eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.4هزار دنبال‌کننده
345 عکس
11 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
(پاره دم جناب حر) حر از شقاوت به سعادت رسید توبه نمود و به شهادت رسید شامل او گشت چو لطف خدا شد ز شهیدان صف کربلا @nohe_sonnati
پاره دم حرم ولی در بند غم اسیرم من بنده و حسین بود امیرم شرمنده ی خواهر تو منم من فدایی مادر تو منم من من ز کار خود پشیمانم حسین کن نظر بر چشم گریانم حسین حرم من و به درگهت بنده ام از زینب و سکینه شرمنده ام شرمنده ی خواهر تو زینبم برای یاری تو جان می دهم حُرَّم و شرمنده ام از خواهرت کن قبولم جان زهرا مادرت @nohe_sonnati
(دو دمه جناب حر) حر اگر کرد ره سبط نبی را مسدود(سبط ثانی رسول توبه اش کرد قبول) لیک با توبه ره بندگی خود پیمود(سبط ثانی رسول توبه اش کرد قبول) اذن بگرفت که پیکار کند با اعدا(سبط ثانی رسول توبه اش کرد قبول) با شهادت شدی آخر سوی حق ره پیما(سبط ثانی رسول توبه اش کرد قبول) @nohe_sonnati
دودمه حُرَّم و شرمنده از روی شه کرب و بلا یا ابا صالح بیا من شکستم قلب زینب دختر خیر النساء یا ابا صالح بیا من همانم که دل زینب شکستم یا حسین رو سیاهم یا حسین وای بر من گر نبخشی تو گناهم یا حسین رو سیاهم یا حسین ای حر تو دگر یار وفادار حسینی گرفتار حسینی هم یاور زهرایی و هم یار حسینی گرفتار حسینی آمدم بر درگهت ای پادشاه عالمین حر به قربانت حسین حق زینب کن حلالم ای مرا نور دو عین حر به قربانت حسین حرم اما عاقبت بر درگهت گشتم اسیر یا حسین دستم بگیر پیش پای زینبت جان می سپارم ای امیر یا حسین دستم بگیر حر شبگردم که باشد کربلا بر من غدیر یا حسین دستم بگیر آمدم بیعت کنم ای خاک پایت دستگیر یا حسین دستم بگیر یا حسین حر پشیمانم و هم رو سیهم تو ببخشا گنهم بده اذنی که شود دامن تو قتلگهم تو ببخشا گنهم حرم و در این بیابان بی پناهم یا حسین روسیاهم یا حسین جان زهرا بگذر از جرم و گناهم یا حسین روسیاهم یا حسین جان حر گردد فدایت زاده ی شیر حنین جان فدایت یا حسین حق زینب کن حلالم ای مرا نور دو عین جان فدایت یا حسین من گنه کارم ولی کردی نگاهم یا حسین رو سیاهم یا حسین راه تو بستم ولی دادی پناهم یا حسین رو سیاهم یا حسین دست کوتاهِ زمین خورده به مهتاب رسید تشنه بر آب رسید حر جا مانده به مهمانی ارباب رسید تشنه بر آب رسید یوسف فاطمه من حر گنهکار تو ام من پشیمان آمدم از دو عالم شده آزاد و گرفتار تو ام من پشیمان آمدم من کی‌ ام حر پشیمان و شما مولا حسین توبه کردم یا حسین باز امشب آمدم پیمان ببندم با حسین توبه کردم یا حسین حر آزادم که در بند غمت گشتم اسیر یا حسین نعم الامیر دست خالی آمدم یا سیدی دستم بگیر یا حسین نعم الامیر حر نادم آمده چکمه به گردن سر به زیر من پشیمانم حسین جان زهرا مادرت اینبار دستم را بگیر من پشیمانم حسین يابن زهرا من پشيمانم از اين جرم عظيم يا كريم ابن الكريم توبه كردم آمدم سمت صراط مستقيم يا كريم ابن الكريم حرم اما به خدا بنده ی احسان تو ام تحت فرمان تو ام لک لبیک از امروز مسلمان تو ام تحت فرمان توام ای گدا امشب بیا بزم محبت را ببین دین همین است و همین با حسین‌ بن علی حر عاقبت شد همنشین دین همین است و همین حر نام آور منم ره بر تو بستم یا حسین کن قبولم یا حسین قلب زینب را در این صحرا شکستم یا حسین کن قبولم یا حسین @nohe_sonnati
42 (جناب حر) حر ریاحی پشیمان شد کفرش مبدل به ایمان شد یاری کنم حسین را آن نور نیرین را آمد بر ابن سعد دون سرکرده ی لشکر ملعون کز مقصد خود بگو اکنون عزم ستیزه کاری داری به نور باری یا صلح حق گذاری قصدت چه با شاه خوبان شد بنمود آن کافر گمراه فرمان خط عبید الله حر شد ز مضمون خط آگاه مرکب ز جا برانگیخت خونابه از بصر ریخت از جان علاقه بگسیخت با نقد جان سوی جانان شد با نفس و عقلش مقالی داشت هر دم جواب و سؤالی داشت در دل سرور و ملالی داشت یک سو نعیم و رضوان یک سو جحیم و نیران مبهوت و مات و حیران اندیشناک و پریشان شد نفسش بگفتا ز جان نگذر عقلش بگفتا فدا کن سر در یاری سبط پیغمبر دنیا بقا ندارد عهدش وفا ندارد دردش دوا ندارد سود جهان جمله خسران شد نفسش بگفتا علی التحقیق در جسم و جانت فتد تفریق عقلش بگفتا زهی توفیق جان قیمتی ندارد تن همتی ندارد سر شوکتی ندارد بیزاری اش از سر و جان شد پا بر سر نفس کافر زد وز عقل بر تارک افسر زد قید جهان را سراسر زد با بنده و برادر با شبل پاک گوهر سوی عزیز داور التوبه التوبه گویان شد آمد حضور ولی الله با روی زرد و دل پر آه کالعبد این یدی المولاه سر برده در گریبان از شرم شاه خوبان تن همچو بید لرزان در معذرت خواهی از جان شد کای منبع رحمت باری شرمنده ام از گنهکاری عفو خطا کن ز غفاری ای شاه توبه کردم ای ماه توبه کردم بالله توبه کردم این بنده نادم ز عصیان شد ای جامع حسن و زیبایی در فعل قبحم چه فرمایی گر بخشی و گر نبخشایی خود صاحب اختیاری سلطان تاجداری میر بزرگواری بر دست تو حکم فرمان شد شه گفت سر را به بالا کن لطف هرچه خواهی تمنا کن دریای رحمت تماشا کن ما صاحب عطاییم ما غافر خطاییم ما معدن سخاییم بخشایش ما فراوان شد ما اخطئت امک یا حر زین نام پاکیزه تر از در کنز وجودت ز مهرم پر باشی تو حر به دنیا هستی سعید عقبی عنک لقد رضینا کفران تو جمله غفران شد چون حر رضایت گرفت از شاه آمد به سوی عیال الله دور ایستاد از حد خرگاه گفتا سلام بسیار زین بنده ی خطاکار بر اهل بیت اطهار جمعی که حقشان ثناخوان شد شرمنده و روسیاهم وای بی حاصل و پر گناهم وای زافعال خود عذرخواهم وای ای اهل بیت احمد ای عترت محمد جرمم اگر چه بی حد لطف شما اکثر از آن شد بانوی دین زینب کبری بنت علی دختر زهرا ناموس حق عصمت صغری داد از حرم جوابش لب بست از عتابش کرد این چنین خطابش نوعی که حر دیده گریان شد کای حر نام آور مألوم جان تو و جان این مظلوم خشنودی زینب و کلثوم در یاری حسین است غمخواری حسین است دلداری حسین است چون بی معین نزد عدوان شد شاها به هر در که رو کردم رو جانب هر که آوردم گلگون نشد چهره ی زردم آمد حقیر محتاج بر درگه تو سَرّاج ای بحر رحمت امواج مشتاق شاه خراسان شد زمینه:هندی @nohe_sonnati
58 (جناب حر) ای نور خدا،من روسیهم از راه عطا،بخشا گنهم من روسیاهم یا حسین بخشا گناهم یا حسین التوبه ایا،فرزند رسول التوبه ایا،دلبند بتول ننمایی اگر،عذرم تو قبول از قهر خدا،دانم نرهم حرم به درت،تا بنده شدم چون بدر منیر،تابنده شدم از کرده ی خود،شرمنده شدم شرمنده مران،زین بارگهم عذری که برند،با عجز تمام مقبول شود،در نزد کرام من عبد ذلیل،تو فخر انام تو تاج ملوک،من خاک رهم بی علم و خرد،بودم من زار از اول امر،وز آخر کار از من بگذر،منت بگذار بر جنگ عدو،رخصت بدهم رفت آن چه نمود،این عبد حقیر آمد به حضور،عذرش بپذیر از رفته مپرس،وز کرده مگیر از فرش ببر،بر اوج مهم تو شاه جهان،من بنده ی تو لیکن شده ام،شرمنده ی تو از مرحمت،پاینده ی تو بر کون و مکان،سردار و شهم ای شاه عزیز،ای یوسف دین گل پیرهن از،گرگان لعین کن لطف و ببر،از یمن یمین در قصر شعف،از قعر چهم ای دست خدا،نور متعال شهباز شکوه،عنقای جلال بازم بنواز،برده پر و بال زین دام بلا،شاید بجهم لطف تو اگر،شد یار و معین روبه شودم،هر شیر عرین با یسر یسار،با یمن یمین یک تن اجل و صد زین سپهم سَرّاج غمین،محتاج کمین از ظلمت شک،در نور یقین گام ار بنهاد،نبود عجب این شد نور رخت،هادی رهم زمینه:عباس جوان،نور بصرم @nohe_sonnati
۷ (جناب حر) حر ابن یزید شد پشیمان آمد بر شاه تشنه کامان با عجز و ادب،حر ریاحی التوبه به لب،حر ریاحی حر ابن یزید دل مکدر آمد بر زاده ی پیمبر با عجز و ادب ستاده بر در افکند به زیر از حیا سر از جرم و گناه،حر ریاحی گشت عذرخواه،حر ریاحی از نور اله،حر ریاحی افکند به زیر سر ز خجلت شرمنده ز کرده و خطییت در معذرت از شفیع امت یعنی ز عزیز رب العزت بنمود طلب،حر ریاحی از شاه عرب،حر ریاحی از عزیز رب،حر ریاحی ای حجت دین ولی داور ای سبط رسول و شبل حیدر از کرده ی زشت حر سراسر شاها حق مادرت که بگذر درمانده شها،حر ریاحی خواهد ز عطا،حر ریاحی بخشی تو ورا،حر ریاحی ای سبط رسول توبه کردم ای فخر عقول توبه کردم فرزند بتول توبه کردم با قلب ملول توبه کردم نادم و پریش،حر ریاحی از کرده ی خویش،حر ریاحی جرمش شده بیش،حر ریاحی شه دید چو آه و زاری حر آن زاری و شرمساری حر وان اشک ز دیده جاری حر آن ناله و بی قراری حر با چشم پر آب،حر ریاحی مانند سحاب،حر ریاحی با قلب کباب،حر ریاحی فرمود به حر عزیز زهرا سر را بنما دگر به بالا بخشید تو را خدای یکتا آزاد منی و حر فردا شد غرق نعم،حر ریاحی زان بحر کرم،حر ریاحی وارست ز غم،حر ریاحی چون سرخط بندگی ز شاهش صادر شدی از یکی نگاهش افزود به قدر و عز و جاهش شد نور یقین دلیل راهش خواست اذن جدال،حر ریاحی از بهر قتال،حر ریاحی با زاری حال،حر ریاحی فرمود شهش تو میهمانی تو وارد و ضیف خاندانی حر گفت مگر شها تو آنی مهمان سر خوان کوفیانی ای بر تو فدا،حر ریاحی صد بار شها،حر ریاحی ای فدا تو را،حر ریاحی یا رب حق حرمت پیمبر به حرمت فاطمه و حیدر از بانی و مستمع به محضر بگذر ز گناه و جرم آذر حاجتش دهد،حر ریاحی از غمش رهد،حر ریاحی خود غمش برد،حر ریاحی ‏ زمینه:دست بالا جوابدار @nohe_sonnati
۱ (جناب حر) حر آمد و گفت ای حسین،ای جان جانانم افتاده ام از پا شها،محتاج احسانم حرم پشیمانم مولا حسین جانم محتاج احسانم نادم ز عصیانم هستم خجل در نزدت از،جرم و گناه خود وز اشتباه خود شرمنده ام شرمنده از،روی سیاه خود وز آن گناه خود بگذر ز من حق علی،بین حال نالانم ره چون گرفتم من به تو،ای سر سبحانی از روی نادانی بشکسته ام من قلب زینب را تو می دانی ای سر یزدانی هستم خجل از روی زینب دیده گریانم ای سرور خوبان حسین،گرچه خطاکارم شرمنده و زارم امید لطف و مرحمت،من از شما دارم بی مونس و یارم بخشا مرا ای زاده ی،زهرا پشیمانم جسمم اگر صد پاره گردد اندر این صحرا از تیغ این اعدا صد جان من بادا فدای اکبرت مولی ای مظهر یکتا خواهم نمایم سر فدا،در راه جانانم من خاک راه مقدم،اولاد زهرایم من عبد زهرایم غیر از علی و آل او،کس نیست مولایم او هست مولایم هرگز ز درگاه شما،من رو نگردانم از لطف حق حر عاقبت،زاهل سعادت شد مشمول رحمت شد بر او گشوده سر به سر،ابواب جنت شد دارای عزت شد می گفت من عبد حسین،شاه شهیدانم بر نام پاک فاطمه،بگذاشت چون حرمت دادش خدا عزت بگشود یزدان از کرم،بر او در رحمت به به از این دولت هر لحظه می گفت ای حسین،ده اذن میدانم اذن جهادش داد آخر زاده ی حیدر آن سید و سرور آمد به میدان و نمودی حمله بر لشکر آن مرد نام آور می گفت می باشد حسین،مولای خوبانم مانند شیری حمله ور،شد بر صف اعدا آن مرد بی همتا افکند جمعی را به خاک،زان قوم بی پروا از لشکر اعدا می گفت من سرباز راه دین و قرآنم افتاد چون روی زمین،در لحظه ی آخر با دیدگان تر آمد حسین و بست دستمالی ورا بر سر تا در صف محشر حر آید و گوید غلام شاه عطشانم مولی گدای کوی تو،بامشکی زارم کز دیده خونبارم اندر خراسان رضا،بهرت عزادارم شو از کرم یارم هر روز و شب اندر عزایت مرثیه خوانم ‏زمینه:بحر سقایی @nohe_sonnati