eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
278 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۳۵ *═✧❁﷽❁✧═* خلاصه کار داشت به جاهای باریک و فحش ها
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۱۳۶ *═✧❁﷽❁✧═* با خواهر بهرامی به هلال احمر رفتیم.تعدادی از داوطلبان شیرازی آماده ی اعزام به آبادان بودند.همگی با یک اتوبوس 🚎هلال احمر راهی شدیم.در تمام مسیر همصدا با راننده سرودهای انقلابی و شعار ✊وحدت می خواندیم و راننده با سرعت و هیجان رانندگی می کرد.نزدیکی های صبح به ماهشهر رسیدیم. با رسیدن به حدود خوزستان روی موج رادیوی📻 نفت،صدای سید محمد صدر و غلامرضا رهبر شنیده می شد که اخبار جبهه و جنگ را با شعارهای تند و انرژی😍 بخش اعلام می کردند. صدای انفجارهای پی در پی و عبور ماشین های 🚙🚕مملو از جمعیت که از شهر خارج می شدند به گوش می رسید.رعب و وحشت ناشی از صدای انفجارها بعضی از داوطلبان داخل اتوبوس را وحشت زده و توان جنگیدن و ایستادگی را از آنها سلب کرده بود👌 اتوبوس هنوز وارد منطقه ی جنگی نشده بود.با آژیرهای ممتد حمله ی هوایی✈️راننده اتوبوس را متوقف می کرد و مسیر نیم ساعته دو ساعت طول کشید. راننده متوجه شد این راه،راه شعر و شعار نیست بلکه راه خون و شهادت🌷 است،اتوبوس را کنار جاده نگه داشت و با لهجه ی قشنگ شیرازی گفت:کاکو مو دارم بر می گردم شیراز.هر کی می خود با مو برگرده بشینه؛هر کی نمی خود پیاده بشه☹️راه بازه و جاده دراز،این راه شوخی بردار نیست✅ ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبارکه اعراف آیه ۳ 🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀 👈اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ . 👈آنچه را از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده، پيروى كنيد و از سرپرستانى جز او پيروى نكنيد. چه اندك پند مى پذيريد! 👌- پيروى از آيات الهى، سبب رشد و تربيت بشر است. «اتّبعوا... ربّكم» - لازمه ى ربوبيّت و تربيت الهى، نزول دستورات و راهنمايى ها و تذكّرات است. «ما اُنزل اليكم من ربّكم» - نتيجه ى پيروى از وحى، قرار گرفتن تحت ولايت الهى است و ترك آن، قرار گرفتن تحت ولايت ديگران است. «ولا تتّبعوا من دونه أولياء» - اطاعت و پيروى از ديگران، در حقيقت پذيرش ولايت آنهاست. «ولا تتّبعوا من دونه أولياء» با آنكه مى توانست بگويد: «لاتتّبعوا من دونى احدا» - كسى كه ولايتِ خداى يكتا را نپذيرد، «ربّكم» بايد چندين «ولىّ» را از خود راضى كند. «أولياء» - پندپذيرى انسان، اندك است. «قليلاً ما تذكّرون»
🦋⃟📸 ❣️ با هرنفسۍ‌سلام ڪردن عشق اسٺ آقا به تو احترام ڪردن عشق اسٺ اسم قشنگٺ به میان چون آید از رو؁ادب قیام ڪردن عشق است اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 از مسئولين كشور مي خواهم كه اگر مسئوليتی قبول مي كنید ، بخاطر خدا و بخاطر كوري چشم دشمنان اسلام در مسئوليتتان كوشا باشيد و اگر نمي توانيد كنار برويد ، این را نيز بگویم ، افرادي كه مي توانند مسئوليت بعهده بگيرند و خودشان را كنار می کشند ، آنها هم در درگاه خداوند مسئولند 👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅آیه‌ای از سوره نحل 📖أتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ... [نحل/1] 🔅فرمان خدا به زودی فرا می رسد، پس برای آن عجله نکنيد... 💢امام صادق علیه السلام در معنای اين آيه فرمودند: [فرمان خدا] آن امر ماست؛ يعنی قيام "قائم" ما اهل بيت، که خداوند دستور داده در آن شتابجويی نشود... خداوند او را با سه لشکر از فرشتگان، مؤمنان و هراس [در دل دشمنان]، پشتيبانی فرمايد... 📚تفسير عياشي، ج2، ص254 کمال الدين، ج2، ص671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۳۶ *═✧❁﷽❁✧═* با خواهر بهرامی به هلال احمر رفتیم.تعد
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۱۳۷ *═✧❁﷽❁✧═* بعد از کلی چک و چانه قرار شد چند کیلومتر ما را پیاده کند و برگردد.از سر بندر که عبور کرد، دیگر جرات جلوتر رفتن نداشت🚫هرچه گفتیم:این نامردیه که وسط راه ما رو پیاده کنی،ناسلامتی راننده ی ماشین هلال احمری😏گفت:اینجا دیگه جای بازی و شوخی نیست.آره مو نامردم.هر کی نامرده بشینه.مردا پیاده شن برن جنگ📛مگه نمی خواستین برین جبهه بجنگین؟جنگ از اینجا شروع می شه. از مجموع چهل وچند نفر مسافر اتوبوس،فقط ده نفر پیاده شدند؛هشت تا از برادران،من و خواهر بهرامی.کنار جاده را گرفتیم و پیاده راه 🚶‍♀افتادیم.گاهی جلوی ماشین های عبوری را می گرفتیم و هر کدام جا داشتند تعدادی از ما را سوار می کردند ند. برادرها جلوی یک ماشین 🚕را گرفتند و گعتند:شما دو تا خواهر🧕 سوار بشین و زودتر برین.ما پیاده هم میتونیم بیایم. هر از گاهی یاد نامه ی💌 سید می افتادم.هم از خودم عصبانی😖 بودم بی آنکه بدانم چرا و هم در دل به سید آفرین می گفتم که چقدر این مرد شجاع💪 است که در بدترین شرایط به مفهوم کلمه زندگی فکر می کند.من هرگز به خودم فرصت نداده بودم درباره ی این موضوع حتی فکر😇 کنم. راننده ای که سوار ماشینش 🚕شده بودیم بر خلاف راننده ی اتوبوس،جسورانه و بی توجه به آژیرها و انفجارها به سرعت در مسیر خود می رفت. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️