۱
(ورود اهل بیت ع به کوفه)
تا وارد کوفه شدند،اهل حریم شاه دین
غم شد فزون تر بر دل،دخت امیرالمؤمنین
زینب که روزی باب او،حاکم به کوفه بوده است
الحال این بانو بود،اسیر دست مشرکین
فرمود زینب اسکتوا،مردم همه ساکت شدند
وان گاه خواند او خطبه ای،با اذن زین العابدین
دشمن به وحشت اوفتاد،از خطبه ی غرای او
سر برادر را چو دید،خاموش شد آن نازنین
رأس حسین ابن علی،بر روی نی اعجاز کرد
تا خواند ایشان آیه ای،از متن قرآن مبین
مقدم از سوز جگر،گوید به حی دادگر
حق حسین تشنه کام،نابود کن اعدای دین
زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین
#حسین_مقدم
#کوفه
@nohe_sonnati
۱
(ورود اهل بیت ع به کوفه)
در شهر حکومت علی آمده زینب،جان رسیده بر لب
منم زینب کبری،عزیز دل زهرا
در خطبه ی خود گفت چنین زینب گریان،کای مردم نادان
منم زینب کبری،عزیز دل زهرا
من زینبم و دختر زهرای بتولم،از آل رسولم
من زینبم کبری،عزیز دل زهرا
آن سر که بود بر سر نی رأس حسین است،شمس مشرقین است
منم زینب کبری،عزیز دل زهرا
لب تشنه بریدید سر حسین زهرا،در بین دو دریا
منم زینب کبری،عزیز دل زهرا
بی وفایی شما به ما شده مسلم،از برای عالم
منم زینب کبری،عزیز دل زهرا
زمینه:کافی
#حسین_مقدم
#کوفه
@nohe_sonnati
۱
(ورود اهل بیت ع به کوفه)
وارد کوفه گشتند اسیران
زینب از دل کشید آه سوزان
یادش آمد که روزی در این جا
همره اقربا داشت مأوا
حالیا از ستم های اعدا
باشم از رنج و غم دیده گریان
طعنه از مردم شهر بشنفت
آن گه ام المصائب برآشفت
با اهالی کوفه چنین گفت
تشنه لب از چه کشتید مهمان
ما همه عترت مصطفاییم
اهل بیت رسول خداییم
میهمان و اسیر شماییم
میزبانان بی دین و ایمان
خواست تا خصم رسوا نماید
دخت زهرا بر آن شد که خواند
خطبه ای ناب را با پیامد
دشمن از نطق او گشت حیران
با بیان کاخ دشمن به هم ریخت
خلق را بر علیه اش برانگیخت
خون قلب و غمش در هم آمیخت
دید تا رأس سلطان عطشان
زمینه:هر شب جمعه زهرای اطهر
#حسین_مقدم
#کوفه
@nohe_sonnati
۴
(ورود اهل بیت ع به کوفه)
دخت حبل المتین،گفت زینب چنین
دید تا روی نی،رأس سلطان دین
ای به عالم امیر،زینبت شد اسیر
تو شدی سرجدا،تشنه لب از جفا
من شدم اسیر،فرقه ی بی حیا
ای به عالم امیر،زینبت شد اسیر
بهر نهضت تو،من پیام آورم
گرچه بی معینم،یا که بی یاورم
ای به عالم امیر،زینبت شد اسیر
پیکر اطهرت،مانده در کربلا
با سرت می روم،من به شام بلا
ای به عالم امیر،زینبت شد اسیر
زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست
#حسین_مقدم
#کوفه
@nohe_sonnati
(پاره دم ورود اهل بیت ع به کوفه)
بر سر بازار کوفه دخت شاه اولیا
خطبه ای خواند و بیان فرمود شرح ماجرا
گفت ما آل رسولیم از مدینه آمدیم
چون شما خواندید ما را بر شما مهمان شدیم
مردهامان را چرا کشتید جنب نهر آب
خانه ی ظلم شما نامردمان بادا خراب
#حسین_مقدم
#کوفه
@nohe_sonnati
(دو دمه ورود اهل بیت ع به کوفه)
وارد کوفه چو شد دخت علی مرتضی(صوت قرآن بشنید،از لب شاه شهید)
با یکی خطبه بیان کرد تمام ماجرا(صوت قرآن بشنید،از لب شاه شهید)
گشت خاموش چو دید او سر پر خون حسین(صوت قرآن بشنید،از لب شاه شهید)
گفت زینب به فدایت ای ضیای عالمین(صوت قرآن بشنید،از لب شاه شهید)
#حسین_مقدم
#کوفه
@nohe_sonnati
دودمه
بانوی محمل نشینم قبله گاهم این سر است(یادگار مادر است)
خطبه های آتشینم ذوالفقار حیدر است(یادگار مادر است)
حسین،حسین(زیبا هلال آسمان زینب)
حسین،حسین(قرآن بخوان آرام جان زینب)
وارد کوفه شده جمع اسیران ای خدا(قلب زینب غمسرا)
رأس خونین شهیدان جا گرفت بر نیزه ها(قلب زینب غمسرا)
تا صدای قاری قرآن به نیزه شد بلند(کوفه شد کرب و بلا)
مردم بی دین به استقبال زینب آمدند(کوفه شد کرب و بلا)
بر سر نیزه عجب چهره نمایان می کنی(من به قربان سرت)
محمل بی پرده ام را خوش چراغان می کنی(من به قربان سرت)
زینت دوش نبی آویزه ی دروازه شد(داغ زینب تازه شد)
رأس شه با خواهرش در کوفه هم آوازه شد(داغ زینب تازه شد)
آفتاب سر تو از افق نیزه دمید(یا شهید ابن شهید)
خون تازه ز سر و محمل زینب بچکید(یا شهید ابن شهید)
با ادب باشید هان ای ناقه ها ای سنگ ها(کوفیان بی وفا)
تا بخوانم خطبه ای هم قافیه با سنگ ها(کوفیان بی وفا)
صوت قرآن تو بر نیزه ربوده دل من(ای همه حاصل من)
ای هلالم شده ای قبله گه محفل من(ای همه حاصل من)
#کوفه
@nohe_sonnati