﷽
| هنیئا لک یا هنیه...
اسماعیل هنیه وسط اردوگاه آوارگان فلسطینی به دنیا آمد و از همان کودکی با فقر و جنگ آشنا شد😢
سختی ها اما قدشان به قامت بلند اسماعیلی که قرار بود نقشی تمدنی در این عالم ایفا کنند نبود...🌱✨
اسماعیل ذخیره خدا بود تا در این دوران به جهان بیاید و از همان جوانی تا این روزها که شصت و چند ساله شده بود برای آزادی فلسطین بجنگد و راه فتح نهایی را بگشاید و پایانش را به دست ما بسپارد🕊🍃
آزادی فلسطین برای هنیه صرفا یک هدف ملی و وطن پرستانه نبود، این را از سرمایه ها و دارایی هایی که در راه این آرمان داده است باید فهمید❗️
آرمان هنیه آنقدر بزرگ بود که به راحتی بچه ها، عزیزان، مال، ابرو و جانش را برایش خرج کند...❤️🩹
اطمینان و آرامش و شجاعتی که از هنیه میدیدیم همه حاکی از یک جمله بود: اسماعیل بنده خدا بود و برای خدا زندگی میکرد و میجنگید.
او تمام دارایی ها و حتی جانش را امانتی بیش نمیدانست که باید خرج آنجا که او میخواهد بشود.
خبر شهادت میهمان عزیزانمان اگرچه برای ما سخت است اما برای هنیه خوشحالیم💫
چرا که به قول امام خامنهای:
"شهید هنیه سالها جان گرامیاش را در میدان مبارزهئی شرافتمندانه بر سردست گرفته و آمادهی شهادت بود"
#آرمان_ما
#شهید_اسماعیل_هنیه
┏━━━🍃🕊🌹🕊🍃━━━┓
🆔https://eitaa.com/joinchat/1192100040Cf09811fc04
﷽
| حبیبِ خدا
داشتم از خیابان و کنار پارکی عبور میکردم. تنها بودم، همینطور توی پارک نگاهی انداختم. خلوت بود🍃
یکدفعه دیدم نوجوانی گوشه ای نشسته و دارد گریه میکند؛ کنجکاو شدم🤔
گفتم این بچه چرا دارد گریه میکند؟!
جوری که مرا نبیند آرام به سمتش رفتم. دیدم دارد با خدا مناجات میکند.
تا آن موقع ندیده بودم کسی اینجور با خدا راز و نیاز کند💚
گوش هایم را تیز کردم ببینم چه میگوید.
شنیدم که به خدا میگفت:
خدایا شهادت را نصیبم کن! مرا در خون خود بغلتان!🥺
تعجب سرتاپای وجودم را فرا گرفت. نمیدانستم آن نوجوان کیست. فقط چهرهاش را توانستم ببینم. چند روز بعد دوباره دیدمش...❗️
اما نه خودش را، عکسش را!
پایینش نوشته بود: شهید حبیب الله جوانمردی
•📚برگرفته از کتاب حبیبِ خدا
*خاطرات شهید حبیب الله جوانمردی
شهید ۱۶ ساله انقلاب اسلامی،
🌻که زمانی که مفهوم شهید برای خیلی ها گنگ و مبهم بود، گمشدهاش شهادت بود...
#آرمان_ما
#شهید_حبیبالله_جوانمردی