیدا می کرد ؛ من با عقل😇 دنبال اسلام اومده بودم،با عقل، برتری و نیاز مردم رو به تفکرات🤔 اسلام و قرآن، سنجیده بودم،اما این عقل ، با وجود تمام شناخت دقیقی که بهم داده بود ، یک سال و نیم، بین من و حقیقت ایستاد و من فهمیدم ، فهمیدم که با عقل باید مسیر صحیح رو به مردم نشون داد💯 اما تبعیت و قرار گرفتن در این مسیر، کار عقل نیست ❌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
نــدبه هاے دلتنـگے³¹³❤️🍂
@nodbehayedetangi313
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷