eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.4هزار دنبال‌کننده
345 عکس
11 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود٨۱) شهر مدینه-دوباره امشب-غوغا شد علی ز لطف-خالق یکتا-بابا شد سبط پیغمبر آمده فرزند حیدر آمده شیعه ی حیدر-آمده دنیا-مجتبی ز مقدم او-غرق سرور است-مرتضی سبط پیغمبر آمده فرزند حیدر آمده امشب گلی از-گلشن عترت-آمده حیدری خو و-فاطمه سیرت-آمده سبط پیغمبر آمده فرزند حیدر آمده سپهر دین را-ماه تمام-آمد امشب هستی حیدر-دوم امام-آمد امشب سبط پیغمبر آمده فرزند حیدر آمده نور خدای-حی تعالی-رسیده نور دل-مرتضی و زهرا-رسیده سبط پیغمبر آمده فرزند حیدر آمده نفس پیمبر-حضرت حیدر-پدر شد زهرای اطهر-ز لطف داور-مادر شد سبط پیغمبر آمده فرزند حیدر آمده عالم هستی-ز عطر و بویش-گلشن شد دیده ی حیدر-ز دیدن او-روشن شد سبط پیغمبر آمده فرزند حیدر آمده امشب شدم من-ز لطف و جودت-مهمانت شامل عالم-گردیده امشب-احسانت سبط پیغمبر آمده فرزند حیدر آمده امشب دوباره-آمده بر تو-پناهم به حق زهرا-و مرتضی کن-نگاهم سبط پیغمبر آمده فرزند حیدر آمده @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوبیتی برخیز که ماه انجمن پیدا شد سیمای امام مُمتَحَن پیدا شد در ماه خدا تجلی حُسن خُدا در صورت و سیرت حَسَن پیدا شد @nohe_sonnati
دوبیتی امشب که ز شادی شده سرشار علی در آینه دیده روی دادار علی چیده ست گلِ بوسه ز لب های حسن یعنی به رُطب نموده افطار علی @nohe_sonnati
میان ارض و سما بزم شادی و شور است به روی دست نبی آیه هایی از نور است بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او می گفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند عزیز کرده ی زهرا "کریم" مشهور است ز دست هیچ کسی لقمه نان نمی خواهیم کرامت حسنی با مزاجمان جور است گدای کوی کریمیم و نان بهانه ی ماست نظر به منظر جانان مراد و منظور است چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع شکسته بال و پرم... قبر خاکی اش دور است به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم برای گنبد و گلدسته نقشه ها داریم @nohe_sonnati
از عشق و عاشقی چند ساله بنویسم و از نیاز خودم از پیاله بنویسم قلم به دست گرفتم که شرح دل بکنم زمین دور و برم را ز اشک گل بکنم دوباره نیمه ی ماه خدا دلم لرزید نوا و صوت عجیبی در آسمان پیچید خبر رسیده که خیر عظیم در راه است خبر رسیده که مردم کریم در راه است من از طفولیتم کاسه لیس این خوانم بزرگ گشته ام این جا و از گدایانم ندار و خانه به دوشم قرار من آقا امید زندگی ام اعتبار من آقا چقدر سفره ی آقا برو بیا دارد چه عزتی سر این سفره ها گدا دارد ذلیل آمده بودم عزیز دیر شدم به لطف نان حسن عاقبت بخیر شدم غذای بیت الحسن خورده ام که سیر شدم فقیر آمده بودم ببین امیر شدم به زیر پرچم تو صاحب مقام شدم به اسم نوکر این خانه احترام شدم تو خنده کردی و بر شاعران غزل دادند به خیل کاسه به دستان خم عسل دادند حسن حسن ز روی این لبم نمی افتد عجب حرارتی دارد تبم نمی افتد تمام زندگی ام را به تو بدهکارم به جان مادرم آقا که دوستت دارم @nohe_sonnati
باز هم اهل ولا باده ی مستانه زدند لب خود را به لب ساغر و پیمانه زدند دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند آسمان بار دگر نیّر بدر آورده لیله ی قدر علی سوره ی قدر آورده ای که از جانب معشوق نظر می طلبی تو که از عشق علی، شاه نجف، جان به لبی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند با حسن، ماه خدا عطر کرامات گرفت رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت مادرش هم لقب مادر سادات گرفت پسر فاطمه و باب نجات است حسن هم دعا هست حسن، هم صلوات است حسن اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است پسر شیر خدا، زاده ی زهرا حسن است نسب اندر نسبش وصل به نور ثقلین عشق زهرا و علی، زینب کبری و حسین این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست روزی خلق خداوند به زیر پر اوست دست رزاق، همان دست کرم پرور اوست او برای کرم عبداللَّه و قاسم دارد ابر جود است و سرِ شیعه ی خود می بارد او که از لقمه ی خود بر فقرا بخشیده بارها ثروت خود را به گدا بخشیده ناسزا گفت به او خصم خدا، بخشیده پس خدایش چقدر جرم و خطا می بخشد شیعیان را به حسن روز جزا می بخشد ما گداییم، دخیلان درِ خانه ی شاه صاحب خانه حسن یوسف و ما چشم به راه کوچه بند آمده از حُسن جمالش والله کور بادا ز رخش چشم همه شیطان ها لَعَنَ اللهُ علی آل أبی سفیان ها اسم مولام همانند عسل شیرین است ذکر او حیّ علی خیرالعمل، شیرین است یاد جنگ آوری اش روز جمل، شیرین است در جمل تا پسر شیر خدا «یاهو» زد فتنه تسلیم شد و روبروی اش زانو زد کوثر جان من این است "حسن هرچه که گفت" حرف قرآن من این است"حسن هرچه که گفت" دین و ایمان من این است"حسن هرچه که گفت" بنویسید حسن مکتب و آیین من است حسنی مذهبم و حبّ حسن دین من است او نیازی نه به یار و نه به لشکر دارد تا که سردار چو عباس دلاور دارد یک حسین بن علی، ماه برادر دارد غربت او، به خدا اندکیِ یاور نیست نه؛ غریبی حسن از طرف همسر نیست غربت این است: که با ضرب لگد در افتاد کوچه ای ... نقشه ی صیاد... کبوتر افتاد مادری بود حسن، دید که مادر افتاد آه ... ای مرد ستمگر برو از کوچه ی ما مادرم را نزن آخر... برو از کوچه ی ما @nohe_sonnati
ای روح توسل شده ديوانه ی لطفت مست است كرم از می و پيمانه ی لطفت از بركت اطعام تو محروم نمانده ست هر آن كه شده سائل ميخانه ی لطفت دست كرمت را به سرم می كشی و من سر می نهم از لطف تو بر شانه ی لطفت از يُمن قدوم تو شده ماه ضيافت ماه رمضان ماه كرمخانه ی لطفت @nohe_sonnati
گل‌خنده‌ای که مهر به ماه خدا کند از پای روز، حلقه‌ی شب را جدا کند بر شانه‌ی سپیده‌ترین صبح بی‌غروب خورشید، آبشارِ طلایی رها کند میلاد مجتبی‌ست که اعجاز مقدمش با باغ، آن کند که نسیم صبا کند آمد که با فروغ شب‌افروز روی خویش هر سو دری به خانه‌ی خورشید وا کند شب را به یُمن مقدم او صبح کرده است هر کس چو ماه، در دل شب‌ها دعا کند امشب که باغ خاطره‌ات را به یک نسیم غرق شکوفه، لعلِ لب مجتبی کند چون آسمان عاطفه، باران اشک باش! تا گلشنِ ضمیرِ تو را با صفا کند چشم ستاره باش و به دامان شب ببار! تا دردِ سینه‌سوزِ غمت را دوا کند بیگانه با تبسّمی! این فصل را بخند! تا باغ را به خنده لبت آشنا کند گل‌واژه‌ی نگاهِ تو در روح زردِ باغ جشن بهارگونه‌شدن را به پا کند @nohe_sonnati
دوبیتی این گل که به جلوه چون عقيق یمنی است عطرش علوی باشد و حُسنش، حسنی است هم شکل نبی است، هم شبيه زهراست این سوره گمان کنم که مکی - مدنی است! @nohe_sonnati
دوبیتی بر نامِ کریمِ آلِ طاها صلوات یکبار نه ده بار نه ، صدها صلوات غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت آمد پسر ارشد زهرا ، صلوات @nohe_sonnati