جای خالی کتاب.mp3
1.03M
🎧 #شنیدنی | جای خالی کتاب
🔅 آقا یکی از پرخسارتترین تنبلیها را به ما معرفی میکنند
📈 نیازی که زیاد میشود و کم نه!
📚 #رفاقت_ماندگار
💫 آیت الله سیدعلی خامنه ای و نوجوانان ایران اسلامی
🌱 @Nojavan_Khamenei
❤️ #خواندنی | وحدت اعتقاد قلبی ماست
☀️ آقا، صبح امروز در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى:
👌 نامگذاری هفتهی وحدت در جمهوری اسلامی یک نامگذاری محض نیست، یک تاکتیک سیاسی هم نیست، [بلکه] یک اعتقاد و ایمان قلبی است. جمهوری اسلامی به معنای واقعی، معتقد به لزوم اتحاد امت اسلامی است.
🔹️ وحدت، مراتبی دارد؛ پایینترین مرتبهاش این است که مذاهب و اقوام علیه هم دست به تعرض نزنند؛ مرتبهی بالاتر این است که در مقابل دشمن مشترک، دست به دست هم بدهند؛ از این بالاتر اینکه کشورهای اسلامی همافزایی کنند؛ و مرحلهی بالاتر اینکه همهی دنیای اسلام متحد شوند برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی.
🔺️ اگر کشورهای اسلامی [حتی] پایینترین مراتب وحدت را هم رعایت میکردند، اینهمه مصیبت در دنیای اسلام وجود نداشت. قضیهی فلسطین، امروز بزرگترین مصیبت دنیای اسلام است.
🔹️ اینکه ما طالب وحدتیم و برای وحدت دل میسوزانیم، این فکر [وحدت]، دشمنانی دارد که در رأس آن، دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند.
۹۸/۸/۲۴
💫 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir 👇
🌱 @Nojavan_khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی | کودک آسمانی
🔆 هر چه جلوتر میرویم، نورانیت این خورشید، بیشتر آشکار میشود...
💫 آیت الله سیدعلی خامنهای و نوجوانان ایران اسلامی
🌱 @Nojavan_Khamenei
#معرفی_کتاب | آنک آن یتیم نظر کرده
📔 #کتاب_خوب_راه_گشاست 💡
📚 زندگی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را رمان گونه بخوانید...
♨️ رمانی مخصوص نوجوانان تا با زندگی پیامبر در قالبی جذاب و خواندنی آشنا بشوند...
🤓 #مطالعه_میلیمتری
📚 #رفاقت_ماندگار
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
نو+جوان
☀️ مولود سرزمین نور
📚 #معرفی_کتاب | آنک آن یتیم نظرکرده
👀 نگاهی به کتاب «آنک آنیتیم نظرکرده» اثر محمدرضا سرشار
👶 آنوقتها حتماً خیلیکوچک بودهاید، اما شاید او را بشناسید. شاید وقتی آن را در دست میگیرید، حرفهایش به چشمتان آشنا بیاید. اگر کمی فکر کنید، یادتان میآید اینکتابی که از قفسه برداشتهاید و به کلماتش نگاه میکنید، همانحرفهای آشنایی را میزند که صبح های جمعه، ساعت 8 از رادیوی قدیمی پدر شنیدهاید. «آنک آنیتیم نظرکرده»، همان «از سرزمین نور» است!
👌 بگذارید برایتان بگویم ماجرا از چه قرار است! برای اینکار، باید اول به سراغ خالق داستان برویم. «محمدرضا سرشار» که سالها با نام هنری «رضا رهگذر» مینوشت و میخواند و شاید پدر و مادرتان او را بیشتر با همیننام بشناسند، چهره و صدای آشنا و محبوبی در ادبیات کودک و نوجوان کشور ماست. ایننویسنده پیشکسوت با صدای گرم و آشنایش، سالها در رادیو کار میکرد و متن مینوشت و قصه میخواند. یکی از برنامههای بسیار موفق و پرطرفدار او، «از سرزمین نور» بود؛ یکروایت نمایشی رادیویی که در 77 قسمت، زندگی پیامبر رحمت صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بازخوانی میکرد و در قالب کتابی تحت همین عنوان هم چاپ شده بود.
😍 اینبرنامه، مورد توجه رهبر انقلاب هم قرار گرفته بود. البته ایشان درباره نثر کتاب به آقای رهگذر گفته بودند که گرچه خوب است، اما برای نوجوانان فاخر است. بعد از ساخت 44 قسمت دیگر، به دلیل گرفتاریهای شخصی نویسنده، مدتی اجرای اینبرنامه متوقف شد تا سرانجام، آقای سرشار تصمیم گرفت آنبرنامه و مجلدات پیشین را با یکبازنویسی دقیق، به یکرمان خواندنی و جذاب برای مخاطب نوجوان تبدیل کند؛ کاری که حاصلش شد کتاب «آنک آنیتیم نظرکرده»...
🔻 برای آشنایی بیشتر با کتاب به سایت یا #نرمافزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید 👇
🌐 http://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=15302
🏵 #نکته
👌 میدانستید که این کارها هم عمل صالح محسوب میشوند؟
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
♨️ تیتر یک سایت نو+جوان
🔆آقا در دیدار مسئولان نظام و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی عرصههای وسیعی را برای عمل صالح برشمردند
💎 ثواب در دنیای امروز
➕ سینه سپر کنید و از دشمن نترسید، محاسبهاش با خداست
💫 آیت الله سیدعلی خامنهای و نوجوانان ایران اسلامی
🌐 Nojavan.Khamenei.ir
📘 در زمین بگردید و بنگرید
📚 «ببینید قرآن چهقدر به علم و نظر کردن و تدبر کردن و از گذشته درس گرفتن تکیه میکند؛ببینید چهقدر شکر نعمت را بزرگ میشمارد. شکر نعمت یعنی چه؟ معنای شکر نعمت این است که شما آن نعمتی را که خدا داده، اول بشناسید؛ بعد آن را در جای شایستهی خود - که خدا برحسب حکمت خود معین کرده - مصرف کنید.»
۱۳۷۰/۰۶/۲۷
🎁 شما نیز میتوانید این آیه رو حفظ کنید و منتشر کنید تا علاوه بر اینکه خودتون با قرآن انس میگیرید، باعث انس دوستان و آشنایان بشید
💝 آیه #یادم_باشه هفته هفتاد و چهارم
👌 شما هم در مرحله دوم این طرح، همراه باشید...
📜 #عبرت_از_تاریخ
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
📚 کتابهای خوب را به جوانان معرفی کنید
📙 «قبلها در دوران مبارزات، خود من این کار [معرفی کتابهای خوب به جوانان] را میکردم؛ یعنی اصلاً کتابهایی را میخواندم، به قصد این که ببینیم به درد چه کسی میخورد، یا کجاهایش به درد چه کسانی میخورد و یادداشت میکردم. جوانانی که با من رفت و آمد داشتند - عمدتاً در مشهد، یا در دورهای که مشهد نبودم؛ تبعید بودم - من اسم میدادم که این کتابها را بخوانید؛ این کتابها هم متنوّع بود. الان هم میشود این کار را کرد و مجموعهای را در نظر گرفت.»
۱۳۷۷/۱۱/۱۳
📚 #رفاقت_ماندگار
💫 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir 👇
🌱 @Nojavan_khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی | ناامنی؛ بزرگترین مصیبت برای هر کشور
🔥 آتشزدن بانک کار مردم نیست
🔆 توصیه آقا در ابتدای جلسه خارج فقه امروز
💫 آیت الله سیدعلی خامنهای و نوجوانان ایران اسلامی
🌱 @Nojavan_Khamenei
♨️ تیتر یک سایت نو+جوان
🔆 درخواست آقا از مسئولان برای کاهش «مشکلات افزایش قیمت بنزین»
💎 مراقب مردم باشید
➕ آقا در جلسه خارجفقه ضمن حمایت از مصوبه سران قوا درباره طرح مدیریت مصرف سوخت تاکید کردند: مسئولین هم البتّه دقّت کنند، هرچه ممکن است از مشکلات این کار کم کنند. چون الان گرانی هست، بنا باشد باز اضافه بشود گرانی، خب این برای مردم خیلی مشکلات درست میکند؛ باید مراقبت کنند.
💫 آیت الله سیدعلی خامنهای و نوجوانان ایران اسلامی
🌐 Nojavan.Khamenei.ir
❤️ چقدر آرامم وقتی سوالم را جواب میدهی
📬 برخی نظرات ارسالی مخاطبان به نو+جوان را اینجا ببینید👇
🔻تارا:
میخواستم ازتون یه در خواستی داشته باشم ، باتوجه به این که علاقه به کتاب خوانی و رمان های عاشقانه نسبتا زیاد تر هست ، زندگینامه های شهدا از همه لحاظ بسیار مناسب هست.
🔻زهرا مغنیه:
بسم رب من و تو ❤️ نو+جوان
نمیدانی چه قدر این #حس خوب مرا خوشحال میکند چه قدر آرامم وقتی سوالاتم را با حوصله جواب میدهی از آن طرح های قشنگت که نگویم بد جور دلم را برده اند فقط مشکل چاپگر خراب مدرسه است اما تو تمام خراب ها را درست میکنی ☘️
🔻 نفس
سلام خسته نباشید خیلی کانالتون خوبه . سخنان آقا درباره درس و توصیه به نوجوانان و نقششون در جامعه بیشتر بزارید. ممنون
🔻 گلناز رنجکش
چه جمله زیبایی:«روی سنگقبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند». ان شاا... به دعای شهید تهرانی مقدم،ما نوجوانان وجوانان بتونیم این خواسته شهید رو عملی کنیم
🔻 علی صابری
دلم میخواد، حتی یک بار دیگه هم که شده از نزدیک آقا رو ملاقات کنم... چه حس زیبا و تکرار نشدنی بود آن ملاقات....
🔻ا
سلام ،خداقوت،سپاس ازاینکه سخنرانی های اقارا به این شکل برامون میزارید،این شیوه واقعا فوق العاده وعالی است❤️❤️
🔻گمگشته:
درباره پیام امروزتون که حضرت آقا فرموده بودن به جوونای اطراف شون کتاب معرفی میکردن میشه ازاین کتابا یه لیست تو کانال بذارید اول اون مهماشو لطفاً
🔻زینب:
من نمیدونم چه هدفی برای زندگی دارم و این که نمیدونم اصلا برای چه کاری به دنیا اومدم علاقه مندیهام رو هم نمیدونم یعنی اصلا خودمو نمیشناسم نمیدونم واسه چه کاری مفید هستم باید چی کار کنم به نظر شما؟
📨 شما هم نظرات خود را از طریق @Alo_Nojavan برای ما بفرستید!
➖➖➖➖➖➖➖
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
😍 #خواندنی | شرحِ یک دوستیِ صمیمانه
📝 فعالان کتاب و فرهنگ چند خاطره کتابی از آقا نقل میکنند
☺️ شنیدن و خواندن روایتهای مختلف از یک ماجرا، اتفاق خوبی است که نگاه جامعتر و متنوعتری از آن موضوع به ما میدهد. علاقه و توجه رهبر انقلاب به کتاب و اهمیتی که ایشان به مطالعه و کتابخوانی میدهند، در توصیههایشان نمایان است. اما خواندن شرح این علاقه و دوستی صمیمانه با کتاب، از زبان افرادی که دغدغه کار فرهنگی دارند و با آقا هم در ارتباط هستند، لطف دیگری دارد. با هم بخشی از این خاطرات را میخوانیم:
1️⃣ یک قفسه کتاب
📚 آقا گفتند ما یک قفسه کتاب داریم در کنار اتاق خودمان که در آن چندصد جلد کتاب وجود دارد، من بعضی وقتها آنقدر مشغلهام زیاد است که رویم را از کتابها برمیگردانم تا آنها را نبینم و به کارهای اجرایی برسم. چند هفته قبل به صورت اتفاقی کتاب شما را دیدم و آن را خواندم و بعد از آن هم با الطافشان ما را شرمنده کردند. برای من جالب بود رهبری با این مشغلهای که دارند، چگونه کتاب را با این دقت مطالعه کردهاند.
📝 شهید علی خوشلفظ، راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد»
📚 #رفاقت_ماندگار
🔻 برای خواندن چندین روایت جذاب و #خواندنی دیگر از آقا در مورد کتاب و کتابخوانی به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 http://nojavan.khamenei.ir/showContent?ctyu=15315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ #ویژه ♨️
💥 نجات سوسنگرد
🔥 یقین داشتیم اگر عراقیها سوسنگرد رو بگیرند همه بچهها قتلعام خواهند شد
😈 شبانه بنی صدر پیام داد عملیات آزادسازی متوقف بشه!
🔆 روایت آقا از فتح سوسنگرد همراه با دکتر شهید مصطفی چمران
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
نو+جوان
🚑 #ماجرا | مرکز امدادرسانی
🌊 به اتّفاق آقای رحیمی و آقای راشد به بیرون شهر رفتیم تا خانههایی را که سیل در درّهی شهر تخریب کرده و از جا رُفته، ببینیم. همین خانهها سبب اصلی وقوع این سانحه بودند؛ زیرا این شهر در طول تاریخ در معرض بارانها بوده و آب باران از مسیر درّه راه خود را میگشوده و از شهر میگذشته و شهر در گذر قرنها سالم مانده است؛ به همین جهت هر ساختوسازی در مسیر این مسیل ممنوع بوده است؛ چرا که این امر موجب بسته شدن راه آب و سرازیر شدن آن به سمت شهر میگردیده است. امّا عدّهای که به دنبال زمین رایگان بودهاند، با ساختن خانه در این درّه، دست به مخاطره زدهاند. هنوز هم برخی از این قبیل افراد در برخی شهرها دست به این کار میزنند، بدون آنکه بدانند از این راه نه تنها خود را در معرض خطر قرار میدهند، بلکه کلّ شهر را به خطر میاندازند.
❌ به درّه رفتیم و دیدیم خانههایی که در آنجا ساخته بودند، بهکلّی نابود شده است. در حالی که
آنجا ایستاده بودیم، دیدیم یک خانوادهی بلوچ با چند زن و یک مرد و چند کودک از دور میآیند. در دست مرد کودکی خوابیده بود و زنان گریه و زاری میکردند. وقتی به ما نزدیک شدند، فهمیدیم کودکی که مَرد در دست خود حمل میکند، مرده است. این صحنه مرا عمیقاً تکان داد و با صدای بلند به گریه افتادم.
😔 من نسبت به کودکان و زنان حسّاسیّت خاصّی دارم. اصلاً نمیتوانم هیچگونه آسیب و اهانتی را به یک کودک یا یک زن تحمّل کنم. بارها به دوستانم گفتهام: من برای قضاوت و داوری میان یک زن و یک مرد، مناسب نیستم؛ زیرا حتماً از زن جانبداری میکنم! و همینطور در مورد کودکان؛ من حتّی طاقت این را هم ندارم که در صحنههای نمایشی فیلمها ببینم کودکان دچار مصیبت میشوند. لذا وقتی آن کودک را که در حادثهی سیل جان داده بود، دیدم، احساس اندوه شدیدی کردم و سخت به گریه افتادم. آن خانواده متوجّه گریه و تأثّر من شدند. آقای راشد به من گفت: اینها وقتی دیدند شما بیش از خودشان متأثّر شدهاید، شگفتزده شدند. بعداً خبر گریهی من میان بلوچها منتشر شد.
🚚به شهر برگشتیم و در کمیتهی امدادی که تشکیل داده بودیم، مستقر شدیم. به ما اطّلاع دادند که 80 درصد خانههای شهر ویران شده و آن خانههایی هم که ویران نشده، آب به داخل آنها راه یافته و تمامی آنها را آب فرا گرفته است. بیشتر خانههای ایرانشهر یک طبقه است. ناگهان به ذهنم گذشت که مردم شهر از ناهار دیروز تا کنون غذایی نخوردهاند و باید گرسنه باشند. دیدم نانواها به علّت سیل، نانواییها را بستهاند. آب، هم وارد مغازهها شده بود و هم وارد انبارها؛ و رفع این مسئله چند روزی به درازا خواهد کشید. بنابراین گرسنگی، شهر را تهدید میکند. به دوستانم گفتم: بیایید شعار «شهر گرسنه را نجات دهید» را اجرا کنیم و بکوشیم از هر راهی شده، غذا تهیّه کنیم. دیدم مردم، سرگشته و مبهوت در راهها پراکندهاند و این سانحه آنها را از احساس گرسنگی غافل کرده است. در کنار راه یک دکّان بقّالی را دیدم که چون از سطح زمین بلندتر بوده، توانسته بود از آب گرفتگی نجات یابد. صاحب مغازه جلوی در مغازه ایستاده بود، به چپ و راست نگاه میکرد و نمیدانست چه باید بکند. نزد او رفتم و گفتم: در دکّان شما چیزی که مردم بتوانند بخورند، یافت میشود؟ گفت: فقط بیسکویت. گفتم: هرچه داری، بده. همهی کارتنهای بیسکویتش را از او خریدم ـ که البتّه زیاد هم نبود ـ و همانجا میان مردم آواره توزیع کردم. این فقط یک مقدار خوراک مسکّن و موضعی بود و علاج یک شهر گرسنه را نمیکرد.
🏫 به ادارهی پست رفتم و به آقای کفعمی در زاهدان ـ عالم بزرگِ معروفِ همهی استان بلوچستان که قبلاً ذکرش رفت ـ تلفن زدم و دربارهی ابعاد فاجعه با او صحبت کردم و گفتم: ما به نان و خرما ـ و اگر بشود، پنیر نیز ـ هرچه زودتر و به هر اندازه که بتوانید، نیاز داریم. از او خواستم با آقای صدوقی در یزد، و با مشهد و تهران نیز تماس بگیرد و به همه اطّلاع دهد که ما به غذا نیاز داریم. چند بار با صدای بلند تکرار کردم: به همه بگویید من با بیصبری منتظر نان و خرمایم.
😳 وقتی گوشی تلفن را گذاشتم، دیدم مردمِ پشت سر من با شگفتی به التماس و اهتمام شدید من گوش میدادند و با حالت ستایش و تعجّب، به یکدیگر نگاه میکردند. طبیعی بود که خبر این اقدام من ظرف کمتر از یک ساعت در شهر پخش شود. اهالی شهر به تلاشهای من دل سپردند؛ زیرا از ناتوانی علمایشان و نیز ناتوانی مقامات رسمی در امدادرسانیِ فوری مطّلع بودند. علما قدرت نداشتند و رسمیها هم اهمّیّتی نمیدادند و بلکه عاجز از آن بودند.
نو+جوان
🕌 به مسجد آل الرسول رفتم تا آنجا را آماده کنم که مرکز امدادرسانی باشد. همهی نگاهها به مسجد دوخته شد. دو سه ساعت بیشتر طول نکشید که یک کامیون بزرگ پر از نان و خرما و هندوانه و پنیر رسید. بلندگوی مسجد را با تلاوت قرآن کریم باز کردیم و بعد اعلام کردیم که مسجد آل الرسول مرکز کمک به مردم و رساندن غذا برای نجات مردم شده است. به برادرانم گفتم: به هر کس که میآید، غذا بدهید. اگر گفت کم است، بیشتر بدهید. اگر دوباره هم آمد، به او بدهید و نگویید قبلاً گرفتهای. باید بدین وسیله نگذاریم مردم حریص شوند. البتّه مطمئن بودم که برادرانِ سایر شهرها نیز به ما کمک خواهند رساند. و اینچنین ما کار امدادرسانی را آغاز کردیم.
💪 من شخصاً میان برادران بهدقّت تقسیم کار کردم. یک تشکیلات جدّی پیدا کردیم. و من از تجربهی سابق خود در زلزلهی شهر فردوس در سال 1347هـ . ش (1388هـ . ق) بهره گرفتم. در شهریور آن سال، در شهر فردوس و اطراف آن زلزلهی نسبتاً شدیدی اتّفاق افتاد. من و گروهی از برادران برای کمکرسانی به آنجا رفتیم و بیش از دو ماه در آنجا ماندیم و طیّ آن، تجربیّات ارزشمندی در زمینهی کمک به مردم و بسیج نیروهای مردمی به دست آوردیم. من از آن ایّام خاطرات جالبی دارم. علی ایّ حال، کار ما در ایرانشهر پنجاه روز ادامه یافت و طیّ آن به دیدار مردم در خانهها و آلونکها و چادرها میرفتیم. تعداد افراد خانوادهها را آمار گرفتیم. گاهی ارقامی که به ما داده میشد، دقیق نبود؛ ولی ما آن را حمل بر صحّت میکردیم و بررسی مجدّد نمیکردیم. ما به اعماق احساسات و عواطف این مردم نفوذ کرده بودیم.
📦 توزیع را بر اساس آمارهایی که نوشته بودیم، قرار دادیم. برگههایی برای کوپن خواربار تهیّه کردیم و هر خانواده طبق برگهی کوپن، سهمیّه دریافت میکرد. در این مدّت، علاوه بر موادّ غذایی که گاهبهگاه توزیع میشد، تعداد بسیاری چراغ، پتو، ظرف، فرش و زیرانداز و سایر لوازم سادهی زندگی توزیع کردیم. کسانی بودند که کوپن تقلّبی درست میکردند و امضای مرا روی آن جعل میکردند.ولی امضای من با آنکه ظاهراً ساده بود، امّا رمزی داشت که خود من از آن آگاه بودم. من متوجّه جعل امضا میشدم، امّا به روی آنها نمیآوردم.
🚗 در آن روزهای امدادرسانی، آقای حجّتی از سنندج به ایرانشهر آمد. او در تبعیدگاه دوّم خود ـ سنندج ـ بیمار شده بود و مرخّصی گرفته بود تا به کرمان برود. به او اجازه داده بودند. و او از کرمان برای دیدن ما به ایرانشهر آمد. آمدنش فرصتی برای تجدید دیدار بود. با هم شب را تا صبح بیدار ماندیم. صبح از او دعوت کردم تا به شهر برویم و با اتومبیلِ من در شهر بگردیم. خودم پشت فرمان نشستم و او را کنار خود نشاندم. وقتی دید مردم، از زن و مرد و کودک، موقعی که اتومبیل ما را میبینند، برای ما دست بلند میکنند و به ما سلام میدهند، شگفتزده شد. با تعجّب گفت: به یاد داری در آغاز، مردم حتّی از سلام دادن به ما دریغ میکردند؟! گفتم: بله، به یاد دارم؛ امّا وقتی فردی شریک غم و شادی مردم میشود، اینچنین جایگاهی در دل آنها مییابد.
🎉 در پایان پنجاه روز امدادرسانی، و پس از آنکه آنچه را از آثار سیل میتوانستیم برطرف کنیم، کردیم، جشن بزرگی برپا کردیم و من در آن جشن سخنرانی کردم؛ که هنوز متن ضبطشدهی سخنرانی و تصاویر جشن موجود است.
🔰 🔰 بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد»
💫 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir 👇
🌱 @Nojavan_khamenei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی | جهتیاب کتابخوانی
🤷♂️ جوانان و نوجوانان مراجعه میکنند، میگویند آقا چه بخوانیم؟
🔰 متصدیان امر کتاب باید برنامههای کتابخوانی متنوع و متناسب ارائه کنند
📚 #رفاقت_ماندگار
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei