#کنایه_سیدالشهداء_به_شیخ
عارف شیدا جناب کل احمد تهرانی میفرمود: روزی با شیخ رجبعلی خیاط و مرحوم تزودی و گروهی از دوستان به امام زاده صالح علیه السلام رفتیم و در صحن حرم نشستیم
شیخ در خلال صحبت هایشان آرزو کردند که ای کاش در صحرای کربلا حاضر بودم و در آنجا به یاری #سیدالشهداء علیه السلام می شتافتم. در میان همین صحبت ها بودیم که ناگهان تگرگ مفصلی شروع به باریدن کرد
به غیر از مرحوم تزودی من و دیگر رفقا به طرف پناهی حرکت کردیم. اما تزودی سرش را زیر تگرگ ها گرفته بود و با اشک و لابه می گفت: خدایا بزن! زورت به سر کچل من رسیده؟ پس بزن.
در همین احوالات که منتظر تمام شدن تگرگ بودیم حضرت سیدالشهداء در عالم معنا به شیخ الهام کردند که در روز عاشوراء درست مثل همین #تگرگ ها بر سر من و یارانم تیر می بارید ولی هیچ کدام فرار نکردند.
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah