eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️تمام انحرافات از بین می‌رفت اگر... 🔹اینکه این قدر برای ارج قائل شده‌اند، برای این است که با اقامه ولایت یعنی با رسیدن حکومت به دست صاحب حق، همه انحرافات از بین می‌رود. 🔺اگر حکومت عدل بپا شود، اگر گذاشته بودند که حضرت امیر(علیه السلام) حکومتی را که می‌خواهد بپا کند، تمام انحرافات از بین می‌رفت.  📅 امام خمینی(ره) | ۲ شهریور ۱۳۶۵
🌷🌷🌷🌷🌷 👈 رهبر انقلاب: «همانند شهید بابایی دل‌ها را به هم نزدیک کنید؛ درون را پاک کنید؛ عمل را خالص کنید؛ برای خدا کار کنید؛ آن وقت خدای متعال برکت خواهد داد. عباس بابایی یک انسان واقعاٌ مؤمن و پرهیزگار و صادق بود.»👌 👈 نیروی هوایی که بود، ماهی یک بار به دیدار ما می آمد. وقتی هم که به خانه ما می آمد، مستقیم به زیرزمین می رفت تا ببیند ما چی داریم و چی نداریم. وقتی گونی برنج و یا حلب روغن را می دید، می گفت: «مادر ! اینها چیه که اینجا انبار کردید؟! ... خیلی ها نان خالی هم ندارند بخورند، آن وقت شما...» خلاصه هر چی که بود جمع می کرد و می ریخت توی ماشین و با خودش می برد به نیازمندان می داد. یادم هست وقتی هفتم عباس رسید، در دلم آشوبی به پا شد. از بعد هفتم، هر روز صبح ۱۰۰ تومان می دادم و با تاکسی می رفتم مزار شهدا و تا ظهر که پدرش از سر کار بر می گشت، سر مزار می نشستم و با او حرف می زدم. گاهی داد می زدم و گاهی هم جیغ می کشیدم؛ خلاصه اشک و گریه خورد و خوراکم شده بود. 🌷 شهادت: ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 🔅آگاه باشید؛ او (حضرت مهدی) کشتیبان کارآزموده در دریای عمیق است. 📝 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در درباره امام زمان
5.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆خطابه‌ی شورانگیز و کوتاه استاد مطهّری درباره‌ی ویژگی‌‌های عدالت جهانی حضرت ولیعصر أرواحنا فداه👌 🍃❤️🍃❤️🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۹۵ *═✧❁﷽❁✧═* کمی بعد صمد و سرباز👨‍🏭 رفتند و من تنها ما
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۹۶ *═✧❁﷽❁✧═* شب 🌃که صمد آمد، خودش همه چیز دستگیرش شد. گفت: «قدم! اینجا اصلاً مناسب زندگی نیست. باید دنبال جای بهتری باشم👌 صمد به چند نفر👥 از دوستانش سپرده بود خانه مناسبی برایمان پیدا کنند. خودش هم پیگیر بود. می گفت: «باید یک خانه خوب و راحت برایتان اجاره کنم که هم نزدیک نانوایی🥖 باشد، هم نزدیک بازار؛ هم صاحب خانه خوبی داشته باشد تا اگر من نبودم به دادتان برسد👌» من هم اسباب و اثاثیه ها را دوباره جمع کردم و گوشه ای چیدم☹️ چند روز بعد با خوشحالی 😌آمد و گفت: «بالاخره پیدا کردم. یک خانه خوب و راحت با صاحب خانه ای مؤمن و مهربان. مبارکتان باشد😍» با تعجب گفتم: «مبارکمان باشد😳» رفت توی فکر😇انگار یاد چیزی افتاده باشد. گفت: «من امروز و فردا می روم مرز، جنگ شده. عراق به ایران حمله📛 کرده» این حرف را خیلی جدی نگرفتم😒 با خوشحالی رفتیم و خانه را دیدیم. خانه پشت انبار نفت بود؛ حاشیه شهر. محله اش تعریفی نبود☹️ اما خانه خوبی بود. دیوارها تازه نقاشی شده بود؛ رنگ پسته ای روشن. پنجره های زیادی هم داشت. در مجموع خانه دل❤️ بازی بود؛ برعکس خانه قبل. صمد راست می گفت. صاحب خانه خوب و مهربانی😍 هم داشت که طبقه پایین می نشستند. همان روز آینه و قرآن را گذاشتیم روی طاقچه و فردا هم اسباب کشی کردیم👌 اول شیشه ها را پاک کردم؛ خودم دست تنها موکت ها را انداختم. یک فرش شش متری بیشتر نداشتیم که هدیه 🎁حاج آقایم بود. فرش را وسط اتاق پهن کردم. پشتی ها را چیدم دورتادور اتاق. خانه به رویم خندید☺️ چند روز اول کارم دستمال کشیدن وسایل و جارو کردن و چیدن وسایل سر جایشان بود. تا مویی روی موکت می افتاد، خم می شدم و آن را برمی داشتم. خانه قشنگی😍 بود. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
💫🐠💫🐠 مبارکه ی یونس آیه ۴۴ 💐بسم الله الرحمن الرحیم💐 👈إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَٰكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ . 👌مسلّما خداوند (در گرفتار كردن مردم به عقوبت‌های دنیا و عذاب‌های آخرت) هیچ ستمی به مردم نمیكند، و لكن مردم بر خویشتن ستم میكنند (كه اسباب آنها را فراهم می‌سازند). 💫🐠💫🐠
❣ 🥀ظهور كن من بيا كه از سر شعف 🍀فداي قامتت كنم دو اشك بار را 🥀تمام هاي من يك نگاه ت✨و 🍀بيا و پاك كن زدل حديث را بحق الزینب (علیهاالسلام) 🌸🍃