eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
12.8هزار دنبال‌کننده
352 عکس
29 ویدیو
1 فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم امشب گدای سامراست از تو غیر از تو را نخواهم خواست یا علیّ النقیٍ الهادی حرم تو بهشت قرب خداست آسمان خاکبوس گنبد تو کهکشان پیش پای تو برخاست «مهبط الوحی و معدن الرحمه» دل دریایی و زلال شماست ذره با یک اشاره ات خورشید قطره با یک نگاه تو دریاست «من عصاکم فقد عصی الله» است که مطیع شما مطیع خداست قصه ی دوستی تان مولا شرح و تفسیر وال من والاست «قد نشرتم شرایع الاحکام» راه غیر از شما فریب و خطاست «قولکم صدق، فعلکم حقٌّ امرکم متبع» که حکم قضاست بسته بر بال هر ملک آمین نفس جاری تو عین دعاست «من اتاکم نجی»، برای همه آن ضریح شکسته قبله نماست مشعل جامعه کبیره ی تو به یقین رهگشای اهل ولاست هر فرازش کتاب معرفت است سطر سطرش شعور و شور افزاست و خدا در طلیعه ی خلقت عرش خود را به نورتان آراست برج و باروی اقتدار شما تا قیامت بلند و پا بر جاست بزم می، برکة السباع، ای وای روضه هایت گریز عاشوراست خاکبوس در تو سلطان است هرکه بیچاره ی تو شد آقاست @nohe_sonnati
دوبیتی پیغام بشارت از منادی آمد هنگامه ی شوق و شور و شادی آمد بفرست به شکرانه پیاپی صلوات در بیت جواد امام هادی آمد ▪️ از روز ازل زمین غلام هادی است مرهون کرامت امام هادی است " العبد و ما فی یده مِنْ مولاه" یعنی سند دلم به نام هادی است @nohe_sonnati
دوبیتی ویرانگر بنیاد تباهی است غدیر بر، نامه ی انبیا گواهی است غدیر از جمعه و عید فطر و قربان برتر تاج سر اعیاد الهی است غدیر @nohe_sonnati
سلام من به محرم به نینوای حسین به ماه ناله و اندوه در عزای حسین سلام من به حسینیه ، روضه و منبر سلام من به علم های خیمه های حسین سلام من به کسانی که بسته اند از عشق کمر به خدمت بی ادعا برای حسین سلام من به شهیدان روز عاشورا که تشنه کام سپردند جان بپای حسین ببین ز اکبر و اصغر به موج خون پرپر چقدر ذبح عظیم است در منای حسین هلال ماتم و اندوه از افق سر زد رسید قافلۀ غم به کربلای حسین نوای غربتِ (هل من معین) - شما را خواند بگوش جان شنوید عاشقان صدای حسین وَ قَبرُهُ- به یقین - فی قلوبِ مَن والاه خوشا به حال دلی که شد آشنای حسین کمیل ، شال عزا را ببند و زمزمه کن که هست اجر عزادار ، با خدای حسین @nohe_sonnati
شب غریبانه اسیر کوچه‌های کوفه بود رهسپار خانه‌ای در ناکجای کوفه بود خانه‌ها خاموش و درها هم به رویش بسته، وای کوچه‌گرد خسته آن‌شب مبتلای کوفه بود عشق مفقود الاثر در سینه‌ی نامردها " طوعه" مردِ ابتدا تا انتهای کوفه بود در دلش طوفان به‌پا بود از غریبیِ حسین گرچه خود افتاده در موج بلای کوفه بود حکم قتلش را عبیدالله با خون مُهر زد باعث تکفیر او زهدِ ریای کوفه بود صبحِ فردا "یا علی" گفت و به قلب فتنه زد شاهد شیدایی او جای جای کوفه بود میهمانِ لب‌تشنه زیر بارشِ یکریز سنگ تازه این یک چشمه از مهر و وفای کوفه بود زینت دارالاماره شد سرِ مسلم، ولی پیکر او پایمال بچه‌های کوفه بود با غریبه هم کسی هرگز چنین ظلمی نکرد وای من! این کی سزای آشنای کوفه بود؟ " اَیْنَ مسلم " گفت مولا چون به نیزه تکیه داد عصر عاشورا دلش در کربلایِ کوفه بود @nohe_sonnati
امشب دوباره دل شده مهمان کربلا پرواز کرده سمت گلستان کربلا دست ادب به سینه و در اوج احترام عرض سلام کرده به سلطان کربلا جایی نمی رود ز در خانه ی حسین گوی دل است در خم چوگان کربلا صبح علی الطلوع به پابوس این زمین خورشید سر زند ز گریبان کربلا صفحه به صفحه بیت پس از بیت خواندنی است هفتاد و دو قصیده به دیوان کربلا پر کن مشام جان خود از آن ، که می دهد عطر بهشت ، روضه ی رضوان کربلا در عشق و پایداری و دلداگی ، کسی هرگز نمی رسد به شهیدان کربلا پیمانه ی " اَلَستُ بِرَب" کرد مستشان ماندند پایبست به پیمان کربلا سیر و سلوک ، کار ندارد به سن و سال ششماهه هم رسید به عرفان کربلا عصر غریب وقت عروج حسین ، شد ذرات کائنات پریشان کربلا در سوز آه خیمه نشینان داغدار آتش کشید شعله ز ارکان کربلا آوار شد به روی سرش آسمان درد آمد به لب از این همه غم جان کربلا زینب اگر نبود یقینا یزید شوم افتاده بود در پی کتمان کربلا از بس مقدس است " کمیل " این دیار نور جانم هزار مرتبه قربان کربلا @nohe_sonnati
دیدند که یتیمم و بی آشنا زدند از کربلا به کوفه و شام بلا زدند تا دینشان ادا شود و نذرشان قبول بابا مرا برای رضای خدا زدند از هر کجا که قافله ی غم عبور کرد ما را به اسم خارجی آنجا صدا زدند بر پیکر تو نیزه و شمشیر و سنگ خورد ما را به تیغ زخم زبان ، ناسزا زدند با او نگفته ام تو هم اصلا به او نگو دور از نگاه عمه مرا بارها زدند از دست «زجر» ، زجر فراوان کشیده ام دستور می رسید از او هرکجا زدند سنگین شده است گوش من و درد می کند از بس میان راه مرا بی هوا زدند در قلبشان نبود مگر کینه از علی تنها به جرم فاطمه بودن مرا زدند مثل تو راضی ام به رضای خدا پدر یکبار هم گلایه نکردم چرا زدند @nohe_sonnati
زمزمه ی عاشقانه نام حسین است مستی اهل ولا ز جام حسین است مکتب او معرفت شهادت و ایثار غیرت و آزادگی مرام حسین است در رگ اسلام ، خون او جریان یافت دین خدا زنده با قیام حسین است دولت توحیدی اش زوال ندارد سکه ی فضل و شرف به نام حسین است تا به قیامت در اهتزاز بماند پرچم تکبیر ، روی بام حسین است عزت دنیا و آخرت همه از اوست هر که به رسم ادب غلام حسین است شیفته ی خود کند زمین و زمان را شور و شعوری که در کلام حسین است توبه ی آدم که شد قبول خداوند از قِبَل فیض و لطف عام حسین است رحمت گسترده ی خداست و این هم گوشه ای از جلوه ی مقام حسین است @nohe_sonnati
نه فقط پیغمبر مختار می گوید حسین عاشقانه حیدر کرار می گوید حسین گوش دل را باز کن در های و هوی شعله ها فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین لخته ی خون حسن در طشت می ریزد هنوز خون جگر با دیده ی خونبار می گوید حسین میثم تمار ذکر "یاعلی" بر دار گفت مسلم اما بر فراز دار می گوید حسین تیر آجین پیکر سقا و با دست جدا تشنه لب در عرصه ی پیکار می گوید حسین موج در موج فرات آتش به جانش می زند از خجالت لحظه ای صد بار می گوید حسین می خرد بر جان هزاران تیر زهر آگین ، حبیب تا کند تکبیر را تکرار می گوید حسین قتلگاه از آه زینب شور محشر گشته است عصر غربت بی کس و بی یار می گوید حسین گرچه دیگر در تن زینب توان و تاب نیست از حرم تا قتلگه بسیار می گوید حسین روی نی خون خدا زینب تلاوت می کند زینب او بر سر بازار می گوید حسین دختری در سایه ی خار مغیلان خفته است تا شود با کعب نی بیدار می گوید حسین دختری که دامنش آتش گرفته بی امان می دود وقتی به روی خار می گوید حسین کربلا تا شام با زنجیر دستش بسته است روی ناقه سید بیمار می گوید حسین تازیانه ، کعب نی ، سیلی ، شراب و خیزران یک حرم در مجلس اغیار می گوید حسین گر چه دید ام البنین داغ چهار آلاله را در بقیع با ناله های زار می گوید حسین در حضور التجا تا توبه اش گردد قبول حضرت آدم به استغفار می گوید حسین اسم اعظم نام زیبای حسین است ای "کمیل" هر کسی پی برده بر اسرار می گوید حسین @nohe_sonnati
نه فقط پیغمبر مختار می گوید حسین عاشقانه حیدر کرار می گوید حسین گوش دل را باز کن در های و هوی شعله ها فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین لخته ی خون حسن در طشت می ریزد هنوز خون جگر با دیده ی خونبار می گوید حسین میثم تمار ذکر "یاعلی" بر دار گفت مسلم اما بر فراز دار می گوید حسین تیر آجین پیکر سقا و با دست جدا تشنه لب در عرصه ی پیکار می گوید حسین موج در موج فرات آتش به جانش می زند از خجالت لحظه ای صد بار می گوید حسین می خرد بر جان هزاران تیر زهر آگین ، حبیب تا کند تکبیر را تکرار می گوید حسین قتلگاه از آه زینب شور محشر گشته است عصر غربت بی کس و بی یار می گوید حسین گرچه دیگر در تن زینب توان و تاب نیست از حرم تا قتلگه بسیار می گوید حسین روی نی خون خدا زینب تلاوت می کند زینب او بر سر بازار می گوید حسین دختری در سایه ی خار مغیلان خفته است تا شود با کعب نی بیدار می گوید حسین دختری که دامنش آتش گرفته بی امان می دود وقتی به روی خار می گوید حسین کربلا تا شام با زنجیر دستش بسته است روی ناقه سید بیمار می گوید حسین تازیانه ، کعب نی ، سیلی ، شراب و خیزران یک حرم در مجلس اغیار می گوید حسین گر چه دید ام البنین داغ چهار آلاله را در بقیع با ناله های زار می گوید حسین در حضور التجا تا توبه اش گردد قبول حضرت آدم به استغفار می گوید حسین اسم اعظم نام زیبای حسین است ای "کمیل" هر کسی پی برده بر اسرار می گوید حسین @nohe_sonnati
بر غربت غریب شهیدان گریستم سرشار تر ز چشمه و باران گریستم چل سال بر مصیبت جانسوز کربلا از دل کشیده ناله ی سوزان گریستم چون شمع نیمه سوخته در مجلس عزا پیدا گریستم من و پنهان گریستم با خاطرات ، زندگی من گذشت ، آه هر لحظه ای به قصه ای از آن گریستم تا آب خوشگوار به لبهای من رسید بر تشنه جان سپردن مهمان گریستم ششماهه دیدم آب شدم از غم علی بر آن شهید کوچک عطشان گریستم مانند خیمه ها دلم آتش گرفت ، آه بر ماجرای شام غریبان گریستم دیدم سر بریده ی خورشید نینوا بر نی کند تلاوت قرآن گریستم وقت مرور واقعه ی کربلا به شام بر قحطی عدالت و ایمان گریستم هرچند حق روضه ی داغش ادا نشد در ماتم حسین فراوان گریستم @nohe_sonnati
بر غربت غریب شهیدان گریستم سرشارتر ز چشمه و باران گریستم چل سال بر مصیبت جانسوز کربلا از دل کشیده ناله ی سوزان گریستم چون شمع نیمه سوخته در مجلس عزا پیدا گریستم من و پنهان گریستم با خاطرات ، زندگی من گذشت ، آه هر لحظه ای به قصه ای از آن گریستم تا آب خوشگوار به لبهای من رسید بر تشنه جان سپردن مهمان گریستم ششماهه دیدم آب شدم از غم علی بر آن شهید کوچک عطشان گریستم مانند خیمه ها دلم آتش گرفت ، آه بر ماجرای شام غریبان گریستم دیدم سر بریده ی خورشید نینوا بر نی کند تلاوت قرآن گریستم وقت مرور واقعه ی کربلا به شام بر قحطی عدالت و ایمان گریستم هرچند حق روضه ی داغش ادا نشد در ماتم حسبن فراوان گریستم @nohe_sonnati