eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙☀️🌙☀️ مبارکه ی اعراف آیه ۱۵۳ 🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀 👈وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوٓا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ . 👈و كسانی كه گناهانی انجام دادند آن گاه بعد از آن توبه كردند و ایمان آوردند، همانا پروردگار تو پس از آن بسیار آمرزنده و مهربان است. (این دو آیه جمله‌های معترضه است میان داستان موسی.) 👌کسانیکه گناه کردند وپس از توبه کردند وایمان آوردند همانا خداوند بسیار آمرزنده ی مهربان است. 🌙☀️🌙☀️
۸۰ 🌷به نام خدای مهربان مهربان صهیونیست ها از دو کار بدشون میاد و اگه ببینن کسی دنبال این دو کار است نابودش می کنند😏 ۱. اینکه به مردم بگی آی مردم!!! چرا به زندگی حداقلی قانع هستی و دنبال پولدارشدن نیستی؟؟ اون نامردها نمی خوان مردم پولدار بشن و فقط می خوان همه ی پول ها پیش خودشون باشه😏 و بتونن با پول کل جهان را تسخیر کنن و تسلط داشته باشند❌ تفکر سرمایه داری همین هست که در جامعه عده ای مرفهین بی درد باشد و بقیه نو کر این ها😒 و تو این چند سالی که دولت های مختلفی در کشورمون سرکار اومدن دیدیم که تقریبا همه ی دولت ها اینجوری بوده📛 اینا میان و عده ای را پولدار می کنن بعد دست به کارهایی می زنن که مردم زندگی سختی داشته باشند😖 همین که صدای مردم دراومد میان و یه مبلغی را به عنوان کمک معیشتی به مردم می دهند تا ساکت باشن☹️ شما الان نگا کنید وقتی که بنزین گران شد بلافاصله اومدن و گفتن که آی مردم!! از این ببعد بهتون کمک معیشتی میدیم خیلی از مردم خوشحال شدن🙁 و دیگه دنبال این گرونی ها رو نگرفتند در صورتی که اوضاع بدتر و بدتر شد💢 این کار صهیونیست هاست حالا عده ای خبر دارن که چکار می کنند و عده ای بی خبر هستن که دارن با افکار و اعمالشون اهداف صهیونیست ها رو دنبال می کنند❌ بنده در این زمینه حرف هایی دارم و ان شاءالله مطرح می کنم✔️ که دنبال پولدار شدن بریم یا نه؟ و چجوری این کار را ادامه بدیم؟ صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله
﷽❣ ❣﷽ همـه جا غـرق دعا می شـود از آمـدنت معنی اشک و دعا چيست برايم بنويس خون دل خوردنت از بار گناهان من است معنی شـرم و حیاچیست برایم بنویس اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 👈‍ در روز مرگی ها گرفتار شده ام .دلم زخم خورده از دنیا و آدم هایش و بغض هایم سر ناسازگاری گذاشته اند.زمان را مدتی است به دست فراموشی سپرده ام و شده ام در که برای دنیای خودم ساخته ام. اگر عکس و شعر معروفش نبود ، منِ جامانده از زمان، نمی دانستم چهل روز تا مُحرم باقی است. بازهم مثل همیشه سر موقع به دادم رسید. مُحَرم ، ِحرف های در دل مانده و مرهم درد های دل است. ای است که می توانی در گوشه ای از آن بنشینی اشک بریزی و دلت را آرام کنی اما امسال نمی دانم خیمه ای باشد، هیئتی باشد و ای خوانده شود. محروم شده ایم از همه چیز ...شاید هم قدر ندانستیم هیئت ها را... برایم روضه بخوان.از کربلا بگو، ازعلی اصغر شش ماهه و تیر سه شعبه. از علی اکبر بگو و بدن اربا اربا . از فرق شکافته بگو و مشک پاره پاره. بگو و دل سوخته را بیشتر کن. می خواهم چله نوکری بگیرم .زیارت عاشورا بخوانم. و پرچم_یاحسین(علیه السلام) آماده کنم. دعا کن هیئت باشد و روضه خوانش آن غائب از نظر باشد و چشم روزی ام شود. نگران هستم، خدا رحم کند دلتنگی ها را، جامانده ها را....👌 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۷۴ *═✧❁﷽❁✧═* دستش ✋را از زیر لحاف دراز کرد و دستم را گ
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۷۵ *═✧❁﷽❁✧═* خواهرم پشت پنجره ایستاده بود. به شیشه اتاق زد. صمد هول 😵شد. زود دستم را رها کرد. خجالت 🙊کشید. سرخ شد. خواهرم هم خجالت کشید، سرش را پایین انداخت و گفت: «آقا صمد شیرین جان می خواهد برنج دم کند. می آیید سر دیگ را بگیریم؟» بلند شد برود. جلوی در 🚪که رسید، برگشت و نگاهم کرد و گفت: «حرف هایت از صمیم دل❤️ بود؟» خندیدم ☺️و گفتم: «آره، خیالت راحت.» ظهر شده بود. اتاق کوچک مان پر از مهمان بود. یکی سفره می انداخت و آن یکی نان و ماست و ترشی وسط سفره می گذاشت. صمد داشت استکان ها 🥃را از جلوی مهمان ها جمع می کرد. دو تا استکان توی هم رفته بود و جدا نمی شد. همان طور که سعی می کرد استکان ها را از داخل هم دربیاورد، یکی از آن ها شکست و دستش را برید😰 شیرین جان دوید و دستمال آورد و دستش را بست. توی این هیر و ویری شوهرخواهرم سراسیمه توی اتاق آمد و گفت: «گرجی بدجوری خون دماغ👃 شده. نیم ساعت⏱ است خونِ دماغش بند نمی آید.» چند وقتی بود صمد ژیان 🚙خریده بود. سوییچ را از روی طاقچه برداشت و گفت: «برو آماده اش کن، ببریمش دکتر👨‍⚕» بعد رو به من کرد و گفت: «شما ناهارتان را بخورید.》 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا