. 🎥 الهی کور بشی خواهر، بچه‌ات رو نبینی! 😭 🌸 حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه: این جوان پا می‌شود می‌رود جنگ، جانش را کف دستش می‌گیرد، از خطرات عبور می‌کند، برای چه؟ این در وصیت‌نامه‌ها منعکس است؛ برای خدا، برای امام، برای حجاب. دیدید در #وصیت‌نامه‌های_شهدا چقدر دربارۀ #حجاب توصیه شده؛ خب، حجاب یک #حکم_دینی است؛ این #آرمان_شهیدان فراموش نشود (۱۳۹۵/۰۷/۰۵). آقای رئیسی، آقای قالیباف، آقای محسنی اژه‌ای، مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی، اگر آرمان شهیدان را فراموش کرده‌اید، وصیت‌نامه‌های شهیدان را بخوانید؛ چهره‌های تکیده و رنج‌کشیده و دل‌های مصیبت‌دیدۀ پدران و مادران شهیدان را به‌یاد آورید. دستورها و تأکیدهای حضرت امام خمینی و حضرت امام خامنه‌ای دربارۀ احکام دینی و حجاب، و دربارۀ شهدا و خانواده‌های شهدا را به‌یاد آورید. آقایان مسئول، آیا از وضعیت این روزهای کشور و از این هنجارشکنی‌ها و بی‌حیایی‌ها و بی‌حجابی‌ها شرم نمی‌کنید؟! ✍️#محمدتقی_عارفیان #حجاب #نهی_از_منکر #شهدا_شرمنده‌ایم #حجاب_آرمان_شهیدان @Enghelabe_Islami

لباس چسبان‼️ 🛑امام حسین(ع) فرمود: لباس تنگ و چسبان، لباس اهل ذلت است! پ.ن: عزیزم! لباست! 💡کانال جامع نفوذشناسی_تبیین: 🆔@nofoz_shenasi👈عضو شوید

تبلیغ یعنی ابلاغ حقیقت. یکی از طرق تبلیغ، پیدا کردن نقاط امیدزایی است که هیچوقت رسانه ای نمی‌شود و هیچکس هم شاید تا آخر عمرش از پشت پرده خیلی از حرکت‌های جهادی ای که آبادانی شهرها و روستاها را رقم زده است، با خبر نشود. شناسایی ظرفیت عظیم کارهای جهادی و رسانه ای کردن این خدمات، همان پازل اميدسازی است که باید توسط جبهه انقلاب صورت پذیرد. #حرکتهای_جهادی #سازمان_بسیج_سازندگی

این پست فقط یک پست #امیدسازی است.

بسم الله الرحمن الرحیم با تشکر از عزیزانی که قصد دارند در پویش #نذر_حیا (تأمین چادر مناسب برای افراد کم بضاعت) شرکت کنند، شماره کارت: 5041-7210-0212-4536 به نام #سیدفخرالدین_موسوی (نزد بانک رسالت) معرفی می گردد. (@fakher56) ان شاالله بعد از جذب اولیه، مرحله خرید چادر به صورت قواره ای و با قیمت مناسب انجام خواهد شد. طبق هماهنگیهایی که انجام شده است، پس از تهیه چادرها، از طریق گروههای جهادی استانها (با توجه به اشرافشان)، برای توزیع اقدام خواهد شد. #پویش_نذر_حیا #تأمین_چادر_فاطمی لینک دعوت به گروه تامین #چادر_فاطمی: https://eitaa.com/joinchat/156238290C167b2cd9c7

#بخوانید #دل‌نوشت 🟢 این چهره ها، برایم «آشناست» 🖋 یکی از این چهره ها، کسی است که وقتی همسرش که دو قلو باردار بود و مبتلا به بیماری کرونا شد و از دنیای مادی رفت، او حتی اجازه نداد که اشکش در برابر بیماران مبتلا به کرونا سرازیر شود تا مبادا جهاد خدمتش به بیماران مبتلا به کرونا ناتمام بماند... همو که روزها در بیمارستانی که همسرش در آنجا بستری بود، به بیماران مبتلا به کرونا خدمت می کرد و گاه همسرش را از گوشه درب اتاق نظاره می نمود و زیر لب برایش «ذکر» می گفت و «دعا» می خواند... یکی دیگر از این چهره ها، کسی است که او در میان آب بود و «پیر مرد اهل سنت سیل زده» را بر دوش می کشید در حالی که شعر می خواند و ذکر می گفت... سومین چهره ، کسی است که گِل های انباشته شده در «خانه ی عروس و داماد لر» را جمع می کرد... چهارمین چهره از این چهره ها، کسی است که وقتی دختری از دختران این سرزمین، در حلقه‌ی اراذل و اوباش گرفتار شده بود، تاب نیاورد و رگ غیرتش را در برابر قمه‌ی اراذل و اوباش قرار داد تا ناموس این مردم «امان» یابد و «جوانمردی» و «غیرت» نمیرد... پنجمین چهره از این چهره ها، کسی است که سه ماه متوالی، خانواده ی خویش را تنها گذاشت و در یکی از روستاهای سر پل ذهاب برای «اهل حق» کارگری کرد و خانه ساخت ششمین چهره از این چهره ها، کسی است که وقتی رنج «کودک دیالیزی» و غم پدر وی را دید اشکش سرازیر شد و «بی تعلل»، برای اهدای کلیه اش اقدام کرد و «هیچ» نخواست هفتمین چهره از این چهره ها، کسی است که هر چه از محرم و نامحرم شنید و طعنه خورد، حتی سرش را بلند نکرد تا از خود دفاع کند ای که این دلنوشته را می خوانی! آنها را شناختی؟ آری! درست حدس زدی! «طلبه ها» را می گویم... همان ها که دیروز، خاک زلزله زده ها را خوردند... همان ها که دیروز، تا کمر در میان آب های سرد در کنار سیل زده ها بودند... همان ها که همیشه، غصه ی رنج کشیده ها را می خورند... همان ها که امروز انبان علمی خویش را پشت درب درمانگاه ها گذاشته اند و «شاگردی پرستارها» و «تیمار داری بیماران» را می کنند... اینها «طلاب تربیت شده در انقلاب خمینی کبیر» هستند آنها را به خوبی بشناس... همان ها که «علم» شان برای «عمل» شان است، نه علمشان برای مدرسه و حجره همان طلبه های نسل جهاد و شهادت را می‌گویم همان ها که در سال های دفاع مقدس جانانه جنگیدند و پس از فراغت از جنگ، بی ادعا، در گوشه های حجره های حوزه های علمیه به درس و بحث اشتغال ورزیدند همان ها که پا به پای سایر مدافعین حرم، از «ناموس خدا»؛ زینب کبری؛ همان قافله سالار کربلا دفاع کردند همان ها که بلند شده اند تا بقیه دلباختگان انقلاب اسلامی را برای جهادی دیگر بلند کنند همان ها که «قیام خویش» را در کنار «قیام ستمدیدگان» می سازند همان ها که منبرشان بر دوششان است و خطبه هایشان در کردارشان من #عمامه اینها را می بوسم‌ و به این بوسه افتخار می کنم من به وجود یکایک شما عزیزانم مباهات می‌کنم نه به خاطر اینکه خیلی زحمت می کشید، که چون «بی ادعا» و «غریب» و «مخلص» هستید تو نیز به آنان ارادتی از سر اخلاص داشته باش تا «ایمان»، نمیرد...تا «حب گمنامی» نمیرد...تا «خوب زیستن» نمیرد اگر در کنار «آنها» بمانی، راه را می یابی بگذارم و بگذرم چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم... ✍ حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حاج‌میرزا، بسیج اساتید، طلاب و روحانیون تهران بزرگ •┈┈••✾••┈┈• "سازمان بسیج اساتید، طلاب و روحانیون کشور" 💠 @basijtollab_online

🎶مناسب موسیقی متن 🔻||||||||||||||||||||||||||||||||||||🔺 🎥 @mostanadsazam 👈

برش کوتاه از دوره مبانی مستندسازی 1 جلسه اشکال گیری نمونه های تولیدی کارآموزان 🔻||||||||||||||||||||||||||||||||||||🔺 🎥 @mostanadsazam 👈

#معرفی_کتاب #سبک_زندگی_شهدایی داستان سالار تکریت، داستان و خاطرات سید حسین سالاری است. آزاده جانبازی که در جنگ تحمیلی ایران و عراق حضور داشت، گلوله خورد و مدتی را هم در اسارت زندگی کرده بود. قسمتی از کتاب: فرصت چندروزه مرخصی و دیدن‌کردن‌ها به سرعت تمام شد. وقت رفتن رسید. مادر کاغذی آورد و به من داد. پرسیدم: «این چیه؟ برای کسی باید ببرم؟» گفت: «بله. ببر بده به فرمانده‌ات!» وقتی آن را خواندم با پیگیری شورای محل از طرف دفتر حاج‌آقا صدوقی سفارش شده بود که به خاطر شرایطی که دارم، مرا به خط مقدم نبرند. از این اتفاق خوشحال نشدم، ولی به روی خودم نیاوردم تا دلش نشکند. کاغذ را در ساک گذاشتم و تشکر کردم. روز پنجم عید سال ۶۶، باز هم خداحافظی بود و دورشدن از مادر. این دفعه در چهره و رفتارش مشخص بود که تحمل دوری از من برایش آسان‌تر است. تنها غصه‌ام این بود که نمی‌توانم در مراسم سالگرد بابا شرکت کنم. از وقتی از پیش ما رفته بود، روزهای اول سال برایم تداعی لحظه‌های درد و رنج چند ساله‌اش بود. با جعفر شاکر هماهنگ کرده بودم که در بین مسیر، سوار اتوبوس شود. از اردکان با هم شدیم و به طرف باختران رفتیم. بالاخره رسیدیم و خود را به لشکر ۸۱ زرهی معرفی کردیم. زمانی که وارد پادگان شدیم، یکی از فرماندهان که درجه سرهنگی داشت، انگار از دیدن قدوقواره و ترکیب من که به سربازها نمی‌خورد، تعجب کرده باشد، پرسید: «کی تو را اینجا فرستاده؟!» .. ‏‪| يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | 💡شبکه نفوذ | سیدفخرالدین موسوی 🆔@nofoz_shenasi👈عضو شوید ♦️آرشیو پرونده ها (اینجا) https://eitaa.com/parvandeha

« گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاه‌های مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس میکند» ↙️گاهی بعضی از جملات امام و رهبری به‌گونه‌ای است که اگر الان ننویسی امام چنین فرمود یا رهبری چنان و بدون امضا، متن را رها کنی، به نگارنده متن خواهند گفت: #نوخوراج😂😂 متن بالا از رهبری است اما دقیقا کارکرد فعلی دارد و باید آن را کنار #استحاله_فرهنگی ای قرار داد که به‌تازگی آن را در جمع مبلغان بیان داشتند. | يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | 💡شبکه نفوذ | سیدفخرالدین موسوی 🆔@nofoz_shenasi 👇کانال‌های ما👇: کانال پرونده ها | کانال مستندِمن | بله 🌸ما را به دوستان خود معرفی کنید🌸

باسلام پنجشنبه یک تکه از سخنرانی اقای نقویان را گذاشتید که میگه اگر روحانی نفوذیه چرا شما تاییدش میکنی که بر مردم مسلط بشود؟ این سوال خیلیهاست که بنده جوابی براشون نداشتم ، میشه شما برای پاسخ به این سوال راهنمایی بفرمایید؟

از نتایج تلخ #استحاله_فرهنگی این است که یک مداح اهل بیت از تعظیم و تقدیس چادر آن بانویی که در مجلس عزای آل الله، کودکش را در آغوش می فشارد و اشک میریزد برسد به شفیع گرفتن لاک سیاه خانمی که پشت دسته های عزا راه می افتد. باور کنیم دشمن میداند کجا را نشانه بگیرد!!! ✍ مریم اشرفی گودرزی . ‏‪| يجاهدون في سبيل الله ولا يخافون لومة لائم | 💡شبکه نفوذ | سیدفخرالدین موسوی 🆔@nofoz_shenasi👈عضو شوید ♦️آرشیو پرونده ها (اینجا) https://eitaa.com/parvandeha