eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ (۴۶) «عمروبن قرظه» 🍀عَمرو بن‌ قَرَظَه بن کعب انصاری، که اصل او از مدینه بود ولی در کوفه می‌زیست. 🌿پدرش قرظه انصاری از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله و امام علی علیه السلام و همچنین از راویان احادیث آن بزرگواران بود. قرظه در غزوات زمان پیامبر (ص) شرکت داشت. او از جمله ده نفری بود که عمر بن خطاب در زمان حکومت خود آنان را به کوفه فرستاد تا مردم آن خطه را با احکام اسلام آشنا سازند و آیین دینداری را به آنان بیاموزند. قرظه در محله انصار شهر کوفه منزلی ساخت و در آن سکونت کرد. 👈 سپس در دوران خلافت امام علی علیه السلام از سوی آن حضرت مناصبی را بر عهده گرفت. گویند او کارگزار خراج آن حضرت در عین‌التمر بود. وی در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان در رکاب امام علی (ع) شرکت فعال داشته و در صفین پرچم‌دار انصار بود. مدتی نیز از طرف امام علی (ع)، حاکم فارس بود و در سال 51 هجری درگذشت. قرظه دو پسر به نام‌های عمرو و زبیر داشت که در کربلا عمرو در سپاه امام حسین (ع) و برادرش در سپاه عمر بن‌ سعد بود. 🥀عمرو ششم محرم وارد کربلا شد و به امام حسین علیه السلام پیوست. او از یاران بسیار فعال امام حسین (ع) محسوب می‌شد و عاشقانه از امام حسین (ع) دفاع می‌کرد. به‌ طوری که همراه سعید بن عبدالله پاسداری و حفاظت از جان امام حسین (ع) را به عهده گرفت و در این راه مورد اصابت چندین چوبه تیر قرار گرفت و مجروح شد. 👈او قبل از اینکه عازم میدان شود، هر تیر و شمشیری که به جانب امام حسین (ع) می‌آمد، به جان می‌خرید. 💥امام‌ حسین ‌(ع) که‌ می‌دید پی‌درپی‌ ‌برای‌ عمر بن‌ سعد کمک می‌آید و آنان آماده‌ کارزار هستند، عمرو بن‌ قَرَظَه ‌انصاری‌ را برای تعیین وقت مذاکره با پیامی‌ بدین‌ مضمون‌ نزد عمر بن‌ سعد فرستاد که‌: من‌ می‌خواهم‌ چند کلمه‌ای‌ با تو گفت‌وگو نمایم‌. بنابراین‌ شبان‌گاه‌ در محلی‌ بین‌ دو لشکر منتظر تو هستم‌. عمر بن‌ سعد پذیرفت‌ و شبانه‌ با بیست‌ نفر از همراهان ‌خود حرکت‌ کرد. امام حسین (ع) نیز با بیست‌ نفر از یارانش‌ از جمله عمرو از اردوی‌ خود بیرون‌ آمدوتحت شرائطی گفتگوصورت گرفت. 👈پس از نماز ظهر عاشورا، عمرو بن قرظه با اذن امام ‌حسین علیه السلام به‌ میدان‌ شتافت‌ و در حالی‌ که رجز می‌خواند، جنگید و چند نفر را از پای‌ درآورد.  🎋 او تعریضاً بر عمر بن‌ سعد که خانه و دارایی‌اش را بهانه نپیوستن به امام حسین (ع) کرد، این رجز را ‌خواند: «سپاه‌ انصار دانسته‌اند که‌ من‌ از کسی‌ که‌ مسئولیت‌ حفظ‌ جانش‌ با من‌ است‌، حمایت‌ و حفاظت‌ می‌کنم‌. ضربه‌های‌ من‌ همانند ضربه‌های‌ جوانی‌ است‌ که‌ از صحنه‌ نمی‌گریزد. جان‌ و مال‌ من‌ فدای‌ حسین‌ باد!» 🌴عمرو با هشیاری‌ تمام‌ در برابر تیرها و نیزه‌ها می‌ایستاد تا از امامش‌ دفاع‌ کند. سرانجام‌ در اثر خون‌ریزی‌ بسیار از میدان‌ بازگشت‌ و از امام‌ حسین علیه السلام پرسید: آیا وظیفه‌ خود را به‌جا آوردم‌؟ حضرت‌ فرمودند: آری‌! سلام‌ مرا به‌ رسول‌ الله (ص) برسان‌ که‌ من‌ نیز به‌ زودی‌ در پیشگاه‌ او حاضر خواهم‌ شد. او چند لحظه‌ بعد به‌ شهادت ‌رسید. 😰 👈زبیر برادرعمروفریاد زد و امام‌ حسین (ع)‌ را به‌ گمراه‌ کردن‌ برادرش‌ عمرو متهم‌ کرد. امام‌ حسین (ع) فرمود: خدا او را هدایت‌ کرده‌ است‌. آن‌ شخص‌ بر امام‌ حسین (ع) حمله‌ آورد که‌ نافع‌ بن‌ هلال‌ با ضربه‌ای او را مجروح ‌کرد.
👈ازش پرسیدم ڪه شما رزمنده اسلامید؟! گفت:نه عزیزم! ما شرمنده اسلامیـم. از اون روز فڪر میڪـردم ڪه شرمنده اسلام یڪ رده بالاتر از رزمنده اسلامه تا اینڪه شهید شد..! 🌱 السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷امام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۴۵ *═✧❁﷽❁✧═* دیگر نفهمیدم چطور پارو را روی برف ها ان
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۴۶ *═✧❁﷽❁✧═* گفت: «بچه به دنیا آمده⁉️» باز هم هر کاری کردم، نتوانستم جواب بدهم. نشست کنارم و گفت: «باز دیر رسیدم؟! چیزی شده؟! چرا جواب نمی دهی؟! مریضی🤒، حالت خوش نیست؟!» می دیدمش👀؛ اما نمی توانستم یک کلمه حرف بزنم. زل زد توی صورتم و چند بار آرام به صورتم زد. بعد فریاد زد: «یا حضرت زهرا😱 قدم، قدم😍منم صمد!» یک دفعه انگار از خواب پریده باشم. چند بار چشم هایم را باز و بسته کردم و گفتم: «تویی صمد؟! آمدی⁉️» می گفت: «یا حضرت زهرا! خودت به دادم برس. یا حضرت زهرا! زنم را از تو می خواهم. یا امام حسین! خودت کمک کن🤲» گفتم: «نترس، طوری نیست. هر بلایی می خواست سرم بیاید، آمده بود👌 چیزی نشده. حالا هم وقت به دنیا آمدن بچه نیست❌» گفت: «قدم! خدا به من رحم کند، خدا از سر تقصیراتم بگذرد🙏 تقصیر من است؛ چه به روز تو آوردم.» دوباره همان حالت سراغم آمد؛ بی حسی دست ها و پاها و بعد خواب 😴آلودگی. آمد دستم✋ را گرفت و تکانم داد. «قدم! قدم! قدم جان😍چشم هایت را باز کن. حرف بزن. من را کشتی. چه بلایی سر خودت آوردی. دردت به جانم قدم! قدم! قدم جان💞» ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
یادکنیم از عزیزان سفرکرده با قرائت فاتحه وصلواتی ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ * إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ * اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ  ✨الّلهُمَّ صَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ برای شادی روح پدر و برادرم پاپی احمد حسنوند فرزند حسن و امین حسنوند فرزند پاپی احمد و فیروز امیری ندری فرزند علی محمد بخوانید فاتحه همراه با صلوات🌷 💢 امـامـ زمـانـے امـ³¹³ eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
⚫️پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر چون شیشه عطری که درش گم شده باشد... به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولایمان، منتقم شهید کربلا میخوانیم:الهی عظم البلا...⚡️ 🖤 @Emamzamaniam313
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
🔴 فقط تا امشب مهلت دارید🔴 👈اگه حاجت و گرفتاری داری،اگه خونه نداری،اگه ازدواج نکردی ماشین نداری شغل نداری اینجا میتونی رو کنی 👇👇 🔵 eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6