بر مشامم می رسد 3.mp3
629.1K
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
ای خدا روزی نما
تشنه روی حسینم یا رضا رخصت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
یا رضا روزی نما
#نوحه #امام_حسین علیه السلام #کربلا #حمید_علیمی
@nohematn
دوباره زبون می گیره 2.mp3
2.61M
دوباره زبون می گیره از کینه ی این زمونه
بین سینه غصه اش و جز خدا مگه کی می دونه
درداش بیشماره دل زارش بی قراره
شده تازه براش غصه ی دیرینه دوباره
یاد آتیش در و حیدر و کوچه هاست
یاد تن بی سر و خواهر و کربلاست
آه و واویلا
در خونه ی آقامو نیمه ی شب سوزوندن
پا برهنه بی عمامه توی کوچه ها کشوندن
با موی سپید و قد خمیده تو دل شب
تا زمین می خوره میگه امون از دل زینب
یاد سه ساله دختره مدام جلو نگاش
پاهای پر آبله اش گریه هاش خار پاش
آه و واویلا
شعله می کشه زبونه خونه شده قتلگاهش
زمزمه ای رو لبهاشو، خیره به درِ نگاهش
خونه پر دوده یه غریب با دل مضطر
زیر لب داره میگه آقا ای وای، میگه مادر
میخونه با دلهره آقا تو کوچه ها
یاد کرب و بلا زینب و خیمه ها
آه و واویلا
#شهادت_امام_جعفر_صادق #علیمی #حمید_علیمی
@nohematn
چرا قهری 3.mp3
4.89M
چرا قهری مگر تقصیر دارم
به جایت بر کفم زنجیر دارم
کف آبی فقط خوردم عزیزم
بیا از نیزه پایین شیر دارم
دلم میل دو ابروی تو دارد
ببین که شانه ام موی تو دارد
در آغوشم فقط پیراهن توست
لباس تازه ات بوی تو دارد
نمی آید پس از تو خواب، ای کاش
که می مردم منِ بی تاب ای کاش
دوباره شیر آوردم ولی حیف
نمی خوردم پس از تو آب ای کاش
مرا آزار با زنجیر می داد
به من نان خشک با تحقیر می داد
زن شامی مرا سوزاند وقتی
کنارم طفل خود را شیر می داد
دوباره روضه می گیرم عزیزم
دراین ویرانه می میرم عزیزم
دوباره حرمله رد شد از اینجا
دوباره خشک شد شیرم عزیزم
نگفتند آه داغ بچه دیده
نگفتند از بلا پشتش خمیده
ولی گفتند این تازه عروسان
عروسِ فاطمه مویش سفیده
گل یاس مرا از ساقه بستند
مرا با ریسمان بر ناقه بستند
نمی ماندی به نیزه چاره کردند
سرت را با پر قنداقه بستند
چه حسرت ها چشیدم بچه ام را
چه سختی ها کشیدم بچه ام را
کنار بچه های نیزه دارش
به روی نیزه دیدم بچه ام را
حسن لطفی
#شب_هفتم #حضرت_علی_اصغر #حمید_علیمی
@nohematn
بسته راه چاره 3.mp3
5.44M
بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بی گهواره دید و گریه کرد
دختری آواره دید و گریه کرد
معجران پاره دید و گریه کرد
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است
دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر، از دختران شرمنده شد
مجلس می، آنچنان شرمنده شد
در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیت نامرد بود
از غم ویرانه رفتن اشک ریخت
پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت
لحظه ی معجر کشیدن اشک ریخت
مرد ها با تازیانه، اشک ریخت
هم زیارتنامه اش آتش گرفت
هم عبا عمامه اش آتش گرفت
باورش کی بود غم پیرش کند؟
خواهرش را زجر زنجیرش کند
زاده ی مرجانه تکفیرش کند
حرمله اینقدر تحقیرش کند
نانجیب پست با یک مشک آب
پرسه میزد پیش چشمان رباب
کوچه های شام خیلی سخت بود
سنگ های بام خیلی سخت بود
طعنه و دشنام خیلی سخت بود
جام و بزم عام خیلی سخت بود
خنده های شمر یادش مانده است
ماجرای شمر یادش مانده است
جای پای شمر یادش مانده است
چکمه های شمر یادش مانده است
صورت خود را به روی خاک زد
یاد عریانی گریبان چاک زد
محمدجواد پرچمی
#امام_زین_العابدین #حمید_علیمی #محمدجواد_پرچمی
@nohematn
جلوی آئینه.mp3
911.4K
جلوی آئینه
خودمو می بینم
خیلی تغییر کردم
جدی جدی با
روضه های تو
خودمو پیر کردم
باور من اینه که
همیشه تو زندگیمی
من عوض شدم ولی
تو حسین بچه گیمی
حواست هست
به موهای سفید سرم
چقدر امسال
از گذشته شکسته ترم
حواست هست
نوکرت داره پیر میشه
بخرم ببرم به حرم
داره دیر میشه
دوسِت دارم
#امام_حسین #علیمی #حمید_علیمی
@nohematn