eitaa logo
نو+جوان
33.8هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
189 فایل
🌐 رسانه اختصاصی نوجوانان و دانش آموزان سایت Khamenei.ir 📭 ارتباط با نو+جوان @Alo_Nojavan ✅ سایت👇 🔗 Nojavan.Khamenei.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 قرارگاه نمازجمعه 💥 یک جنگ بر ما تحمیل شده است 🔶 در این قرارگاه، خود را با ایمان، تقوا، بصیرت و اخلاق مجهز کنید 💞 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
☀️ نماز جمعه، نماز جامع 🤔 چرا به نماز جمعه می‌گیم نماز عبادی‌سیاسی؟ 💞 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
نو+جوان
| از چیزی نمی‌ترسیدم 💌 برش‌هایی از زندگی‌نامه خودنوشت حاج‌قاسم سلیمانی 5️⃣ انقلابیِ دوآتیشه ❓ سیدجواد، جوان مشهدی، از من سؤال کرد: «بچه کجایی؟» گفتم: «بچه کرمان.» اسمم را سؤال کرد. به او گفتم. گفت: «چند روز مشهد هستی؟» گفتم: «یک هفته.» اصرار کرد در این یک هفته، هر عصر به باشگاه آنان بروم. ☀️ حرم امام رضا عليه‌السلام جاذبه عجیبی داشت. شب‌ها تا دیروقت در حرم بودم. روز بعد، ساعت چهار بعدازظهر به باشگاه رفتم. این بار همراه سیدجواد جوان دیگری که او را حسن صدا می‌زدند، آمده بود. بعد از گود زورخانه، سیدجواد و دوستش حسن مرا به گوشه‌ای بردند. تصور این بود که می‌خواهند کسی دیگر را بزنند که طرح دوستی با من ریخته‌اند. 🏃‍♂️ بدن آن‌ها حالت ورزشکاری نداشت؛ اما خوب میل می‌زدند و شنا می‌رفتند. معلوم بود حسن تازه پایش به زورخانه باز شده بود؛ چون بیست تا شنا که می‌رفت، دیگر روی تخته می‌خوابید. 🔰 سه‌تایی روی یکی از میزهای ورزشی نشستیم. سیدجواد سؤال کرد:«تا حالا نام دکتر علی شریعتی رو شنیده‌ای؟» گفتم: «نه، کیه مگه؟» سید برخلاف حاج محمد، بدون واهمه خاصی توضح داد: «شریعتی معلمه و چند کتاب نوشته. او ضدشاهه.» دیگر کلمه «ضدشاه» برایم چیز تعجب‌آوری نبود. ظاهراً احساس انعطاف در من کرد. 🍃 این بار دوستش حسن به سخن آمد. سؤال کرد: «آیت الله خمینی رو می‌شناسی؟» گفتم: «نه.» گفت: «تو مُقَلِّد* کی هستی؟» گفتم: «مقلد چیه؟» و هر دو به هم نگاه کردند. از پیگیری سؤال خود صرف نظر کردند. دوباره سؤال کردند: «تا حالا اصلاً نام خمینی رو شنیده‌ای؟» گفتم: «نه.» سید و دوستش توضیح مفصلی پیرامون مردی دادند که او را به نام آیت‌الله خمینی معرفی می‌کردند. 💡 بعد، نگاه عمیقی به اطراف کرد و از زیر پیراهنش عکسی را درآورد. عکس را برابر چشمانم قرار داد: عکس یک مرد روحانیِ میان‌سال که عینک‌برچشم، مشغول مطالعه بود و زیر آن نوشته بود «آیت‌الله‌العظمی سیدروح‌الله خمینی». از من سؤال کرد: میخوای این عکس رو به تو بدم؟» به سرعت جواب دادم: «بله، میخوام.» حسن، دوست سیدجواد، گفت: «نباید این عکس رو کسی ببینه؛ وگرنه ساواک (که حالا دیگر برایم کاملا اسم آشنایی بود) تو رو دستگیر می‌کنه.» 🌷 عکس را گرفتم و در زیر پیراهنم پنهان کردم. خداحافظی کردم و از آنها جدا شدم. «شریعتی» و «خمینی» دو نام جدیدی بود که می‌شنیدم. برایم سؤال بود که چطور آن دو جوان تهرانی سرامیک‌کار در طول آن شش ماه که با آنها کار می‌کردم و دوست صمیمی بودیم و این همه برضد شاه با من حرف زدند، اسمی از این دو نفر نبردند! 🏚️ وارد مسافرخانه شدم. عکس را از زیر پیراهنم بیرون آوردم. ساعت‌ها در او نگریستم. دیگر باشگاه نرفتم. روز چهارم، رفتم ترمینال مسافربری و بليت کرمان گرفتم؛ درحالی که عکس سیاه‌وسفیدی که حالا به شدت به او علاقه‌مند شده بودم را در زیر پیراهن خود که چسبیده به قلبم بود، پنهان کرده بودم. احساس می‌کردم حامل یک شیء بسیار ارزشمندم. 🖼️ به محض ورود به کرمان، به علی یزدان پناه نشان دادم. گفت: «این عکس آقای خمینی است.» با تعجب سؤال کرد: «از کجا آوردی؟! اگر تو رو با این عکس بگیرند، پدرت رو درمیارند یا میکُشندِت.» جرئت و شجاعت عجیبی در وجودم احساس می‌کردم. ساواک را حریف کاراته خودم فرض می‌کردم که به سرعت او را نقش زمین می‌کنم! آن قدر وجودم مملو از نشاط جوانی بود که ترسی از چیزی نداشتم. حالا من یک «انقلابیِ دوآتیشه» شدیدتر از علی یزدان پناه بودم و بدون ترس از آحدی بی‌محابا حرف می‌زدم. *مُقَلِّد: شیعه‌ای که به سن تکلیف می‌رسد، مرجع تقلید جامع‌الشرایطی پیدا می‌کند و احکام فقهی دین را از او تقلید می‌کند. ❤️ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
🦋 مثل افسانه 🌹 مادرانی که قوی‌تر و محکم‌تر از پدران هستند... 🥀 *به مناسبت رحلت حضرت ام‌البنین‌(س) و روز تکریم مادران و همسران شهدا* 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @nojavan_khamenei
👀 شاه دزد ☠️ رئیس دزدها خود شخص شاه بود! 🤔 به نظر شما این ثروت و جواهرات را از کجا آورده‌اند؟ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | شاه دزد 💰 دزدی ۳۵میلیارد دلاری که معادل درآمد حاصل دو سال فروش نفت کشور در سال۵۶ بود تازه با آن میزان بالای فروش در آن سال‌ها... 🤑 و حالا شاهزاده با این پول‌ها برای ما قیافه می‌گیرد! 🏃‍♂️ *انتشار به مناسبت ۲۶ دی‌ماه سالروز فرار محمدرضا پهلوی* 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دوره‌های آموزشی | *قهرمان من* 🎓 مرکز آموزش مجازی معارف انقلاب اسلامی در نظر دارد تا شما نوجوانان عزیز را با روشی نو در بستر آموزش مجازی، با ابعاد مسئله مهم پیشرفت بر اساس اندیشه آقا آشنا کند. ❓ چطوری در دوره شرکت کنم؟ 📦 بسته آموزش مجازی «قهرمان من»، شامل دوره‌های ویژه نوجوانان دختر و پسر است که کوشش شده در آن‌ها آینده‌سازان کشور با ابعاد مسئله پیشرفت کشور، راز پیشرفت و چگونگی گام‌برداشتن در این مسیر آشنا شوند. پاسخ‌گویی به پرسش‌های پرتکراری که در فضای فکری نوجوانان امروز پیرامون این موضوع مهم وجود دارد، بر اساس بیان آقا ویژگی ممتاز این بسته آموزشی است. 🔺 عناوین دوره‌هایی که در این بسته آموزشی به آن‌ها پرداخته شده، به شرح زیر است: 1️⃣ در جست‌وجوی آینده دوست داری کشورت پیشرفته باشه؟ آﯾﺎ ﮐﺸﻮرمون ﮐﺸﻮر پیشرفته‌ایه یا می‌تونه باشه؟ اصلاً معنای پیشرفت چیه؟ 2️⃣ چشمه‌های استعداد چرا برخی از نخبه‌های ایرانی دنبال مهاجرت به کشورهای خارجی هستن؟ باید مبارزه کرد یا میدون رو برای همیشه ترک کرد؟ 3️⃣ آینده‌سازان من به‌عنوان یه نوجوون برای پیشرفت کشورم چه وظیفه‌ای دارم؟ این مسیر رو چگونه باید طی کنم؟ 💡 شروع دوره: ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ ⏳ مدت زمان برگزاری دوره: ۴۵ روز 🔺 ویژه نوجوانان دبیرستانی (متوسطه اول و دوم) 💌 علاقه‌مندان می‌توانند از طریق آدرس Sabtenam.khamenei.link درخواست ‌ثبت‌نام خود را ارسال نمایند. 🔻 برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت یا نو جوان مراجعه کنید👇 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=21605
نو+جوان
| از چیزی نمی‌ترسیدم 💌 برش‌هایی از زندگی‌نامه خودنوشت حاج‌قاسم سلیمانی 7️⃣ مرد مبارز 🪧 کم‌کم تظاهرات‌ها در شهر شکل گرفت. دیگر نام امام و شناخت او منحصر به چند نفر نبود. یک عالمه انسان او را می‌شناختند و خواهان او بودند. حجم انقلابی‌های کرمان آن‌قدر بود که می‌توان گفت کرمان محوریت اساسی در انقلاب داشت. هاشمی رفسنجانی که البته آن‌وقت شناختی از او نداشتم، باهنر، حجتی، فهیم کرمانی، مشارزاده‌ها، موحدی‌ها، ساوه، جعفری، عمده علمای کرمان، به جز چند نفر، یکپارچه ضدشاه بودند. 🕌 حالا مسجدجامع و مسجد مَلِک محل اصلی تجمع انقلابی‌ها بود. قبل از آن، مسجد قائم به دلیل وجود آیت‌الله حقیقی چنین بود؛ اما اکنون مسجدجامع به دلیل پیش‌نمازی و محوریت آیت‌الله صالحی، محور عمده تحرکات بود؛ پیرمرد نورانی کوتاه قدی که در حال کهولت سن بود، اما به‌شدت مورد احترام و توجه عمده مردم کرمان. بعدازظهرها همه جمع می‌شدند. اخبار به‌طور غیرسازمانی ردوبدل می‌شد. از تهران تا قم و شیراز، همه، از اطراف خبر داشتند و اخبار را به هم منتقل می‌کردند. ✊ اولین تظاهرات کرمان که روحانیت در صف اولش قرار داشت، شروع شد. آیت‌الله نجفی که در مسجد امام زمان عجل‌الله‌فرجه پیش‌نماز بود، جلودار بود؛ مابقی روحانیت همراه او، و مردم پشت سر روحانیت. شعارها ابتدائاً حول زندانیان سیاسی و آزادی آنان بود. کم‌کم رنگ‌وبوی ضدشاه گرفت. اما همانند یک شعله کوچک آتش که تبدیل به زبانه‌های سنگین می‌شود، فریاد «مرگ بر شاه» در سطح شهر پیچاند. 🪖 ارتش که آن وقت مرکز آموزش ۰۵ را داشت و در زمان سربازي برادرم چندبار به آنجا رفته بودم، دژبان، شهربانی، آگاهی، ساواک همگی فعال بودند؛ اما موج، بسیار بزرگتر از توان آن‌ها بود. گرفتن یکی دو نفر و چند و حتی هزارنفر، اثری بر این موج نمی‌گذارد اصلا این اعداد چیزی نبود که بخواهد بر این موج سهمگین و عمیق توفنده اثر بگذارد. 🚩 من و دوستانم که حالا علی‌جان و عبدالله هم به آن اضافه شده بودند، بی‌محابا حرف میزدیم. صبح، اعلام تجمع در مسجد جامع شهر شد. این اعلام دهان به دهان، بیشتر از فضای مجازی امروز، تمام شهر را پر کرد! جوان‌های انقلابی و تعدادی از علما، از جمله آیت‌الله صالحی، در شبستان جمع بودند. شهربانی، با جمع کردن کولی* که در همان حوالی شهر سُکنی داشتند، از دو طرف به مسجد حمله کرد. مسجدجامع دارای سه در ورودی بسیار بزرگ و مشابه هم بود. 🏍️ تازه موتورسیکلت زردرنگ سوزوکی ۱۲۵ خریداری کرده بودم. من از در قدمگاه که بازار کرمان بود، وارد شدم و موتورم را داخل یکی از کوچه‌های فرعی که از بازار منشعب می‌شد، پارک کردم. داخل مسجد جنب‌وجوش بود. پس از ساعاتی کُولی‌ها از دو در شمالی و غربی مسجد، با حمایت نیروهای شهربانی و پاسبان‌ها، حمله خود را شروع کردند. اول تمام موتور و چرخ‌های پارک‌شده جلوی در مسجد را آتش زدند. فریاد جوان‌ها بلند شد که: «درها رو ببندید!» 🔺 به اتفاق واعظی و احمد به پشت بام شبستان مسجد رفتم. کولی‌ها و پاسبان‌ها با وحشیگری مشغول سوزاندن وسایل مردم بودند. بعد هم چند موتور را آوردند پشت در مسجد و در را آتش زدند. از دو طرف، شلیک گاز اشک‌آور به داخل مسجد شروع شد. حالا در باز شده بود و حمله به داخل شبستان آغاز شد. 🪟 آیت‌الله صالحی را از پنجره شبستان به بیرون منتقل کردیم. به دلیل استنشاق گاز و کهولت سن، از حال رفته بود. روحانی سرخودی که بعداً با او رفيق شدم، به نام اسدی، با حرارت جوان‌ها را تشویق به مقابله می‌کرد. مردم هم از در غربی مسجد در حال فرار بودند و هرکسی از در می‌خواست خارج شود، زیر چوب‌وچماق کُولی‌ها سرودستش می‌شکست. 🔥 در وسط معرکه، کودکی را دیدم که وحشت زده گریه می‌کرد. ناخودآگاه داد زدم و رو کردم به پلیسی که به او حمله‌ور شده بود. گفتم: «ولش کن!» آن قدر که با تندی و شدت این کلام را ادا کردم، احساس کردم لحظه‌ای مردّد شد و ترسید. 🍃 بچه را بغل کردم و از در غربی خارج شدم. به سمت قدمگاه پیچیدم. موتور سالم بود. با احمد سوار موتور شدیم. یک گله پاسبان از جلوی ما درآمدند. تا خواستیم از کنار آن‌ها بگذریم، ده تا پانزده باطوم به سروصورتمان خورد. * کُولی‌ها (Roma، شربتی، گورونی) نژادی اسرارآمیزند که قرن‌ها پیش از هند به ایران و سرزمین های دیگر کوچ کردند. عجیب و بی‌خانمان و منزوی زندگی می‌کنند و به گدایی و فال‌گیری و رقاصی و سیاه بازی و... مشغول‌اند. ❤️ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | پیشاهنگ جهاد و شهادت 🕊 چند روایت از زندگی شهید نواب‌صفوی، شخصیتی که در دوره نوجوانی بر آقا خیلی تاثیر گذاشت 💫 نسخه کامل این تماشایی رو از سایت یا نو جوان ببینید و دریافت کنید 🌐 https://nojavan.khamenei.ir/showContent?video&ctyu=20212
🏆 قهرمان من 🌹 شخصیتی که بر دوران جوانی آقا بسیار تأثیرگذار بودن 🌷 به‌مناسبت ۲۷دی ماه، سالروز شهادت شهید سیدمجتبی نواب صفوی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei