eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
279 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
992 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سهم صد_وچهارم : خطبه ۲۱۶ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 ۲۱۶: یکی از سخنرانی های امام در صفین 3⃣ روابط سالم و متقابل رهبر و مردم 🔻از پست ترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايش باشند و كشورداری آنان بر كبر و خودپسندی استوار باشد. خوش ندارم در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم و خواهان شنيدن آن می باشم. سپاس خدا را كه چنين نبودم و اگر ستايش را دوست می داشتم، آن را رها می كردم به خاطر فروتنی در پيشگاه خدای سبحان و بزرگی و بزرگواری كه تنها خدا سزاوار آن است. گاهی مردم ستودن افرادی را برای كار و تلاش روا می دانند. اما من از شما می خواهم كه مرا با سخنان زيبای خود نستاييد، تا نفس خود را به وظایفی كه نسبت به خدا و شما دارم خارج سازم و حقوقی كه مانده است بپردازم و واجباتی كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم. پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن می گويند، حرف نزنيد و چنانكه از آدمهای خشمگين كناره می گيرند دوری نجوييد و با ظاهرسازی با من رفتار نكنيد و گمان مبريد اگر حقّی به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پی بزرگ نشان دادن خويشم. زيرا كسی كه شنيدن حق يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن دشوارتر خواهد بود. پس از گفتن حق يا مشورت در عدالت خودداری نكنيد، زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمی دانم، مگر آنكه خداوند مرا حفظ فرمايد. پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگاری نيست. او مالك ما و ما را بر نفس خود اختياری نيست، ما را در آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود درآورد، به جای گمراهی هدايت و به جای كوری بينایی به ما عطا فرمود. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۳۹۶ *═✧❁﷽❁✧═* همه خندیدند 😄به جز من و رحمان و رحیم .
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۳۹۷ *═✧❁﷽❁✧═* عجیب اینکه آقا 🧔فهمیده بود خواهرها بچه ها را به شیراز تحویل داده و برگشته اند ولی فقط می گفت هوای خواهرتان را داشته باشید . بین خودمان مشورت می کردیم که بالاخره به آقا بگوییم یا نه❓ نمی دانستیم اگر سراغ تورا بگیرد به او چه بگوییم هر چه می گفتیم اورا غصه دار می کرد . هر کدام از ما نظری داشت : - اون طاقت این غم بزرگ رو نداره. - غم های بزرگ و سنگین رو باید با آدم های بزرگ تقسیم کرد. - باید داستانی درست کنیم که نه نا امید بشه ، نه امیدوار! - تازه بعدها از ما شاکی می شه و بدتر می شه👌 بدترین سرنوشت بلاتکلیفی است! رفتنت خلأ بود و گم شدنت درد. هر کسی به ما می گفت سلام✋ ، به جای احوال پرسی توقع داشتیم خبری از تو بشنویم. رابطه برادر بزرگ مان کریم با آقا هم رابطه پدر و پسری بود و هم برادری ✅ هم با احترام و هم با رو در بایستی باهم حرف می زدند . بهترین کسی که می توانست راجع به این موضوع با آقا صحبت کند کریم بود . - معصومه کجاست ؟ به او گفتید شب بیاد خونه ؟ از خاطرات جنگ📛 جهانی دوم و سیاست های منافقانه و استعماری دولت های بیگانه می گفت . راضی بودیم به این که او از تاریخ و جنگ ها و دولت ها بگوید اما چیزی درباره تو نپرسد❌ اگر چه لا به لای تعریف هایش برای تٵیید تحلیل هایش سؤال می پرسید و وقتی سؤالش بی جواب می ماند ، متوجه😇 می شد ما تو باغ نیستیم . نفس هایمان در سینه گیر کرده بود . از درون در حال انفجار بودیم . هر لحظه خدا خدا ✋می کردیم که کاش از در وارد شوی و آقا سراغ تو را از ما نگیرد. چون نمی خواستیم اگر آقا در مورد تو پرسید ، جواب بدهیم ، ترجیح دادیم هر چه زودتر با آقا خداحافظی کنیم و برویم🚶‍♂ اما از بدشانسی ما باز هم شب جمعه بود و آقا دو لقمه نان🥓 و حلوا از بیمارستان آورده بود . ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۳۹ را نیز زنده می کند از نشانه های قدرت خداوند این است که زمین را خاشع و خشک و بی حرکت می یابد , اما هنگامی که( قطره های حیاتبخش)آب (باران) را بر آن می فرستیم به جنبش در می آید و نمو می کند, همان کس که آن را زنده کرد, مردگان را نیز زنده می کند. او برهر چیزی توانا است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❏اَلسَـلامُ‌عَلیکَ‌یـٰابقیه الله•••|♥️ ✦قـَلب‌مَـن‌دَرطَـلبِ‌مَرد‌ظُهـور‌اَست‌ڪِہ‌چ‌ُـون ‌چِــهـرِه‌‌نَمـآیـَد. . هَـمــہ‌عـآلَـم‌شَـوَد‌اَزدیـدَن‌اوخیـر‌دمـآدم...!› ❍یاایهاالعزیز‌•••ღ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 خواب يكي از همرزمان ۴۸ ساعت قبل از با ماشيني كه به دستور وي از لجستيك لشكر به بنده واگذار شده بود با به مقر لشكر در سردشت آمديم . شب خاطره‌انگيزي را با هم سپري كرديم ، فرداي آن شب از بنده كليد ماشين را خواست ، به ایشان گفتم « اين ماشين هم مثل موتور در جزيره مجنون نشود ». در جزيره مجنون يك موتور داشتم و آن‌ را در اختيار هيچ كسي قرار نمي‌دادم ، هر كسي كه پيش مي‌رفت تا وي وساطت كند كه موتور را به او بدهم ، نتيجه‌اي نداشت . شرايط به همين منوال سپري ‌شد تا اينكه در عمليات خيبر در جزيره مجنون متوجه شدم كه موتور نيست . به سرعت پيش رفتم و جريان را با او در ميان گذاشتم . او به من گفت « نگران نباش، به موتور احتياج داشت ، به همين دليل از من خواست كه آن موتور را به او دهم و من هم نتوانستم حرفش را رد كنم و موتور را به او دادم » بعد از چند ساعت متوجه شديم كه بر اثر اصابت خمپاره‌ ، روي موتور به رسيده است . با درخواست كليد ماشين را به وي دادم و خودم به مهاباد آمدم ، نصف شب يكي از بچه‌هاي شاهرود خوابي ديده بود كه رژيم بعث ، لشكر را بمباران كرده است و همه بچه‌ها ايستاده‌اند و قلب‌هايشان آتش گرفته است. صبح آن روز به سراغ يكي از بچه‌هايي كه تعبير خواب مي‌دانست رفتیم و او گفت « قرار است بلايي به سر لشكر بيايد ، برويد صدقه جمع كنيد و دعاي رفع بلا را بخوانيد » كمتر از چند ساعت متوجه شديم كه و برادرش در همان ماشيني كه ۲ روز قبل از بنده تقاضا كرده بودند به رسيدند و خبر تمام قلب‌ها را آتش زد و خواب آن رزمنده تعبير شد ...👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷