eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
277 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️◾️◾️◾️◾️ انشاءالله جامعه از وجود عناصری که مردم را تحت فشار قرار می دهند پاک خواهد شد ، اما شما دوستان به اینکه مسئولین ، آنها را ریشه کن کنند ، اکتفا نکنید ، بایدشما هم دراین مورد کمک کنید تا با کمک شما و دولت ، در این جامعه ریشۀ فساد و سودجویی خشکیده شود . ▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🏴 🏳🏴 🏴🏳🏴 🏳🏴🏳🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 از آیت‌الله جاودان پرسیدند؛ بنده مقید به نماز هستم و سعی کردم نمازم را سروقت بخوانم. اما چند وقت هست نماز صبحم قضا می‌شود. درحالی که من شب زود می‌خوابم گوشی را هم کوک می‌کنم که بیدار شوم توی روز به حلال و حرام توجه داشتم و حتی فکر میکنم روز قبل هم گاهی گناه هم نکردم. اما باز نمازم قضا می‌شود. نمی‌دانم برای چه توفیق نماز صبح از من گرفته شده است...!!! ایشان پاسخ دادند؛ به امید زود خوابیدن، به امید کار هایی که کرده‌اید می‌خوابید اگر به امید‌خدا بخوابید نه به امید آن چه که کرده اید، بیدار می‌شوید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۱۸ *═✧❁﷽❁✧═* هرچند مرتباً نعره 🗣می کشید: ((سکتن)).
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۲۱۹ *═✧❁﷽❁✧═* جالب این بود که بعضی وقت ها ماموران👨‍🏭 و نگهبان ها به داخل سلول می آمدند و تمام دیوار ها را بر انداز می کردند ولی چیزی نمی دیدند❌اما برای ما همه چیز خوانا بود.حالا دیگر ما تنها نبودیم.خیال اینکه برادرهای دیگری هم اینجا هستند، به ما قوت و قدرت 💪بیشتری می داد.هر روز همه ی درز و دیوار صندوقچه را وارسی می کردیم تا شاید اسم آشنای دیگری پیدا کنیم و خبری به ما برسد و ما هم بتوانیم نقشی و نامی بر دیوار بگذاریم. برای وارسی دریچه نور،به نوبت دولا میشدیم و حلیمه که از ما سبکتر بود بالا می رفت و آن بالا را جست و جو میکرد.بالاخره به فتحی بزرگ رسیدیم.حلیمه دست پر پایین آمد.او یک مداد✏️ آبی پیدا کرده بود. خدا را خیلی شکر کردیم.احتمال میدادیم که آن مداد آبی جزو اموال پنهانی داخل صندوقچه باشد که زندانیان برای یکدیگر به ارث می گذارند😍حالا ما صاحب یک قلم به بلندی یک بند انگشت شده بودیم.سلول ها مرتب تفتیش و زندانیان جا به جا میشدند.ما چقدر برای آنها،موجودات خطرناکی بودیم👌چرا آنها اینطور ما را تفتیش میکردند.مگر روز اول همه چیزمان را از ما نگرفته بودند؟ در اینجا یعنی سلول شماره سیزده با آمدن زمستان🌨، غول سرما چرت میزد و به ما فرصت نفس کشیدن می داد.آنجا متوجه شدیم سرما و حرارت در همه ی سلول ها یکسان نیست❌تفاوت دیگراین صندوقچه با صندوقچه قبلی این بودکه زیر در،جایی که میله آهنی ،شکم در را میشکافت و به زمین فرو میرفت درزی به اندازه یک عدس پیدا بود که از آنجا می توانستیم چکمه ی سربازان👨‍🏭 را ببینیم. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۵۰ و این ذکر( قرآن که) برای شما نازل کردیم پر از خیر و برکت است آیا شما آن را انکار می کنید (در حالی که وسیله بیداری و یادآوری شماست و خیر دنیا و آخرت شما در آن می باشدو سرچشمه همه پیروزیها و خوشبختیها است.)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا