📌 #طرح_مهدوی 🔹 سالهاست که در روز تولدت تنها از حُسن خُلق و کَرَمَت برایمان می‌گویند. اما کسی از رشادتت برایمان نگفت. از صلابت و اقتدارت در راه دین خدا و از هم نامی ات با مهدی موعود. اینکه با صفت قائم به تو سلام داده می شود، رازها دارد. 🔻 با قیامت، قیامتی از مظلومیت به پا کردی تا تاریخ بداند امام بدون یار غریب است حتی اگر مهربانی مانند حسن بن علی باشد. 💐 ولادت #امام_حسن مجتبی بر حضرت ولی عصر و شما شیعیان مبارک.

❤شرح #دعای_روز_پانزدهم ماه مبارک و احکام.. ویک نکته اخلاقی شیرین از استاد اخلاق ،آیت الله #مجتهدی #ماه_رمضان اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──

🔹 سالهاست که در روز تولدت تنها از حُسن خُلق و کَرَمَت برایمان می‌گویند. اما کسی از رشادتت برایمان نگفت. از صلابت و اقتدارت در راه دین خدا و از هم نامی ات با مهدی موعود. اینکه با صفت قائم به تو سلام داده می شود، رازها دارد. 🔻 با قیامت، قیامتی از مظلومیت به پا کردی تا تاریخ بداند امام بدون یار غریب است حتی اگر مهربانی مانند حسن بن علی باشد. 💐 ولادت #امام_حسن مجتبی بر حضرت ولی عصر و شما شیعیان مبارک. @Emamzamaniam313

#تفسیر آیه ای از جزء ۱۵ #کریم_آل_الله قرآن کریم می فرماید 👈 و اذ قلنا لک ان ربک احاط بالناس و ما جعلنا الرءیا التی اریناک الا فتنه للناس و الشجره الملعونه فی القرآن و نخوفهم فما یزیدهم الا طغیانا کبیرا" ماه علی بن ابی طالب و فرزندان ایشان مخصوصا کریم آل الله هست یه روایت از امام علی علیه السلام بخونم براتون که دنیا دنیا حرف داره👌👌 و چقدر قشنگ وجه تمایز بین غاصبین و ظالمین را نسبت به اهل بیت علیهم السلام بیان کرده در یکی از نامه های نهج البلاغه می فرماید 👈 نه امیه با هاشم قابل قیاس است و نه حرب با عبدالمطلب❌ و نه ابوسفیان با ابوطالب و نه کسی که در راه خدا هجرت کرده با کسی که با اسلام جنگیده و بعد از اسارت آزاد شده✔️ و نه کسی که نسبش صریح و روشن است با کسی که نسبش معلوم نیست به قبیله ای چسبانده شده؛ قابل مقایسه نیست📛 امیه که جد معاویه است 👈 بنده ای رومی بود عبدشمس که برادر جناب هاشم است او را خرید☹️ و به رسم عرب در جاهلیت او را پسر خود خواند هاشم شخصی کریم و بخشنده بود و دارای مال و ثروت فراوانی👌 امیه که برادرزاده ی هاشم می شد حسادت می کرد از اینکه نمیتونه خودش را در دل مردم جای کنه😒 بخاطر همین شروع می کرد به بدگویی از هاشم ولی این بدگویی ها کار ساز نبود❌ امیه عموی خودش را (هاشم) وادار کرد تا پیش کاهنی از دانایان عرب بروند و او هر کسی را ستایش کرد زمام امور را به دست بگیرد و در مکه به تجارت بپردازد هاشم با دوشرط پیشنهاد امیه را پذیرفت ۱. هر کدام محکوم شدند صد شتر در ایام حج قربانی کنند ۲. شخص محکوم تا ده سال مکه را ترک کند تا رفتن پیش کاهن تا چشمش به هاشم افتاد شروع کرد به مدح و ثنای هاشم😍 و همین باعث شد که امیه ده سال مکه را ترک کنه و در شام اقامت کنه و همین باعث شد که امیه و فرزندانش از اول با هاشم و بنی هاشم رابطه ی خوبی نداشته باشند☹️ روز ۱۵ ماه مبارک؛ متبرک است به نام مولود این روز این آیه ای که عرض کردیم اشاره به خوابی از پیغمبر داره که در عالم رویا خواب دیدند 👈 میمون هایی از منبرها بالا و پایین می روند مفسرین شیعه و سنی این میمون ها را به 👈 بنی امیه تفسیر کرده اند؛ که یکی بعد از دیگری بر جای پیامبر نشستند در تفاسیر مختلفی روایتی ذکر شده که ظلم و کینه بنی امیه در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام به اوج خود رسید😏 معاویه اولین کسی بود که فساد و فحشا را در بین مسلمان ها رواج داد اولین کسی بود که ربا را حلال کرد❌ اولین کسی بود که جمع بین دو خواهر را جایز دانست و الی ماشاءالله از این کارها و حرکات که از این خاندان ملعونه صادر شده😏 در جهان مفتخر از عزت نام حسنیم متحیر زکمالات مقام حسنیم با عنایات خدا محضر زهرا رفتیم با ید حیدر کرار به نام حسنیم جبرئیل از ره ما بال و پرت را جمع کن ساکن عرش خداییم غلام حسنیم نسل سلمان رجزش در صف محشر این است ما مسلمان شده دست امام حسنیم😍

🔊 #صوت_مهدوی 🔖 #شرح_دعای_افتتاح 👤استاد #پناهیان ؛ جلسه ١۴ 📝 در #دعای_افتتاح در مورد دولت امام زمان با خدا مناجات میکنیم؛ دولتی که در اسلام و اهلش عزیز میشوند و نفاق و اهلش ذلیل. 🔖 ویژه ماه #رمضان

🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی 💫 #روز_پانزدهم حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟ همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت. 🍃ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود. گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه؟ بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم. 🔸آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند! 📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱ 🔰امام حسن مجتبی(ع) میفرمایند: با مردم به گونه ای رفتار کن که دوست داری با تو آنگونه رفتار کنند. اعلام الدین ؛ ص۲۷۹ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات

🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۲۳ *═✧❁﷽❁✧═* اما من یا جلو می افتادم و یا می رفتم🚶‍♀ وسط خواهرهایم می ایستادم و با زن برادرهایم صحبت می کردم☹️ دمِ غروب🌅، دیدیم عده ای روی پشت بام اتاقی که ما توی آن نشسته بودیم راه می روند، پا می کوبند و شعر می خوانند. وسط سقف، دریچه ای بود که همه خانه های روستا🏡 شبیه آن را داشتند. بچه ها آمدند و گفتند: «آقا صمد و دوستانش روی پشت بام هستند.»😍 همان طور که نشسته بودیم و به صداها گوش👂 می دادیم، دیدیم بقچه ای، که به طنابی وصل شده بود، از داخل دریچه آویزان شد توی اتاق؛ درست بالای کرسی👌 چند نفری👥 از دوستانم هم به این مهمانی دعوت شده بودند. آن ها دست زدند👏 و گفتند: «قدم! یاالله بقچه را بگیر.» هنوز باور نداشتم صمد همان آقای داماد است و این برنامه هم طبق رسم و رسومی که داشتیم برای من که عروس بودم، گرفته شده است😱 به همین خاطر، از جایم تکان نخوردم و گفتم: «شما بروید بگیرید.»😑 یکی از دوستانم دستم را گرفت و به زور هلم داد روی کرسی و گفت: «زود باش.» چاره ای نبود، رفتم روی کرسی بقچه را بگیرم😒 صمد انگار شوخی اش گرفته بود. طناب را بالا کشید. مجبور شدم روی پنجه پاهایم👣 بایستم؛ اما صمد باز هم طناب را بالاتر کشید. صدای خنده هایش 😅را از توی دریچه می شنیدم. با خودم گفتم: «الان نشانت می دهم😬» خم شدم و طوری که صمد فکر کند می خواهم از کرسی پایین بیایم، یک پایم را روی زمین گذاشتم. صمد که فکر😇 کرده بود من از این کارش بدم آمده و نمی خواهم بقچه را بگیرم. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷