نکنه روبرومی 1.mp3
زمان:
حجم:
8.23M
نکنه روبرومی
خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم
خودت بگو کدومی
صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا
خونه ی دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب
کنج خرابه
منو ببخش حالا
دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست
چطور بخوابه
منو زدن، منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن، صورتم به هم ریخت
بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم
سلام ای قرص ماهم
روشنی نگاهم
دم غروب همیشه
تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو
هیچکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن
عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم
داره کارت تموم می شه
دست و پا می زدی پیش
چشای عمه
من خیلی ترسیدم
کاش می شد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم
برای عمه
تو رو زدن، تو رو زدن نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، تو رو زدن پیش چشم مادر
خونِ گلوتو دیدم
به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده
ای بابای شهیدم
رفتی و ازدحام شد
کار حرم تمام شد
قافله ی اسیری
راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد
اومدن مردم شام و
پاره کردن لباسام و
قلبم ترک خورد
دروازه که و اشد
پر شدم از کبودی ها
پشتِ هم از یهودی ها
عمم کتک خورد
با سنگ و چوب صبح تا غروب افتادن به جونش
مردا زدن زن ها زدن بریده امونش
#شب_سوم #حضرت_رقیه #سیدرضانریمانی
@nohematn
شکر لله 3.mp3
زمان:
حجم:
5.08M
کنج ویران شب ماتمم سر رسیده
بی قرارم کجا بودی ای سر بریده
با خودت نگفتی داری دختری
با خودتت مرا هم امشب می بری
در کنارت به گریه
جان سپارد رقیه
از کجا ها پدر جان برایت بگویم
بین بازار نه تو بودی و نه عمویم
تا کنون هزاران دفعه مرده ام
از همه در این جا سیلی خورده ام
هم شکسته لب تو
هم سر زینب تو
#شب_سوم #حضرت_رقیه #بنی_فاطمه
@nohematn
نکنه روبرومی 1.mp3
زمان:
حجم:
8.23M
نکنه روبرومی
خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم
خودت بگو کدومی
صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا
خونه ی دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب
کنج خرابه
منو ببخش حالا
دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست
چطور بخوابه
منو زدن، منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن، صورتم به هم ریخت
بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم
سلام ای قرص ماهم
روشنی نگاهم
دم غروب همیشه
تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو
هیچکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن
عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم
داره کارت تموم می شه
دست و پا می زدی پیش
چشای عمه
من خیلی ترسیدم
کاش می شد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم
برای عمه
تو رو زدن، تو رو زدن نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، تو رو زدن پیش چشم مادر
خونِ گلوتو دیدم
به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده
ای بابای شهیدم
رفتی و ازدحام شد
کار حرم تمام شد
قافله ی اسیری
راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد
اومدن مردم شام و
پاره کردن لباسام و
قلبم ترک خورد
دروازه که و اشد
پر شدم از کبودی ها
پشتِ هم از یهودی ها
عمم کتک خورد
با سنگ و چوب صبح تا غروب افتادن به جونش
مردا زدن زن ها زدن بریده امونش
#شب_سوم #حضرت_رقیه #سیدرضانریمانی
@nohematn
نکنه روبرومی 1.mp3
زمان:
حجم:
8.23M
نکنه روبرومی
خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم
خودت بگو کدومی
صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا
خونه ی دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب
کنج خرابه
منو ببخش حالا
دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست
چطور بخوابه
منو زدن، منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن، صورتم به هم ریخت
بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم
سلام ای قرص ماهم
روشنی نگاهم
دم غروب همیشه
تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو
هیچکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن
عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم
داره کارت تموم می شه
دست و پا می زدی پیش
چشای عمه
من خیلی ترسیدم
کاش می شد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم
برای عمه
تو رو زدن، تو رو زدن نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، تو رو زدن پیش چشم مادر
خونِ گلوتو دیدم
به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده
ای بابای شهیدم
رفتی و ازدحام شد
کار حرم تمام شد
قافله ی اسیری
راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد
اومدن مردم شام و
پاره کردن لباسام و
قلبم ترک خورد
دروازه که و اشد
پر شدم از کبودی ها
پشتِ هم از یهودی ها
عمم کتک خورد
با سنگ و چوب صبح تا غروب افتادن به جونش
مردا زدن زن ها زدن بریده امونش
#شب_سوم #حضرت_رقیه #سیدرضانریمانی
@nohematn
نکنه روبرومی 1.mp3
زمان:
حجم:
8.23M
نکنه روبرومی
خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم
خودت بگو کدومی
صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا
خونه ی دخترت امشب
مهمونم شد سرت امشب
کنج خرابه
منو ببخش حالا
دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست
چطور بخوابه
منو زدن، منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن، صورتم به هم ریخت
بابا حسین، بابا حسین، ای آروم جونم
سلام ای قرص ماهم
روشنی نگاهم
دم غروب همیشه
تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو
هیچکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن
عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم
داره کارت تموم می شه
دست و پا می زدی پیش
چشای عمه
من خیلی ترسیدم
کاش می شد کاری می کردم
هم برای تو بابا هم
برای عمه
تو رو زدن، تو رو زدن نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، تو رو زدن پیش چشم مادر
خونِ گلوتو دیدم
به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده
ای بابای شهیدم
رفتی و ازدحام شد
کار حرم تمام شد
قافله ی اسیری
راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد
اومدن مردم شام و
پاره کردن لباسام و
قلبم ترک خورد
دروازه که و اشد
پر شدم از کبودی ها
پشتِ هم از یهودی ها
عمم کتک خورد
با سنگ و چوب صبح تا غروب افتادن به جونش
مردا زدن زن ها زدن بریده امونش
#شب_سوم #حضرت_رقیه #سیدرضانریمانی
@nohematn