در آن لحظات که در بهشت برزخی بودم، با تمام وجود حس كردم ماهيت وجودي ما با گناه و نافرماني پروردگار منافات دارد. خداوند از روح خودش در ما دميده و اين روح الهي دوست ندارد كه نافرماني پروردگار را انجام دهد.
ما به دليل داشتن همين روح الهي، عاشق انجام كارهاي خوب هستيم، كارهايي كه پروردگار مهربان ما را خوشحال مي كند و چه كاري بهتر از خدمت به بندگان خداوند؟! من اگر بندگان خدا را دوست داشته باشم و به آنها عشق بورزم و در مسير هدايت آنها فعاليت كنم از بهترين كارهاست. كوچكترين محبتي كه به خاطر خداوند به بندگانش داشته باشم، در وجود من دريايي از عشق الهي ايجاد مي كند. يك لبخند گرم، يك جمله محبت آميز، يك فداكاري كوچك، يك جمله مثبتي كه از دهان ما خارج مي شود، حتي اگر به فرزند خودمان باشد، چنان در سرنوشت ما موثر است كه قابل بيان نيست.
از آن طرف، افكار منفي، خشونت، احساسات منفي و بدخلقي به بندگان خداوند، حتي به يك نفر از آنها چنان تأثير منفي در سرنوشت ما ايجاد مي كند كه باوركردني نيست...
📙منبع : برگرفته از کتاب با بابا، اثر گروه شهید هادی .
💢نماز اول وقت💢
بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد. حتی زمانی که در اوج کار و گرفتاری بود.
معلم گفته بود: «بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه.» آمدیم داخل حیاط. صدای اذان از مسجد بلند شد.
احمد رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: «احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای ازت امتحان نمی گیره و ...» می دانستم نماز احمد طولانی است.
🌷رفتیم کلاس برای امتحان. ناظم گفت: «ساکت باشید تا معلم سوال ها را بیاره.» خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه.
بیست دقیقه همینجوری داخل کلاس نشسته بودیم نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد. همه داشتند پچ پچ می کردند که معلم وارد شد. معلم با عصبانیت گفت: «از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه!» بعد به یکی از بچه ها گفت: «پاشو برگه ها را پخش کن.»
✅هنوز حرف معلم تموم نشده بود احمد وارد شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی بعد از خودش را راه نمی داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. آقا معلم گفت: «نیری برو بشین.»
✅ احمد سرجایش نشست و من با تعجب به او نگاه می کردم. احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت خوانده بود و من ... خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه ی احمد.
📙منبع : کتاب : عارفانه. اثر گروه شهید هادی .
173.8K
⭕️ سوال
❓در حدیث آمده که تو دوران غیبت اگه کسی ادعا کنهامامزمانو دیده دروغگوست حالا آیا بزرگانی که میگنامامزمان رو ودیدن دروغگو هستن؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی .
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
Tafsir Zibai Surat.mp3
6.81M
🌏 تفسیر زیبایی صورت و گناه آن
با صدای شهید حاج شيخ احمد کافی .
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
🍎 اخلاق و رفتار خوش :
🏔در ارتفاعات کوره موش چهار اسیر گرفتیم و قرار بود بعد از چند روز تحویل پادگان ابوذر بدیم. یک اتاق آهنی در میان حیاط وجود داشت همه پیشنهاد دادن که اسرا را در آنجا نگه داری کنیم.
🏠اما ابراهیم آنها را آورد داخل اتاق هر غذایی که می خوردیم بیشترش را به اسرا میداد و می گفت این ها مهمان ما هستند. بعد از چند روز برای آنها لباس تهیه کرد و آنها را راهی حمام کرد. بعد از اینکه قرار بود اسرا را تحویل دهیم همه ی آنها به ابراهیم نگاه می کردند و گریه می کردند و التماس می کردند کنار ابراهیم بمانند.
☘ این است نشانه ی اخلاق و رفتار خوش.
منبع : کتاب : سلام بر ابراهیم .
☘༻﷽༺☘
#مولایمن
بدون عشق دل سردم، کمی آقا نگاهم کن
سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن
درختی بیثمر هستم، برایت دردسر هستم
خزانم، شاخهای زردم، کمی آقا نگاهم کن .
🤲 اللّٰھـُــم ؏جـــِّل لِوَلـیڪَ الفــَرَجـْــ