ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۱۱ *═✧❁﷽❁✧═* من هم خواستم خودم را به سپاه معرفی کن
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۱۲
*═✧❁﷽❁✧═*
نمی دانستم🤔 چرا باید بنویسم من زنده ام . با این حال بی اختیار با انگشت در خیال خودم روی پایم نوشتم📝:«من زنده ام».
به راستی مرگ چه ارزان شده بود
مسجد🕌 روبروی خانه ی ما بود . وقتی رسیدم خواهرها مشغول آشپزی🍲 و تدارکات و بسته بندی بودند.
خواهر دشتی تا چشمش👀 به من افتاد گفت: خانم کجایی؟ ستاره ی سهیل شدی زن های حامله و مادرهای شیرده🍼 پای این فابلمه ها و ظرف ها ایستادن.
گفتم: من برای زایمان زن داداشم تهران رفته بودم آبادان نبودم حلالم کنید🙏
از روز سوم جنگ📛 هم در ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ اهواز بودم. برای این که غیبتم را در چند روز اول جنگ جبران کرده باشم داوطلب کارهای سخت💪 می شدم تا از دل خواهر دشتی در بیاورم . او هم یک ملاقه به اندازه ی قدم دستم داد و گفت: جریمه ات اینه که تا صبح گندم هم بزنی ☹️ فردا صبح می خوایم به رزمنده ها حلیم بدیم.
خواهر دشتی گفت: آذوقه 🥓🥔داره تموم می شه شما چون با فرمانداری در ارتباط هستین با خواهر منیژه رحمانی به فرمانداری برید و مقداری مواد غذایی خشک بیارید👌
من و منیژه به فرمانداری رفتیم ولی گفتند: باید تا دو سه روز دیگه که مجوز تخلیه ی انبارهای آذوقه ی شرکت نفت صادر بشه صبر کنید😒
با خودم 😇گفتم: خب تا سه روز دیگه جنگ تمومه.اما خواهر دشتی گفت: پس برید از همسایه ها🏘 ذخیره ی خونه ها رو بگیرید. همسایه ها برای جبهه ها و رزمنده ها جونشون رو هم میدن.
این حرف ها یعنی این که بچه ها از خواب بیدار شوید جنگ تازه شروع شده✅
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
🌺💐🌸💐🌸💐🌺
💐 #السلام_علیک 💐
🍀 #یا_صاحب_الزمان 🍀
🌸 عید است و دلم خانہ ویرانہ ، بیا
💐 این خانہ تکاندیم ز بیگانہ ، بیا
🌸 یڪ ماه تمام مهیمانت بودیم
💐 یڪ روز بہ مهمانے این خانہ بیا
🍀 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🍀
🌺💐🌸💐🌸💐🌺
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌙 این کشور و آن کشور و سیروز مهم نیست / هرجا که تو رؤیت بشوی، عید همانجاست
#عید_فطر
( #دعای_افتتاح )
📖 وَاهْدِنا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِاِذْنِكَ
🔆 خدایا با ظهور امام زمان، به اذن خودت، ما را به مدد او به حقیقت آنچه که در آن اختلاف افتاده از حق، راهنمایی فرما
📌 عید است و سعید است، اگر ماه، تو باشی
🔅 یک ماه به ضیافت عشق آمده بودیم تا کولهبار گناهمان سبک شود و قول شرف دهیم که دگر به آنچه که در گذشته باعث تاریکی نامهٔ اعمالمان و طولانیتر شدن غیبت آن منجی موعود شده است؛ برنمیگردیم.
🔰 و این، رحمت بینهایت پروردگار من است که چشم میبندد از آن همه خطای ریزودرشت در سرانجام این رمضان انتظار... رمضانی که ابتدایش رحمت، میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش بود. ماهی که تمرین اطاعت و اخلاص در ثانیهبهثانیهاش موج میزد...
🤲 بارالها! حال که در عید بندگی تو، به قنوت ایستادهایم، پایان این ماه را به مُهر «سرباز قائم آلمحمد» برایمان مزین فرما تا انشاءالله این عید، آخرین عید انتظار باشد.
🌙ماه رمضان همراه با شهید ابراهیم هادی
💫 #روز_سیم
#علمدار_کمیل
هر چه آب و غذا مانده بود را به ابراهیم تحویل دادیم. او به هر پنج نفر یک قمقمه آب و کمی غذا داد. به آن پنج اسیر عراقی هم هر کدام یک قمقمه آب داد! برخی از بچه ها از این کار ناراحت شدند اما ابراهیم گفت: آنها مهمان ما هستند.
#شبیه_ترین_به_علمدار_کربلا
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات