⚫️#شهدای_کربلا (۱۲)
«عثمان بن علی علیه السلام»
🎋عثمان بن علی بن ابی طالب متولد سال ۳۹ قمری واز شهدای کربلا فرزند امام علی(ع) و ام البنین و از برادران حضرت عباس(ع) است. بنا بر برخی روایات، عثمان در هنگام شهادت ۲۱ ساله بوده و فرزندی نداشته است. مدفن او در مقبره جمعی شهدای کربلا در حرم امام حسین(ع) است.
🥀عثمان بن علی بن ابی طالب السلام» چهارساله بود که پدرش، علی علیه السلام، به شهادت رسید. مادرش « فاطمه ام البنین » بود، چهارده سال با برادرش امام مجتبی علیه السلام و بیست و سه سال با برادرش امام حسین علیه السلام زندگی کرد و در کربلا در رکاب آن امام به شهادت رسید.😰
📚مورخین درباره شهادت او چنین نوشته اند:
در روز عاشورا هنگامی که عبدالله بن علی بن ابی طالب به شهادت رسید، عباس، برادرش، عثمان، را فرا خواند و آنچه را که به عبدالله فرموده بود، تکرار کرد:« ای برادر، به میدان برو تا من تو را در راه خدا کشته ببینم و شکیبایی بورزم.»
👈سرانجام « خولی بن یزید » تیری به او زد و او را بر زمین انداخت. آنگاه مردی از « بنی ابان » او را به شهادت رساند و سر از بدنش جدا کرد.😰
🍂عثمان و برادرانش (عباس و عبدالله و جعفر) با وجود این که شمر به آنها امان داد نپذیرفتند و برادر خویش امام حسین (علیهالسلام) را تنها نگذاردند.
🌴روز عاشورا وقتی حضرت عباس (علیهالسلام) کشتههای فراوان خاندانش را مشاهده کرد به برادران مادری خود که از فرزندان حضرت علی (علیهالسلام) بودند فرمود: پدر و مادرم به فدای شما باد! پیش بروید تا شما را بنگرم که آنها با اقدامی شجاعانه به لشکر عمر سعد حمله کردند و سینه خویش را آماج تیر و نیزه و شمشیر قرار دادند.
🥀عثمان بن علی در میدان مبارزه چنین رجز میخواند:
«من عثمان صاحب افتخاراتم، آقایم علی (علیهالسلام) است که کارهای نیکش آشکار و عموزاده پیامبر پاک است، برادرم حسین (علیهالسلام) از بهترین نیکان و پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و علی (علیهالسلام)، سرور هر کوچک و بزرگ است.»
👌این رجز عثمان بن علی، به روشنی بیانگر اعتقاد شیعی او به امامت علی (علیهالسّلام) است.
🌿درباره شهادت وی آوردهاند: خَولی بن یزید اصْبُحی تیری به پهلوی عثمان بن علی (علیهالسّلام) زد از اسب به زمین افتاد، آنگاه فردی از ابان بن حازم (دارم) وی را به شهادت رساند. 😭
#حدیث🌹
امام سجاد(ع) میفرمایند:
هرکس به آنچه خداوند برایش تقسیم کرده و روزی داده قانع باشد،او بی نیاز ترینِ مردم است.
▪️ اینجا شام است. صدای مرا از دمشق میشنوید. تمام رسانهها در حال رصد کردن کاخ یزید هستند. قرار است خطیب رسمی دمشق بالای منبر برود، آن هم با حضور شاخهای مجازی...
▫️ همه مردم جمع شده اند تا صحنه را از نزدیک ببینند. همه اکانتهای شاخص توییتر، فالورهایشان را برای موفقیت یزید جمع کرده اند. بنظر میرسد موفقیت یزید قطعیست.
▪️ اما نه... این بهترین فرصت برای امام سجاد است. امام شروع به نطق میکند؛ اما گویی این علی است که خطبه میخواند. آنقدر زیبا سخنرانی کرد که یزید زبان به لعن ابن زياد گشود. دولت کفر شکست را پذیرفت و به لعن خود زبان گشود.
▫️ آری، امام با ترند هشتگ«حق با ماست»، اولین گام را در جهت زمینه سازی ظهور برداشت و راه را برای ما شیعیان روشن نمود.
🔘 شهادت مظلومانه #امام_سجاد بر امام زمان و تمام شیعیان تسلیت باد.
امام زين العابدين علیه السلام فرمودند:
مصیبت هایی را که بر ما وارد شد و به ما رسید ، به حساب خداوند میگذاریم، زیرا او سرافراز و انتقام گیرنده است...
خدایا به سوز دل مولا امام سجاد علیه السلام در روزهای اسارت و به اشک بی پایان چشمان رمق دیده اش بیا و با اذن فرج به اشک و ناله مولای ما خاتمه عنایت بفرما....
#اجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج
👈چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران؛
محسن بعد از معاینه از دکتر پرسید:
آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه... ؟
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟
دکتر پرسید :
برایچی این سوال رومیپرسی پسرجون...؟
محسن گفت :
"چشمی که برای امامحسین«ع»
گریه نکنه به درد من نمیخوره... :)"👌
#شھیدمحسندرودی
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا 🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⛔️به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید، ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان میفرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواستهاش را بده
👌ختمی بسیار سریع الاجابه از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید
ختمی که تا به حال کسی را دست خالی رد نکرده کلیک کنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
Ⓜ️بار ها تجربه شده مشاهده کنید👆
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۱۷ *═✧❁﷽❁✧═* «قدم! قدم جان! قدم خانم کجایی⁉️» دلم غن
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۱۸
*═✧❁﷽❁✧═*
بچه ها آمده بودند توی اتاق و از دیدن من و لباس نواَم تعجب🙄 کرده بودند. صمد همان طور که دستم را گرفته بود گفت: «به خاطر ظهر معذرت😓 می خواهم. من تقصیرکارم. مرا ببخش. اگر عصبانی😡 شدم، دست خودم نبود. می دانم تند رفتم. اما ببخش. حلالم کن🙏 خودت می دانی از تمام دنیا برایم عزیزتری😍 تا به حال هیچ کس را توی این دنیا اندازه تو دوست نداشته ام. گاهی فکر می کنم نکند این همه دوست داشتن خدای نکرده مرا از خدا دور کند؛ اما وقتی خوب فکر می کنم، می بینم من با عشق تو به خدا نزدیک تر می شوم💯
روزی صدهزار مرتبه خدا را شکر می کنم بالاخره نصیبم شدی. چه کنم که جنگ 📛پیش آمد؛ وگرنه خیلی فکرها توی سرم بود. اگر بدانی توی منطقه چه قیامتی♨️ است. اگر بدانی صدام چه بر سر زن ها و کودکان ما می آورد😟
اگر بودی و این همه رنج و درد😰 و کُشت و کشتار را می دیدی، به من حق می دادی. قدم جان😍 از من ناراحت نشو. درکم کن. به خدا سخت است. این را قبول کن ما حالا حالاها عید نداریم👌
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷