دوباره عرض ادب عرض احترام حسین
بنا به عادت هر روزه ام سلام حسین
دوباره مجلس تو آمدم خدا را شکر
دوباره آمده ام مثل یک غلام حسین
تمام دلخوشی ام گریه بر مصیبت توست
دوباره این من و اشک علی الدوام حسین
مرا به لطف تو این گونه میشناسندم
غلام فاطمه و نوکر امام حسین
به جز تو سنگ کسی را به سینه ام نزدم
که چون تو سنگ نخورده کسی ز بام حسین
نخواه رو به کسی غیر خواهرت بزنم
تویی که آخر انصافی و مرام حسین
به غیر چشم محارم کسی ندیده رخش
کجا عقیله کجا مجلس حرام، حسین
سرم فدای کسی که علی فدایش شد
پر است دور و بر زینب از عوام، حسین
#محمود_یوسفی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
یارب! بباران بر سرم، بارانِ نم نم را
بر من ببخشا دستِ خالی، توشهی کم را
از دوشِ من بردار بارِ اینهمه غم را،
تا زندهام، بر شانهام بگذار، پرچم را
با ذکرِ اربابِ دو عالَم، زندگی کردم،
شاید، دمِ مرگم، ببینم، شاهِ عالم را
یک دم صدایش کردم و یک عمر خوشبختم
از من نگیری هیچگاه، ای کاش آن دم را
یادِ سرِ از تن جدایِ دوست، میافتم
هروقت، دارم زیرِ لب، آیاتِ مریم را
من از نفس افتادهام، بدجور دلتنگم
عطرِ گلاب و دودِ اسپندِ محرم را
#عادل_حسین_قربان
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
از من بی خانمان آلوده تر داری حسین؟
یا که از حال خراب من خبر داری حسین؟
کام تلخی دارم از بس که اسیرم سیدی
برمذاق تلخ من شهد شکر داری حسین
گرچه قلبم را گرفته هرکس و هرناکسی
گاه گاهی از دل زارم گذر داری حسین
روضه هایت حال و روزم را دگرگون می کند
داغ جانکاهی تو در بین جگر داری حسین
لحظه مردن سرم را روی دامانت گذار
مطمئنم که هوای محتضر داری حسین
نیستم حر و پشیمان آمدم من را ببخش
در میان کل عالم تو اثر داری حسین
پاسخ گرمی بده بر این سوال نوکرت..
از من بی خانمان آلوده تر داری حسین؟
#محسن_راحت_حق
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
چون مُبتَلات گشت دَوا را خریده است
با ذِکر نامتان، شَفا را خریده است
هرآنکه از ضَمیرِ دلش "یا حسین" گفت
با "یا حسین" لطف خدا را خریده است
خوشبخت کودکی که به عشقِ مُحَرّمَت
پیراهنِ عَزای شما را خریده است
با پول های قُلِّکِ خود او کَتیبه ای
با طرح و نقشِ کرب و بلا را خریده است
ارباب ما همیشه رئوف است و مهربان
در بین روضه تَک تَکِ ما را خریده است
#محسن_زعفرانیه
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
باز این چه شورش است كه در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است كز زمین
بى نفح صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از كجا كزو
كار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع مىكند از مغرب آفتاب
كاشوب در تمامى ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام كه نامش محرم است
در بارگاه قدس كه جاى ملال نیست
سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است
جن و ملك بر آدمیان نوحه مىكنند
گویا عزاى اشرف اولاد آدم است
#محتشم_کاشانی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
سلام من به تو و بر محرم جدت
سلام من به تو و روضه ی غم جدت
فدای شال سیاهت که پرچم روضه است
دوباره آمده ام زیر پرچم جدت
به زیر چادر زهرا دوباره جمع شدیم
شدیم سینه زن داغ ماتم جدت
چقدر گریه نوشتیم پا به پای لهوف
چقدر روضه کنار مُقرَّم جدت
قسم به گریه ی هر شام و اشک هر صبحت
که اشک گریه کنان است، مرهم جدت
خدا کند که بمیرم غروب عاشورا
میان ذکر مصیبات اعظم جدت
هزار بار نوشتیم روضه را، هر بار
رسیده ایم به آن جسمِ درهم جدت
رسیده ایم به دست بدون انگشتر
رسیده ایم به آن پیکر کم جدت
بیا به مجلس روضه به خاطر عباس
بیا به حق همان قامت خم جدت
#وحید_محمدی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
میبرد دل گنبد تو، بیشتر با پرچمت
هرتکانش میتکاند غم ز دلها پرچمت
در فراز و در نشیب این جهان دریافتم
هر چه بالا رفت پائین آمد الّا پرچمت
هر کسی یک مَحرمی دارد برای خویش و من
حرف هایم را همیشه گفته ام با پرچمت
ریشه اش حبل المتین وقت تلقین من است
با تکانش زنده کرده مرده ها را پرچمت
آسمان، سقف حسینیه است و منبر کوه ها
رعد ناله ، سینه زن امواج و دریا پرچمت
ارمنی ها هم ارادتمند درگاه توأند
دیده ام ماه محرم در کلیسا پرچمت
من یقین دارم ، بساط روضه حاجت می دهد
پس مدد یا فرش روضه، پس مدد یا پرچمت
دست بر پرچم کشیدم ، دست از جرمم کشید
وقت توبه هم کشیده جورِ من را پرچمت
خادمان روضه را با سایه ی طوبی چه کار
سایه اش روی سر ما هست آقا پرچمت
پهلوان هر سپاهی را علمدارش کنند
نیست بیخود که رسیده دست سقا پرچمت
اولین پرچم همان پیراهن خونی توست
بوی مقتل می دهد نصب است هر جا پرچمت
چادر بی بی نشد، ای کاش میشد لااقل
ای بزرگ قوم می پوشاندنت با پرچمت
#یا_مظلوم
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
روز ازل که قصه ی عشق تو پا گرفت
دل خونشد و بهانه ی کرببلا گرفت
نان حلال و شیر پر از اشک مادرم
این گونه بود در دلم این عشق جا گرفت
یک قطره اشک موجب دریای رحمت است
وقتی که دل ز ماتم خون خدا گرفت
اعجاز میکند به خدا ذکر «یا حسین»
هر جا که عاشق تو به یادت نوا گرفت
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
باز آمده محرم و باید عزا گرفت
با اذن مادر تو سیه پوش می شوم
این مهر مادری است که دست مرا گرفت
یاد تمام پیر غلامان به خیر باد
این روضه ها به همت آنان بقا گرفت
شد موسفید هر که در خانه ی شما
امضای نوکری ز شه لافتی گرفت
سر میزند به رسم وفا شاه تشنه لب
هر جا که رنگ روضه واشک و بکا گرفت
پروانه های گلشن هیئت ملائکند
وقتی ز شمع یاد شهیدان صفا گرفت
ای لاله ی خزان شده از زخم تیغ ها
باید سراغ آن سر و تن را جدا گرفت
پشت زمین ز پیکر بر خاک تو شکست
قلب زمان از آن سر بر نیزه ها گرفت
#سعید_نسیمی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
ای واسطه ی فیض دو سرا آجرک الله
ای حجت حق صاحب عزا آجرک الله
با ناله ی زهراست عجین سوز صدایت
هم ناله ی ام النجبا آجرک الله
دریاب مرا در غم سالار شهیدان
ای منتقم خون خدا آجرک الله
اذنی بده تا گریه کن جد تو باشیم
هرجا که شود روضه به پا آجرک الله
ما روضه گرفتیم قدم رنجه نمایید
تا جلوه کنی در دل ما آجرک الله
ما هرچه که داریم از آن گوشه چشم است
تو روی مرگردان ز گدا آجرک الله
راضی به رضای تو شدن خیر و فلاح است
کی میشوی از شیعه رضا آجرک الله
ای بانی هر ساله ی روضه مددی کن
در روضه بیابیم تو را آجرک الله
بر عاشق جامانده ات اربات عطا کن
یک تذکره کرب و بلا آجرک الله
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
حال و هوای کوچه، غمآلود و درهم است
پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است
میگرید آسمان و زمین، در محرّمت
طوفانی از حماسه به پا میکند غمت
ابلاغ میکنند به یاران، سلام تو
قد میکشند باز علمها، به نام تو
هرجا که نام توست، مکان فرشته است
بر هر کتیبهای که ببینی، نوشته است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
باید در این حسینیه، از خود سفر کنیم
باید در این مقام، شبی را سحر کنیم
با کاروان گریه، مسافر شدم تو را
امشب در این حسینیه زائر شدم تو را
تا گفتم «اَلسلامُ عَلیکُم» دلم شکست
نام حسین، بند دلم را، ز هم گسست
دیدم که ابرهای جهان، گریه میکنند
در ماتمت زمین و زمان، گریه میکنند
دیدم «عزای اشرف اولاد آدم است»
دیدم «سر ملائکه بر زانوی غم است»
رفتم که شرح عصمت «ثارُ اللَّهی» کنم
چیزی نمانده بود که قالب تهی کنم
خورشید رنگ و بوی تغیّر گرفته بود
تنگ غروب بود و فلک گُر گرفته بود
ای تشنهکام! بود و نبود تو را چه شد؟
سقّایِ یاسهای کبودِ تو را چه شد؟
بر اوج نیزهها، کلمات تو جاری است
این قصّه، قصّهٔ تَبَر و استواری است
ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام
ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام
آیین من تویی، که تویی دین راستین
بَل ما وَجَدتُ غَیرَکَ فی قَلبِیَ الحَزین
آن بحر پر خروش، دگر بیخروش بود
خورشید تکّه تکّهٔ زینب، خموش بود
#عباس_شاهزیدی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
ده روز دیگر گریه ی ما فرق دارد
ده روز دیگر روضه اما فرق دارد
ده روز دیگر ماجراها فرق کرده
ده روز دیگر قصه ی ما فرق کرده
ده روز دیگر نه حبیبی، نه زهیری
ده روز دیگر نه سعید و نه بریری
ده روز دیگر خواهرش در اضطراب است
ده روز دیگر در حرم قحطی آب است
ده روز دیگر در تب و تاب است زینب
ده روز دیگر دور از ارباب است زینب
ده روز دیگه این حرم سقا ندارد
ده روز دیگر دختری بابا ندارد
ده روز دیگر اکبرِ لیلا نمانده
ده روز دیگر قاسمِ زیبا نمانده
ده روز دیگر مادری در التهاب است
خیمه به خیمه در پی یک جرعه آب است
ده روز دیگر زین اسبی واژگون است
سالار زینب پیکرش در خاک و خون است
ده روز دیگر راهی گودال گشته
ده روز دیگر پیکرش پامال گشته
ده روز دیگر روی سینه می نشیند
از روی تل هم خواهرش زینب ببیند
ده روز دیگر صورتش بر خاک صحراست
ده روز دیگر رأس او بالای نی هاست
ده روز دیگر خواهرش ماتم گرفته
ده روز دیگر زیر نعل تازه رفته
ده روز دیگر روی پیکر سر ندارد
ای وای من ... انگشت و انگشتر ندارد
#وحید_محمدی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati
سلام من به تو و بر محرم جدت
سلام من به تو و روضه ی غم جدت
فدای شال سیاهت که پرچم روضه است
دوباره آمده ام زیر پرچم جدت
به زیر چادر زهرا دوباره جمع شدیم
شدیم سینه زن داغ ماتم جدت
چقدر گریه نوشتیم پا به پای لهوف
چقدر روضه کنار مُقرَّم جدت
قسم به گریه ی هر شام و اشک هر صبحت
که اشک گریه کنان است، مرهم جدت
خدا کند که بمیرم غروب عاشورا
میان ذکر مصیبات اعظم جدت
هزار بار نوشتیم روضه را، هر بار
رسیده ایم به آن جسمِ درهم جدت
رسیده ایم به دست بدون انگشتر
رسیده ایم به آن پیکر کم جدت
بیا به مجلس روضه به خاطر عباس
بیا به حق همان قامت خم جدت
#وحید_محمدی
#هلال_محرم
@nohe_sonnati