پس از تو آب اگر خوردم از این چشمان تر خوردم.mp3
2M
پس از تو آب اگر خوردم از این چشمان تر خوردم
گلی هستم که از هر شش جهت به خار برخوردم
برای دلخوشی دختران نیمه جانت بود
در این یکسال و اندی لقمه نانی هم اگر خوردم
چه کارى بر مى آمد از برادر کشته اى چون من
فقط زانو بغل کردم، فقط خون جگر خوردم
منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند
منی که شش برادر داشتم، حالا نظر خوردم
به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد زینب
میان کوفه هر چه خوردم از دست پدر خوردم
نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟
غروبی داشتم می رفتم از خانه به در خوردم
شب شام غریبانت از این خیمه به آن خیمه
برای هر یتیمی که سپرگشتم سپر خوردم
تو و پیراهن پاره، من و این چادر پاره
تو سنگ از صد نفر خوردى، من از صدها نفر خوردم
ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده
فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم
علی اکبر لطیفیان
#روضه #حضرت_زینب علیها سلام #حاج_منصور_ارضی #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn
روی قبرم بنویسید 1.mp3
1.81M
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سالها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سالها می شود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تنی خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته گل روی سرم ریخته اند
علی اکبر لطیفیان
#روضه #حضرت_معصومه #بنی_فاطمه #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn
روی قبرم بنویسید 2.mp3
3.07M
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سالها می شود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت
من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
بنویسید که عشّاق همه مال هم اند
هر کجا نیزه که باشد، به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سال ها منتظر دیدن خواهر بوده
علی اکبر لطیفیان
#نوحه #حضرت_معصومه #پویانفر #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn
روی قبرم بنویسید 3.mp3
3.39M
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سالها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سالها می شود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت
من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
بنویسید که عشّاق همه مال هم اند
هر کجا نیزه که باشد، به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سال ها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود، خدایا شکرت
هر چه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آن قدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
او کجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
او کجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
علی اکبر لطیفیان
#نوحه #حضرت_معصومه #نریمان_پناهی #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn
خنده بر 1.mp3
2.5M
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
از سر کوفه ی بی عاطفه تا شام بلا
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه ی قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
علی اکبر لطیفیان
#روضه #اسارت #کوفه #شام #حضرت_زینب #میرزامحمدی #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn
خنده بر 2.mp3
5.26M
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان می کردند
علی اکبر لطیفیان
#روضه #اسارت #شام #حضرت_زینب #حاج_حسن_خلج #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn
خنده بر 3.mp3
2.49M
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ساعات معطل بودیم
خوب آماده مهمانی مان می کردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می کردیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طرب خوانی مان می کردند
بدترین خاطره آن بودکه درآن مدت
مردم روم نگهبانی مان می کردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
علی اکبر لطیفیان
#روضه #اسارت #شام #حضرت_زینب #بنی_فاطمه #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn
خنده بر 4.mp3
1.81M
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان می کردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طرب خوانی مان می کردند
بدترین خاطره آن بودکه درآن مدت
مردم روم نگهبانی مان می کردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
علی اکبر لطیفیان
#نوحه #اسارت #شام #حضرت_زینب #نریمان_پناهی #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn
خنده بر 1.mp3
2.5M
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
از سر کوفه ی بی عاطفه تا شام بلا
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه ی قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
علی اکبر لطیفیان
#روضه_حضرت_زینب #میرزامحمدی #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn
روی قبرم بنویسید 1.mp3
1.81M
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سالها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سالها می شود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تنی خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته گل روی سرم ریخته اند
علی اکبر لطیفیان
#روضه #بنی_فاطمه #علی_اکبر_لطیفیان
@nohematn