#حکایتی_آشنا ...
ابن هرمه به نزد منصور خلیفه عبـاسی آمد ، منصور وی را عـزیز داشت و تکریم کرد و به او گفت چیزی از من بخواه. ابن هرمه گفت به کارگزارانت در مدینه بنویس که هر گاه مرا مست گرفتند، مرا حد نزنند. منصور گفت برای ابطال حدود را راهی نیست ، چیـز دیگری بخواه اما ابن هرمه بیشتر اصرار کرد. سرانجام منصور گفت به کارگزار مدینه بنـویسند هرگاه ابن هرمه را مست نزدتو آورند، وی را هشتاد تازیانه بزن و کسی کـه وی را آورده را صد تازیانه. از آن پس ابن هرمه مست در کوچه ها میرفت و کسی معترض او نمیشد . این حکایت برای شما آشنا نیست ؟ این روز ها بعضی مشغول فساد مالی واخلاقی هستند و کسی هم معترض نمی شود ...
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50