۳۰۴.رژا محمدی بندر گناوه 3368***0919
۳۰۵.پریا محمودی خرم آباد 9836***0936
۳۰۷.زهرا معصومی ایلام 9908***0912
۳۰۸.فاطمه معصومه مهدوی پور 0985***0930
۳۰۹.نازنین رقیه یاری نژاد 5510***0912
۳۱۰.ریحانه یاوری 3368****0936
۳۱۱.سمانه یاراحمدی 8814***0919
۳۱۲.نجمه سادات یاسری 1524***0910
۳۱۳.نرجس یاری 6027***0913
May 11
سلام بچه ها
🔮آی اونایی که از سال ۴۰۲ یادگاری های قشنگی براتون مونده🥰
نوگلایی که فاطمیه تون رو با نوای یا ممتحنه نورانی کردید✨💫
و شعبان را رو با زمزمه الهی عظم البلا پشت سر گذاشتید🌙
حالا وقتشه که لحظه سال تحویل،
با خوندن زیارت نامه حضرت زهرا سلام الله و دعای فرج،
سالتون رو با عطر یاس و نرگس شروع کنید💜💛
معطر و با برکت💐🌾
چنین سال نویی😍
🎉🎊خیلی مبارک🌷🎈
#نوگلان_فاطمی
🌼 پروردگارا!
حال ما را با ظهور ولیات
به احسن الحال تبدیل فرما...
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف
🔸
سلام به همه دوستان و همراهان گرامی
🌸👋🌸😃🌸👋
🌱عیدتون خیلی خیلی مبارک🌱
انشالله که توی این ماه مبارک و عزیز، عباداتتون قبول باشه.
🌙📿🕋🌙
نوگلانی ها توی این شب ها برای ظهور آقا امام زمان خیلی دعا کنید.
🤲🤲
اما
👈همونطور که میدونید کانال نوگلان فاطمی از نیمه شعبان تا حالا مشغول اجرای دو رویداد #برترین_امید و #چلچراغ_امید بود.
🔺و به همین خاطر ما پیام های روزمره کانال رو متوقف کردیم.
🔻اما اگه همراه نوگلان هستید ، میدونید که ما یه #داستان_دنباله_دار خیلی جذاب رو شروع کردیم و انشالله دوباره ادامه داستان را داخل کانال قرار میدهیم.
🔸اگه داستان رو یادتون رفته
🔹یا اصلا مطالعه نکردید
👈میتونید با کمک این هشتگ از ابتدای داستان همراه ما باشید #داستان_دنباله_دار
📕کتاب داستان نقشه جاسوس
🔷قسمت پنجم - بخش ۱
بابک که از شدت خجالت، حسابی سرخ شده بود، سرش را پایین انداخت... مهندس نصیری
ادامه داد:
- البته همونطور که میدونید، ما فقط به یه نیروی کار نیاز داریم...
- بله در جریان هستیم... شما شرایط کاری و انتظارات خودتون رو بفرمایید، امیدواریم که یکی از ما به درد کارخونه ی شما بخوره...
بابک که تا اینجای کار حسابی ساکت بود، به صدا درآمد و گفت:
- بله! امیدواریم که بالاخره یکی از ما اینجا استخدام بشه. بنده شخصا خیلی روی مسائل شرعی حساسیت دارم. مثلا اگه دستم نجس بشه، عوض پنج بار، پنجاه بار
میگیرم زیر شیر و آب کشی میکنم!!
آقای نصیری آبروهایش را بالا انداخت و پرسید:
- عوض پنج بار؟! مگه برای پاک شدن چیز نجس، زیر شیر آب، باید پنج بار اون رو آب کشی کرد؟
بابک پاسخ داد:
- پس چند بار؟
- یه بار!
- چرا یه بار؟
- پس چند بار؟
- پنج بار!!
نصیری اخم کرد ...
- ببینم! نکنه شوخیتون گرفته؟!
امیر که دل مهربانی داشت و میدید که اگر بابک بخواهد با همین فرمان پیش برود، باید استخدام را توی خواب ببیند، خندید و گفت:
- آقای مهندس، بهتره شرایط استخدام رو دقیقتر بفرمایید تا ما هم بیشتر از این مزاحم اوقات شریف شما نشیم...
#داستان_ادامه_دار
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@nogolane_faatemi
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
📕کتاب داستان نقشه جاسوس
🔷قسمت پنجم - بخش ۲
مهندس نصیری دستی به ریشهای جوگندمی اش کشید و شروع به صحبت کرد... او حدود
نیم ساعت از بابک و امیر سؤالات مختلفی در زمینه ی رشته ی تحصیلیشان پرسید و سپس
گفت:
- بسیار خوب... ببینید! افراد زیادی به اینجا اومدن و برای ما فرم پرکردن. خیلیا در همون مرحله ی اول رد شدن؛ اما با توجه به تجربیاتی که در استخدام نیرو دارم و با مطالعه ی فرمهای شما و گفت وگویی که کردیم، فکر میکنم بشه فرصتی
به شما جوانها داد... هر دوی شما در مورد رشتهی کاری ما، اطلاعات خوب و جامعی دارید. معلومه درساتون رو هم خوب میخونید؛ اما همونطور که
گفتم، رعایت مسائل شرعی و آشنایی با احکام، برای من بسیار مهمه و از مهمترین
شرایط استخدامه؛ بنابراین، سه ماه به شما فرصت میدم تا در محیط کاری ما، تلاش و فعالیت کنید. در کنار تست دانش فنی، میتونیم از نزدیک، عملکرد رفتاری و اخلاقی
شما رو هم ببینیم. البته برای استخدام نهایی، به این بسنده نمی کنیم و امتحان کوچکی هم در مورد احکام شرعی میگیریم. بعد از اون، هرکدوم از شما که با شرایط ما هماهنگی بیشتری داشت، ان شاء الله، استخدام میشه. فردا ساعت هشت صبح،
خودتون رو به مدیر داخلی کارخونه معرفی کنید...
امیر و بابک نفس راحتی کشیدند... بالأخره توانسته بودند از مرحلهی اول استخدام سربلند بیرون بیایند.
#داستان_ادامه_دار
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@nogolane_faatemi
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
رفقای عزیز🏴
در این شب مهم🔖
برای فرج
امام زمان علیه السلام
دعا 🤲
یادتون نره
▪️▫️▪️▫️