نوجهان
#خوندنی در واقع روی سیاره🪐 شازده کوچولو، مثل همه سیارهها، گیاه خوب🍀 و گیاه بد🍂 وجود داشت. در نتیجه
#خوندنی
میدونی منظور از گیاه خوب🍀و گیاه بد🍂 در داستان شازده کوچولو چیه⁉️
🔰خب خیلی میشه تحلیل و مثال براش آورد، حالا من یکیش رو اینجا میگم:
🔹گیاه خوب رو میشه به کارهای خوب و شایسته تشبیه کرد و گیاه بد رو به کارهای ناپسند و بد🤔 رفتار بد و ناپسند مثل درخت بائوباب نه تنها بر روی خود فرد تاثیر مخربی داره بلکه اطرافیان و جامعه رو هم خراب میکنه🥀
🔸همونطور که شازده کوچولو گفت: این درخت اگه رشدش زیاد بشه کل سیاره رو سوراخ سوراخ میکنه و اگر دیر بجنبی و از ریشه درش نیاری، سیاره نابود میشه😨 رفتار بد هم همینجوره اگه دیر به فکر اصلاح رفتار بدت بیفتی، در وجودت نهادینه میشه و روحت رو از بین میبره😔
❌به نظرت بائوبابِ سیارهی تو چیه؟!🧐
#خوشهچین
#شازدهکوچولو
نوجهان
#خوندنی در واقع روی سیاره🪐 شازده کوچولو، مثل همه سیارهها، گیاه خوب🍀 و گیاه بد🍂 وجود داشت. در نتیجه
#خوندنی
👑پادشاه گفت:
اگر من به یکی از سرداران خود فرمان بدهم که مثل پروانه🦋 از گلی🌸 به گلی🌼 پرواز کند یا یک داستان غم انگیز بنویسد، یا پرنده دریایی شود و آن سردار💂♀ فرمان مرا اجرا نکند، از ما دو تن کدام یک مقصریم؟
شازده کوچولو مردانه گفت:
– البته شما.
👑پادشاه باز گفت:
– درست است! باید از هر کس چیزی خواست که از عهده آن بر آید. قدرت، قبل از هر چیز باید متکی به عقل🧠 باشد. اگر تو به ملت خود فرمان بدهی که همه خود را به دریا بیندازند انقلاب خواهند کرد. من حق دارم که از همه اطاعت بخواهم، چون فرمانهای من عاقلانه است.
#خوشهچین
#شازدهکوچولو
نوجهان
#خوندنی 👑پادشاه گفت: اگر من به یکی از سرداران خود فرمان بدهم که مثل پروانه🦋 از گلی🌸 به گلی🌼 پرواز ک
#خوندنی
کارفرما گفت:
وقتی تو الماسی💎 پیدا میکنی که مال کسی نیست، مال تو است دیگر! وقتی جزیرهای 🏝کشف میکنی که مال کسی نیست، مال تو است. من هم مالک ستارهها⭐️هستم، چون هیچکس پیش از من به فکر تملّک آنها نیفتاده است.
شازده کوچولو گفت:
– این درست، ولی آخر تو با آنها چه میکنی؟
کارفرما گفت:
– من از آنها مواظبت میکنم. میشمارم و باز میشمارمشان. این کار مشکل است.
شازده کوچولو که هنوز قانع نشده بود گفت:
– من اگر شال گردنی🧣داشته باشم، میتوانم آن را به دور گردنم بپیچم و با خودم ببرم. اگر گلی داشته باشم، میتوانم گلم🌷 را بچینم و با خودم ببرم. ولی تو که نمیتوانی ستارهها را بچینی.
– من گلی دارم که هر روز صبح آبش میدهم. سه آتشفشان🌋 هم دارم که هر هفته پاکشان میکنم. حتى آتشفشان خاموشم را هم پاک میکنم. آدم چه میداند. این کار من هم برای آتشفشان های خاموشِ من و هم برای گلم فایده دارد که من صاحب آنها باشم. اما تو که برای ستارهها فایدهای نداری…
کارفرما دهان باز کرد که چیزی بگوید، ولی جوابی نداشت و شازده کوچولو از آنجا رفت.
#خوشهچین
#شازدهکوچولو
نوجهان
#خوندنی کارفرما گفت: وقتی تو الماسی💎 پیدا میکنی که مال کسی نیست، مال تو است دیگر! وقتی جزیرهای 🏝
#خوندنی
🦊روباه گفت: من نمیتوانم با تو بازی کنم. مرا اهلی نکردهاند.
شازده کوچولو آهی کشید، اما پس از کمی تأمل گفت:
– «اهلی کردن» یعنی چه؟
🦊روباه گفت: تو اهل اینجا نیستی. پی چه میگردی؟
شازده کوچولو گفت:
من پی دوست میگردم. نگفتی «اهلی کردن» یعنی چه؟
🦊روباه گفت: «اهلی کردن» چیز بسیار فراموش شدهای است، یعنی «علاقه ایجاد کردن…»🥰
– علاقه ایجاد کردن؟
🦊روباه گفت: البته. تو برای من هنوز پسر بچهای👦 بیش نیستی. مثل صدها هزار پسربچه دیگر، و من نیازی به تو ندارم. تو هم نیازی به من نداری. من نیز برای تو روباهی هستم شبیه به صدها هزار 🦊روباه دیگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی، هر دو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود…
شازده کوچولو گفت: کم کم دارم میفهمم… گلی هست… و من گمان میکنم که آن گل🌹 مرا اهلی کرده است…
#خوشهچین
#شازدهکوچولو
نوجهان
#خوندنی 🦊روباه گفت: من نمیتوانم با تو بازی کنم. مرا اهلی نکردهاند. شازده کوچولو آهی کشید، اما پ
#خوندنی
شازده کوچولو رفت و باز به گلهای🌹 سرخ نگاه کرد. به آنها گفت:
– شما هیچ به گل من نمیمانید. شما هنوز چیزی نشدهاید. کسی شما را اهلی نکرده است و شما نیز کسی را اهلی نکردهاید. شما مثل روزهای اول روباه🦊 من هستید. او آن وقت روباهی بود مثل صدها هزار روباه دیگر. اما من او را با خود دوست کردم و او حالا در دنیا بی همتا است.
و گلهای سرخ🥀 سخت رنجیدند.
شازده کوچولو باز گفت:
– شما زیبایید ولی درونتان خالی است. به خاطر شما نمیتوان مرد. البته گل سرخ 🌷من در نظر یک رهگذر عادی به شما میماند، ولی او به تنهایی از همه شما سر است. چون من فقط به او آب دادهام، فقط او را در زیر حباب بلورین گذاشتهام، فقط او را پشت آجر پناه دادهام، فقط کرمهای او را کشتهام (بجز دو یا سه کرم که برای او پروانه شوند)، چون فقط به شکوه و شکایت او، به خودستایی او، و گاه نیز به سكوت او گوش دادهام. زیرا او گل سرخ من است.
#خوشهچین
#شازدهکوچولو
نوجهان
#خوندنی شازده کوچولو رفت و باز به گلهای🌹 سرخ نگاه کرد. به آنها گفت: – شما هیچ به گل من نمیمانید.
#خوندنی
🦊روباه گفت: اینک راز من که بسیار ساده است: بدان که جز با چشم دل👁 نمیتوان خوب دید. آنچه اصل است، از دیده پنهان است.
شازده کوچولو برای اینکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد:
– آنچه اصل است، از دیده پنهان است.
– آنچه به گل🌹 تو چندان ارزشی داره، عمری است که تو به پای او صرف کردهای.
شازده کوچولو برای اینکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد.
– عمری است که من به پای گل🌹 خود صرف کردهام.
🦊روباه گفت: آدمها این حقیقت را فراموش کردهاند. ولی تو نباید فراموش کنی. تو هر چه را اهلی کنی، همیشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل🌹 خود هستی…
شازده کوچولو برای آنکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد:
– من مسئول گل🌹 خود هستم…
#خوشهچین
#شازدهکوچولو
نوجهان
#خوندنی 🦊روباه گفت: اینک راز من که بسیار ساده است: بدان که جز با چشم دل👁 نمیتوان خوب دید. آنچه اص
#خوندنی
شازده کوچولو گفت:
زیبایی ستارگان🌟 به خاطر گلی🌷 است که دیده نمیشود..
من در جواب گفتم: «البته!» و بی آنکه حرف دیگری بزنم به چین و شکن شنهای بیابان🏜 در پرتو مهتاب نگاه کردم.
او باز گفت: بیابان🏜 زیباست.
و راست میگفت. من همیشه بیابان🏜 را دوست داشتهام. آدم روی یک تپه شنی مینشیند، چیزی نمیبیند و چیزی نمیشنود، و با این وصف چیزی در سکوت و خاموشی میدرخشد…
شازده کوچولو گفت: چیزی که بیابان🏜 را زیبا میکند چاه آبی است که در گوشهای از آن پنهان است…
من ناگاه متعجب شدم از اینکه به راز این درخشیدنهای اسرار آمیز شن پی بردهام. وقتی پسر بچه کوچکی بودم در خانه کهنه سازی منزل داشتم و به افسانه شایع بود که گنجی در آن پنهان است. البته هرگز کسی نتوانست آن گنج💰 را پیدا کند و شاید هیچکس هم در صدد پیداکردن آن بر نیامد، ولی آن گنج تمام اهل خانه را شاد و ذوق زده کرده بود. خانه من رازی در دل خود پنهان داشت…
به شازده کوچولو گفتم: آری، خواه خانه🏠 باشد یا ستاره⭐️ یا بیابان🏜، فرق نمیکند، آنچه آنها را زیبا کرده است به چشم نمیآید.
او گفت: خوشحالم از اینکه تو با 🦊روباه من هم عقیده هستی.
#خوشهچین
#شازدهکوچولو