ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۲۴ *═✧❁﷽❁✧═* مادرم گفت: «من دیگر صبر نمی کنم☹️ می ر
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۲۴
*═✧❁﷽❁✧═*
مادرم گفت: «من دیگر صبر نمی کنم☹️ می روم و مهمان ها را دعوت می کنم. اگر شوهرت آمد، خوش آمد😍»
صبح روز دهم، شینا بلند شد و با خواهرها و زن داداش هایم مشغول پخت و پز 🍲و تدارک ناهار شد. نزدیک ظهر🌞 بود. یکی از بچه ها از توی کوچه فریاد 🗣زد: «آقا صمد آمد.» داشتم بچه را شیر می دادم.
گذاشتمش زمین و چادری بستم کمرم و چیزی انداختم روی سرم و از پلّه های بلند به سختی پایین آمدم. حیاط شلوغ بود. خواهرم جلو آمد و گفت: «دختر چرا این طوری آمدی بیرون. مثلاً تو زائویی😒»
بعد هم چادرش را درآورد و سرم کرد. خوب نمی توانستم راه بروم. آرام آرام خودم را رساندم توی کوچه. مردی 👨داشت از سر کوچه می آمد. لباس سپاه پوشیده بود و کوله ای🎒 سر دوشش بود؛ ریشو و خاک آلوده؛ اما صمد نبود❌ با این حال، تا وسط کوچه رفتم. از دوستان صمد بود. با خجالت سلام✋ و علیکی کردم و احوال صمد را پرسیدم.
گفت: «خوب است. فکر نکنم به این زودی ها بیاید. عملیات داریم. من هم آمده ام سری به ننه ام بزنم. پیغام 💌داده اند حالش خیلی بد است. فردا برمی گردم.»
انگار آب سردی سرم ریختند، تنم شروع کرد به لرزیدن😰 دست ها و پاهایم بی حس شد. به دیوار تکیه دادم و آن قدر ایستادم تا مرد از کوچه عبور کرد و رفت🚶♂ شینا و خواهرهایم توی کوچه آمده بودند تا از صمد مژدگانی💶 بگیرند. مرا که با آن حال و روز دیدند👀زیر بغلم را گرفتند و بردند توی اتاق.
توی رختخواب دراز کشیدم. تمام تنم می لرزید. شینا آب قند برایم درست کرد و لحاف را رویم کشید. سرم را زیر لحاف کشیدم. بغض😢 راه گلویم را بسته بود. خودم را به خواب زدم😴
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⚫️پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولایمان، منتقم شهید کربلا میخوانیم:الهی عظم البلا...⚡️
🖤 #امــامـ_زمانـےامـ313
@Emamzamaniam313
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
🔴 فقط تا امشب مهلت دارید🔴
👈اگه حاجت و گرفتاری داری،اگه خونه نداری،اگه ازدواج نکردی ماشین نداری شغل نداری
اینجا میتونی #حالت رو #متحول کنی 👇👇
🔵 eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
🌱🌸🌱🌸
#سوره مبارکه ی نحل آیه ۱۱۲
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
👈وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً
مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ
فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ
الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ .
👌و خداوند شهری را مثل زده است كه
امن و آرام بود و رزقش به وفور از هر
طرف به آن میرسید، اما كفران نعمت
خدا كردند و خدا هم به سزای آنچه
انجام میدادند طعم گرسنگی و هراس
را به [مردم] آن چشانید.
🌸🌱🌸🌱
سلام علیکم
صبحتون بخیر و شادی✋
۸تا صلوات بفرستید
#امام_حسین علیه السلام امام تحول ۲۰
#مقدمه_تحول اجتماعی و سیاسی و ...
بسم رب الحسین علیه السلام
ادم که تحول روحی پیدا کرد و قوی شد💪
اون موقع میتونه خودش؛ دنیا رو تکون بده🌎
پیامبر فداش بشم؛ شخصیتی بود که در
دوران کوتاه ۲۳ سال آن چنان تحولی
ایجاد کرد
که در جهان بی نظیر بود✔️
و همه ناظران بین المللی انگشت به دهان مونده اند🤭
چطور پیامبر چنین تحولی شگفت انگیزی
در حوزه اقتصاد؛ سیاست، شیوه کسب درآمد و سبک زندگی گذاشت⁉️⁉️⁉️
امام صادق علیه السلام در وصف پیامبر
می فرماید
👈 خداوند ابتدا پیامبرش را با #محبت
خودش ادب کرد😍
سپس فرمود تو دارای اخلاق بزرگی هستی👌
بعد فرمود حالا بیا و سیاست و مدیریت جامعه رو به تو بدم
آدمی که تحول روحی در خودش پدید آورده
👈 میتونه تحول سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و ....بیافرینه
بنابراین اصل تحول 👈 تحول #روحی است
بعدش نوبت به تحولات دیگه میرسه
که به دست کسانی رقم می خوره که
خودشان متحول شده اند✔️
اگر چه در وجود انسان میل به تغییر
وضعیت و بهبود زندگی فعال است💢
و انسان ها دائما تلاش می کنند برای بهتر
شدن زندگی خودشان؛
⇦ اما همیشه برای تغییر و تحول موانعی هم
از همین جنس گرایش های انسان وجود داره☹️
که این ها مقابل میل به بیشتر و بهتر
سینه سپر میکنه و میگه سرجات بشین😖
هیــــــچ کس از تحول بدش نمیاد❌
اما گاهی برای اینکه این حس خودش را
اروم کنه، می افتد به #تنوع_طلبی که این خیلی بد هست📛
یادتون باشه گفتیم که یکی از اهداف تحول بیشتر و بهتر
👈 با دوام تر است
اما ماجرا از این جا شروع میشه که
موانعی در مسیر تحول روحی است😢
بزارید یه سوال مطرح کنم ان شاءالله
همه جواب بدید چرا که این سوال
همه ی ما هم هست
چرا ادم ها با وجود اینکه دوست دارند
کَس دیگری شوند، زندگی و اوضاع روحی خودشون را بهتر کنن
باز سرجای خودشان ایستاده اند و درجا می زنند؟؟؟؟؟
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
⚫️#شهدای _کربلا (۲۰)
«عبدالله بن بقطر(یقطر)
🌴عبدالله سفیر امام حسين علیه السلام درواقعه کربلابه سوی کوفه بود.برخی اورابرادر رضاعي امام حسين «ع» خوانده اند.سه روز قبل از امام حسين «ع» به دنيا آمد.پدرش بقطر (يقطر) خادم پيامبر بود و همسرش ميمونه در خانه علي «ع» بود .او از صحابيان شهيد و از فرستادگان امام حسين «ع» بود که نامه اي از سوي آن حضرت براي مسلم بن عقيل در کوفه ميبرد.دستگير شد، ودرهمین راه به شهادت رسید😰
✍تاريخنگاران گفتهاند بعد از اين كه امام حسين عليهالسلام از مكه خارج شد، پاسخ نامه «مسلم بن عقيل» را نوشت و به «عبدالله بن يقطر» داد تا آن را به مسلم برساند. مسلم در نامه خود عنوان كرده بود كه مردم با او بيعت كردند و شرائط براي آمدن امام مناسب است. عبدالله تا قادسيه به تاخت رفت تا «حصين بن تميم» او را در قادسيه دستگير كرد. و او را به سوي «عبيدالله بن زياد» فرستاد. ابنزياد از رسالت او پرسيد، ولي «ابنيقطر» پاسخ نگفت. ابنزياد از سفير امام چنين خواست: «تو بايد به بالاي قصر روي و به دروغگو، فرزند دروغگو لعنت كني. پس از فراز قصر پايين آي، تا من رأي خود را درباره تو اعلان كنم». «عبدالله» برفراز قصر رفت تا اين كه بر مردمي كه در پايين ايستاده بودند، مشرف شد. آن گاه فرمود: «اي مردم! من فرستاده حسين بن فاطمه دختر رسول خدا به سوي شما هستيم تا اين كه او را عليه پسر مرجانه و پسر سميه، آن حرامزاده پسر حرامزاده، ياري و كمك رسانيد.»
♨️«ابنزياد» دستور داد عبدالله را از بالاي قصر به زمين پرتاب كنند. استخوانهاي عبدالله شكسته شد. او هنوز رمقي جان در تن داشت كه «عبدالملك بن عمير لخمي» كه قاضي و فقيه كوفه بود، سر رسيد و او را با كارد سر بريد. مردم او را سرزنش كردند. او در پاسخ گفت: «با اين كار خواستم او را راحت كنم».😭
👈پيش از اين گذشت كه وقتي خبر شهادت عبدالله يقطر، مسلم بن عقيل و هاني بن عروه به امام حسين عليهالسلام رسيد، آن حضرت سخت آزردهخاطر شد و نوشتهاي را در برابر جمع ياران اين گونه قرائت فرمود: «اما بعد، خبر فاجعهآميز كشته شدن مسلم بن عقيل، هاني بن عروه و عبدالله بن يقطر، به ما رسيده است. البته شيعيان ما، ما را ذليل و خوار كردهاند. پس از شما هر كه قصد بازگشت دارد برگردد كه هيچ منعي بر او نيست و بر گردن او چيزي نيست..
📚در بسیاری از منابع شهادت عبدالله بن یقطر و قیس بن مسهر شبیه به هم گزارش شده ولی با دقت در منابع به دست میآید که فرقهایی بین جریان نامه رسانی این دو وجود دارد:
✅امام ابتدا عبدالله بن یقطر را با نامهای به کوفه فرستاد و وی از مسیری عازم کوفه شد. امام نامه دیگری نیز به قیس بن مسهر داد اما وی را از مسیر دیگری به کوفه فرستاد. ولی هر دو گرفتار نیروهای ابن زیاد شدند و به شهادت رسیدند. البته نحوه شهادت آنان شبیه به هم بوده است.