#اماناز_نیشِ_زبان
وارد داروخانه شدم و منتظر بودم تا #نسخه ام رو آماده کنند. بنده خدایی وارد شد و با لهجهی ساده و روستایی پرسید آقا کرم ضد سیمان دارین؟
فروشنده داروخانه که انگار موضوعی برای خندیدن پیدا کرده بود با لحنی تمسخر آمیز پرسید: کرم ضد سیمان؟ بله داریم خوبش هم داریم . کرم ضد تیرآهن و آجر هم داریم. حالا #ایرانی میخوای یا خارجی؟ اما گفته باشم خارجی گرونه ...
مرد نگاهش رو به دستاش دوخت و اون رو به صورت فروشنده گرفت و گفت کارگر ساختمان هستم دستام زبر شده ، نمیتونم صورت دخترم رو ناز کنم اگه #خارجی بهتره لطفا خارجی بده
لبخند روی لب های فروشنده خشک شد. چه حقیر و کوچک است آن کسی که در این دنیا به خود #مغرور است. چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج ، شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می گیرند
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah