eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
278 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 نامِ کریم اهل بیت که می‌آید، غمی در دلم تازه می‌شود، نمی‌دانم از کدام درد باید نالید؟! از داغِ کوچه‌های بنی هاشم؟ از نامردانِ منفعت طلب؟ از یارانِ بی‌اخلاصِ خیانتکار و حق ناشناس؟ از بیعت‌های سُست؟ از طعنه‌ها و زخمِ زبان‌ها؟ از جگرِ سوخته‌اش؟ ▫️ از تشییعِ غریبانه‌ی پیکرش که آماج تیرهای کینه شد؟ از غربتی که در خاندان پیامبر موروثی است و تا همین امروز هم ادامه دارد؟ از مردمانی که امام زمانشان را تنها می‌گذارند؟ ▪️ ای کاش تمام شود این همه غربت. کاش درس بگیریم از این همه مصیبت و با زهرِ دنیادوستی، ریا، تفرقه، جهل و ناآگاهی، جگرِ مجتبای زمانمان را نسوزانیم. 🔻 کاش برای آمدنش کاری کنیم. تا هرچه زودتر بیاید و تمام شود این همه مظلومیت. 🔘 شهادت مظلومانه مجتبی علیه‌السلام را خدمت امام زمان و شما تسلیت عرض می‌کنیم. ☑️
⚫️(۷۰،۷۱،۷۲) «قاسط بن زهیر»و«کردوس بن زهیر»و «مقسط بن زهیر» 🌴قاسط بن زهیر بن حارث تغلبی و دو برادرش، کردوس بن زهیر و مقسط بن زهیر، از اصحاب امیرالمؤمنین علی علیه السلام بودند.ودرجنگ های صفین و جمل و نهروان در رکاب امام علیه السلام شمشیر می زدند و دلاوری‌های آنان در جنگ‌ها به ویژه در جنگ صفین زبانزد همه بود. 🎋آنها پس از شهادت امام علی علیه السلام در زمره اصحاب امام حسن علیه السلام در آمدند و سپس در کوفه باقی ماندند تا هنگامی که امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا وارد شد. 👈آنها با شنیدن این خبر، شبانه خود را به امام رساندند وروزعاشورا در حمله اول سپاه دشمن به شهادت رسیدند.😭
📌و این بار عزمم را جزم کردم تا با توانی عظیم،وصف شما را فریاد زَنَم اما این چنین بغض حقیرم،درمقابل استواریِ یَل سانِ شما،سرازیر می‏شود که راه را برای کلام می‏ بندد! 🌹در حقیقت از شما شقایق‏ ها،از چه باید گفت و نوشت؟ از چه باید خواند و سرود،آنگاه که غروبِ گُلگون خونابه های شما،فروزانده تر از طلوع شمسِ فلک است! 👈ای کاش عالم بداند که یاد شما را زندگی باید کرد، آن را قاب باید کرد،بر سرِ دیوار زندگی بایدزد! ✨مجلس تمام گشت وبه آخررسیدعمر ماهمچنان دراول وصف تومانده ایم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلبرا...... درهوس دیدن رویت ... دل من تاب ندارد... نگهم خواب ندارد... قلمم گوشه دفتر... غزلم ناب ندارد.... همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق دل سوخته ارباب ندارد. توکجایی.....؟؟گل نرگس زفراقت دل من تاب ندارد. الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
🔰به مناسبت (ص) روایتی شگفت انگیز و روحیه بخش به منتظران امام غائب (عج) 👇 1️⃣ رسول الله (ص) در ضمن وصیتی طولانی به امیرالمومنین (ع) فرمودند: 🌺 اى عليّ! بدان كه شگفت‏ انگيزترين مردم از جهت ايمان و عظيم‏ ترين آنها از روى يقين، مردمى هستند كه در آخر الزّمان خواهند بود پيامبر را نديده‏ اند و از امام نيز محرومند، امّا به سیاهی ها روی سفیدی ( منظور آیات و روایات) ايمان دارند. 🌺 📕 منبع : کمال الدین و تمام النعمه ، ج 1 ، ب 25 ، ح 8 👌 این روایت زیبا ، ارزش عمل منتظران ظهور را نشان می دهد که با وجود اینکه نه پیامبر(ص) و معجزاتش را و نه امام معصوم و وجود معنوی اش را دیده اند ، باز به آیات و روایات ایمان آورده اند و در ایمان خود ثابت قدم مانده اند. انشالله که تا لحظه مرگ بر این ایمان ، پا برجا بمانیم
طوری کنید کِه اگر روزی زمان عجل الله تعالی فرجهم فرمودند: " یه سرباز میخام بفرمایند ؛ فلانی بیاید " سربازی کِه هیچ‌ نداشته باشه بدردِ اقا نمیخوره.. برید جسمانیِ خودتون رو ببرید بالا مومن باشید.. همراه با آمادگیِ جسمانی...👌 السلام علی الحسین🏴وعلی علی بن الحسین🏴وعلی اولادالحسین🏴وعلی اصحاب الحسین🏴 هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
▪️ این روزها انتظار را به سرنوشتمان گره زده‌اند. نه پایمان به اربعین می‌رسد و نه دستمان به ضریح شما... انگار تمام عالم یک‌جا به غیبت رفته است! 🏴 شهادت علیه‌السلام را تسلیت می‌گوییم ☑️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۵۹ *═✧❁﷽❁✧═* بعد از ناهار 😋صمد ما را برد سنگرهای عرا
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۱۶۰ *═✧❁﷽❁✧═* صمد بچه ها را کف ماشین🚙 خواباند. پتویی رویشان کشید و گفت: «بچه ها ساکت باشید🤐اگر شلوغ کنید و شما را ببینند، نمی گذارند جلو برویم❌» همان طور که جلو می رفتیم، تانک ها بیشتر می شد. ماشین های نظامی و سنگرهای کنار هم برایمان جالب بود😍 طوری مواضع و خطوط و سنگرها را به بچه ها معرفی می کرد👌 و درباره عملیات ها حرف می زد که انگار آن ها آدم بزرگ اند یا مسئولی، چیزی هستند که برای بازدید به جبهه آمده اند😳 موقع غروب،🌅که منطقه در تاریکی مطلقی فرو می رفت، حس بدی داشتم. گفتم: «صمد! بیا برگردیم.» گفت: «می ترسی⁉️» گفتم: «نه. اما خیلی ناراحتم. یک دفعه دلم برای حاج آقایم تنگ شد❣» پسربچه ای 🧑چهارده پانزده ساله توی تاریکی ایستاده بود و به من نگاه👀 می کرد. دلم برایش سوخت. گفتم: «مادر بیچاره اش حتماً الان ناراحت و نگرانش است😔 این طفلی ها توی این تاریکی چه کار می کنند⁉️» ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷