eitaa logo
سربازانقلاب | سیدفخرالدین موسوی
17.6هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3هزار ویدیو
287 فایل
🚩 درگاهی برای معرفی #شبکه_نفوذ @fakher56 گروه متصل: https://eitaa.com/joinchat/1366360084C09602dbad0 کانالهای دیگرم: @mostanadsazam @parvandeha @roshana_media
مشاهده در ایتا
دانلود
+ قبول داری طالبان، یک گروهک تر‌وریستی_آمریکاییه؟! - خو؟! + قبول هم داری، وقتی داری این گروهکو بزک میکنی ( و با اون همه سابقه در شیعه کشی)، مدعی میشی، طالبان اهل سلوکه! اهل دله! عارفه! شیعه هم نکشته! در واقع داری خود خود آمریکا رو بزک میکنی؟! - خو؟! + خبو مرض! خبو درد! بحث مرافقت ما با طالبان برای حفظ منافع خودمون یک بحثه، بحث قلب تاریخ و تغییر ماهیت یک گروهک تروریستی، یک بحث دیگه! _ خو؟! @nofoz_shenasi
❇️مختار زمانه ات را بشناس! از رفاعه بودن، دوری کن! 🔻رفاعة ابن شدّاد:  تو شعائر قیام ما را فدای مصلحت اندیشی های سیاسی کردی! ظاهراً شیرینی حکومت به کام جنابتان مزه کرده. جماعتی که حکم به زندانی کردنشان دادی، همه تن سوختگان و دل سوختگانی هستند که به جرم ارادت به علی، یک جای سالم در بدنشان نمی بینی! آن ها، سگ و سگ توله ای را کشتند، که گیرم در خون حسین دخالتی نداشته، اما کم هم ظلم نکردند به مریدان علی. چطور شده ابو اسحاق از اجرای عدالت این قدر پریشان شده اند؟ 🔹مختار:  قرار باشد هر کس به فتوای خود شمشیر بکشد و اجرای عدالت کند، سنگ روی سنگ بند نمی شود. این چه منطقی است که شما دارید؟ 🔻رفاعة ابن شدّاد:  این شمایید که با منطقتان نمک به زخم داغ داران حسین می پاشید. شما به خاطر قصاص از قاتلین حسین قیام کردید، به این مردم وعده ی خون خواهی دادید، پس کو؟! قاتلین حسین زیر چشم و گوش ما شرابشان را می خورند و به ریش ما می خندند. می خواهی انتقام بستانی، می گویی هر چیز به نوبه ی خود. باید با سیاست رفتار کنیم. این چه سیاستی است که می خواهد بر آتش مقدی این مردم آب بریزد و خاموشش کند؟! می ترسید حکومتتان به خطر بیفتد؟! شما اگر به خاطر حکومت قیام کردید که مجبورید دست به عصا حرکت کنید، ما چنین عذری نداریم. 🔹مختار:  بن شداد! من بنا ندارم ثمره ی قیام شیعه را با تندروی ها و ندانم کاری ها نابود کنم. شیعه از فتواهای امثال شما کم غرامت نداده. هیچ وقت ضرورت های زمانه ی خود را درک نکردید. اگر بگویم خون مسلم ابن عقیل به گردن امثال شماست، اغراق نکرده ام. هیچ وقت، هیچ وقت بر صراط عدالت حرکت نکرده اید؛ نه در عین الورده، نه در کربلا و نه امروز. همیشه یا افراط کرده اید یا تفریط. اگر خودتان را شیعه ی علی می دانید و اگر می خواهید حکومت یاران علی بعد از ۳۰ سال شکست و تلخ کامی نتیجه بدهد، بروید و با خود و خدایتان خلوت کنید و در کاری که به آن جاهلید و علم ندارید دخالت نکنید و فتواهای صد من یه غاز ندهید! @nofoz_shenasi
❌مسلمانانی که مسلمان نیستند! 🔴 آنهایی که اسلام را خلاصه می‌کنند در اینکه بخورند و بخوابند و یک نمازی بخوانند و یک‌روزه‌ای بگیرند و در گرفتاری این جامعه دخالت نکنند، حسب روایت رسول اکرم، اینها مسلم نیستند. @nofoz_shenasi
تکراریهای لازم‼️ ↙️جهاد مجازی! شمشیر واقعی! 📩 👈رهبرانقلاب: بازار رواج دارد. هم کمک میکند و هم انگیزه سیاسی برای ترویج آن وجود دارد/ اینها مواجهه لازم دارد. 👈 برای لازم نیست فقط شمشیر برداریم. این بزرگترین جهاد است. برای این جهاد خود را آماده کنید. ۹۵/۲/۲۵ @nofoz_shenasi
در باب امر به معروف و نهی از منکر، حدیثی از پیامبر نقل شده است که می فرمایند: «گروهي از افراد بر يك كشتي سوار شدند و كشتي در عرصه دريا به حركت درآمد. يكي از مسافران به اين عذر و بهانه كه محلي كه در كشتي نشسته‌ام، متعلق به خود من است، به سوراخ كردن همان نقطه از كشتي پرداخت. آب كم‌كم بالا آمد و تمام كشتي پر آب شد و سپس غرق گرديد. اگر ساير مسافران جلو اين مسافر جسور را گرفته بودند، از غرق شدن كشتي جلوگيري مي‌شد.» پ.ن: شرح و بسط و تطبیق این روایت شریف با خودتان... @nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف! (بازخواني داستانهایی واقعی از امير کبیر واقعی) 🔻قسمت اول 🔸قبل از صدارت امیركبیر، اوضاع شهر تهران به شدّت در هم ریخته بود. اراذل و اوباش گذرها و محلّه‌ها، از كاسبها باج می‌گرفتند و هرگاه مختصر باده‌ای می‌نوشیدند، عربده می‌كشیدند و نفس كش می‌طلبیدند. 🔸زنان و دختران، پس از غروب آفتاب از ترس حمله آنها، جرأت بیرون آمدن از خانه را نداشتند. گاهی اوقات، مردان مست در چهار سوقها، قمه خود را از غلاف بیرون می‌كشیدند و عبور و مرور را قطع می‌كردند. با روی كار آمدن امیر كبیر، اوضاع دگرگون شد و استعمال نوشابه‌های الكلی ممنوع گردید. 🔸هر كس شراب می‌خورد و مزاحم مردم می‌شد، مجازاتهای سختی داشت. امیركبیر در اجرای این قانون از هیچ كس واهمه نداشت و قانون را بدون استثناء در مورد همگان اجرا می‌كرد. ادامه را حتما دنبال کنید... @nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف! (بازخواني داستانهایی واقعی از امير کبیر واقعی) 🔻قسمت دوم 🔸آن روز، مردمی كه از تكیه«منوچهر خانی» تهران می‌گذشتند، با منظره‌ای رو برو شدند كه سخت آنان را به وحشت انداخت. یكی از غلامان سفارت روسیه تزاری، در حالی كه به شدّت مست بود، قمه‌ای را در دست گرفته، عربده می‌كشید و دشنامهای زشت می‌داد. مردم كه جرأت نزدیك شدن به او را نداشتند، از فاصله دور، با شگفتی وی را تماشا می‌كردند. دو مرد سالخورده، در آن میان با همدیگر حرف می‌زدند. یكی از آنها به دیگری گفت: مثل این كه باز هم این منظره‌ها تكرار می‌شود؟! خیلی عجیب است، از زمان روی كار آمدن امیركبیر و منع استعمال مسكرات، كسی جرأت آن را نداشت كه به این كارها دست بزند. 🔸امیر نظام، نه تنها قمه كشی و قداره بندی را قدغن كرده است، بلكه از ایستادن مردم بیكاره و هرزه، در سر گذرها جلوگیری می‌كند. من نمی‌دانم این مرد چگونه جرأت كرده به چنین كاری دست بزند! مرد جوانی كه به حرفهای آنها گوش می‌داد، خود را داخل صحبت آنها كرد و گفت: مگر این مرد قداره كش را نمی‌شناسید؟ (ادامه را دنبال کنید) @nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف! (بازخواني داستانهایی واقعی از امير کبیر واقعی) 🔻قسمت سوم 🔸امیر نظام، نه تنها قمه كشی و قداره بندی را قدغن كرده است، بلكه از ایستادن مردم بیكاره و هرزه، در سر گذرها جلوگیری می‌كند. من نمی‌دانم این مرد چگونه جرأت كرده به چنین كاری دست بزند! مرد جوانی كه به حرفهای آنها گوش می‌داد، خود را داخل صحبت آنها كرد و گفت: مگر این مرد قداره كش را نمی‌شناسید؟ 🔻او یكی از غلامان سفارت روسیه است و به پشتیبانی آنهاست كه به این اعمال زشت دست زده است. مرد سالخورده گفت: پس در این صورت، باز هم زن و بچه‌های ما جرأت ندارند از خانه خارج شوند. گوش كنید، چه كلمات زشتی را بر زبان می‌راند و چگونه كاسبهای محلّه را تهدید می‌كند! 🔻در این موقع، قصّاب جوانی كه در آستانه در مغازه خود ایستاده بود، از شنیدن آن فحشهای ناموسی، چنان خشمگین شد كه چند قدمی. جلو گذارد و خطاب به مرد مست گفت: خجالت بكش! این قدر به نوامیس مردم توهین نكن! 🔻مرد مست كه منتظر چنان عكس‌العملی بود، عربده‌ای كشید و گفت: تو اگر ناموس داری و نمی‌ترسی، جلوتر بیا تا حقّت را كف دستت بگذارم. من می‌خواهم ثابت كنم كه هیچ كس شهامت آن را ندارد جلوی من بایستد! این سخن بر خشم قصاب جوان افزود. باز هم جلوتر رفت تا قمه را از دست مرد بگیرد. چند تن از اهالی محلّ فریاد زدند: احمد آقا! جلو نرو تو وسیله دفاع نداری! (ادامه را دنبال کنید) @nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف! (بازخوانی داستانهایی واقعی از امیرکبیر واقعی) 🔶قسمت چهارم 🔻قصاب غیور، روی به آنها كرد و گفت: مگر نمی‌شنوید كه چگونه به ناموس شما فحش می‌دهد؟ مگر غیرت و جوانمردی از میان شما رخت بربسته كه ایستاده‌اید و به وی اعتراض نمی‌كنید؟! و سپس با یك حركت مچ دست مرد مست را گرفت و سعی كرد كه قمه را از دستش بگیرد. امّا غلام مست، زورمندتر از آن بود كه قصّاب بتواند قمه را از وی بگیرد. 🔻مبارزه بین جوان ناموس پرست و مرد مست به زورآزمایی شگفتی مبدل شد. هر كدام از آنها سعی داشت كه بر دیگری چیره شود. تلاش مرد مست بر آن بود كه با قمه خود، ضربه‌ای شدید بر قصّاب فرود آورد. مردمی كه در اطراف ایستاده بودند،از این مبارزه به هیجان آمده بودند و هر چند دقیقه یك بار، برای پیروزی جوان قصّاب صلوات می‌فرستادند. در كشاكش بین مرگ و زندگی، سرانجام نوك قمه مرد مست در كتف قصّاب فرو رفت و خون جاری شد. قصّاب بر فشار دست خویش افزود. چهره او از شدّت درد و فشاری كه بر دست رقیب خود وارد می‌آورد، سرخ شده بود. سرانجام، مرد مست قمه را رها كرد. 🔻احمد آقای قصّاب، با یك حركت پا، بدن قداره كش هرزه را بر خاك افكند، امّا خود نیز غرق در خون شده بود. مردم برای نجات جوان با حمیّت، به سویش هجوم بردند. مبارزه دلیرانه او با مردی كه به نوامیس مردم فحش داده بود و با عربده‌های مستانه، فضا را آلوده كرده بود،همگان را سرشار از هیجان ساخته بود. همه با دیده تحسین بر او می‌نگریستند و بر غیرت و شجاعت او آفرین می‌گفتند. این قصه را همان روز به امیركبیر گزارش دادند. امیركبیر، صبح روز بعد فرمان داد كه غلام سفارت روسیه تزاری را دستگیر كنند. خبر دستگیری غلام یكی از سفارت خانه‌ها، مثل توپ در تهران صدا كرد، زیرا پیش از آن هیچ كس حق نداشت یكی از كارگزاران سفارت خانه‌ها را دستگیر كند و آنان را به محاكمه بكشد. ادامه را دنبال کنید... @nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف! (بازخوانی داستانهایی واقعی از امیرکبیر واقعی) 🔶قسمت پنجم 🔻امّا موضوع به همین جا ختم نشد. امیركبیر، شخصاً برای مجازات غلام از خانه خود خارج شد و به میدان«ارك» آمد و روی سكویّی كه سابقاً، «توپ مروارید» را روی آن گذاشته بودند نشست. چهره مردانه و مصمم امیر نشان می‌داد كه بیش از هر زمان دیگر خشمگین است. دقایقی گذشت. امیر دستور داد مقصّر را آوردند و بر روی توپ مروارید بستند. در این هنگام، دو مرد شلّاق به دست، از گوشه میدان ارك به توپ مروارید نزدیك شدند. مردی كه روز گذشته با آن جسارت و بی پروایی، عربده می‌كشید و نفس كش می طلبید و به نوامیس مردم فحش و ناسزا می‌داد و جوان قصابی را مجروح ساخته بود،حالا مانند كودكان التماس می‌كرد و از امیر كبیر می‌خواست كه از مجازاتش چشم پوشی كند! امیركبیر، بدون آن كه حتی نگاهی به او بیفكند، فریاد كشید: خاموش باش! سزای كسی كه آسایش و امنیّت را از مردم سلب كند، جز شلاّق چیز دیگری نیست! و بعد اشاره كرد كه شلاق زدن بر پیكر او را آغاز كنند. 🔻پس از آن كه غلام چند ضربه‌ای شلاق خورد، مأموری از طرف سفارت روس رسید و پاكتی به امیركبیر تقدیم كرد. امیركبیر، پاكت را از فراش سفارت خانه گرفت و بدون آن كه سر آن را باز كند، زیر زانو گذارد و با خونسردی مشغول كشیدن قلیان شد. غلام هم، همینطور زیر تازیانه بود. پس از اندك مدتی، بار دیگر نامه‌ای از سفارت خانه رسید. 🔻باز امیر كبیر توجهی به نامه سفارت خانه نكرد و آن را زیر زانو گذاشت تا آن كه شلاق خوردن غلام تمام شد. در این موقع، امیركبیر دست از قلیان كشیدن برداشت و سر پاكتها را باز كرد و پس از خواندن آنها، به اطرافیان خود گفت: در مورد این غلام از سفارت خانه، چیزی نوشته‌اند. 🔻جواب بنویسید كه چون این غلام در حال مستی، نزدیك تكیه منوچهر خانی، بدمستی و هرزگی كرده است، فعلاً اندكی او را تنبیه كردیم. اما برای مجازاتهای بیشتر، او را می‌فرستیم به سفارت، كه شما هم او را تنبیه نمایید.ولی خوب است كه بعدها دیگر این گونه غلامهای هرزه را نگاه ندارید، زیرا اسباب توهین به سفارت خانه می‌شوند، بهتر است كه به جای آنها، غلامان نجیب و اصیل را استخدام نمایید! ادامه را دنبال کنید... @nofoz_shenasi
🔴امیرکبیر بدون تحریف! (بازخوانی داستانهایی واقعی از امیرکبیر واقعی) 🔶قسمت ششم ✅امیرکبیر و تولید واکسن داخلی (ماجرای فالگیرهایی که ....) 🔻سال 1264 قمرى، نخستين برنامه‌ى دولت ايران براى واکسن زدن به فرمان اميرکبير آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ايرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امير کبير خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ويژه که چند تن از فالگيرها و دعانويس‌ها در شهر شايعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌يافتن جن به خون انسان مى‌شود. 🔻هنگامى که خبر رسيد پنج نفر به علت ابتلا به بيمارى آبله جان باخته‌اند، امير بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد بايد پنج تومان به صندوق دولت جريمه بپردازد. او تصور مى کرد که با اين فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانويس‌ها و نادانى مردم بيش از آن بود که فرمان امير را بپذيرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى ديگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند يا از شهر بيرون مى‌رفتند. 🔻روز بيست و هشتم ماه ربيع الاول به امير اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پيرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبيده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بيمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امير به جسد کودک نگريست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هايتان آبله‌کوب فرستاديم. پيرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امير، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبيم جن زده مى‌شود. 👈🏻👈🏻امير فرياد کشيد: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اينکه فرزندت را از دست داده‌اى بايد پنج تومان هم جريمه بدهي.. پيرمرد با التماس گفت: باور کنيد که هيچ ندارم.. اميرکبير دست در جيب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، اين پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. ادامه را حتما دنبال کنید.... @nofoz_shenasi