#خداوند_همه_جا_هست
یکى از بزرگان جلسه درسى داشت و از میان شاگردان به نوجوانى بیشتر از همه احترام می گذاشت . روزى در بین جلسه یکى از شاگردان از آن #عالم پرسید: چرا بى دلیل ، این نوجوان را آن همه احترام مى کنید؟ آن عالم دستور داد چند مرغ آوردند.
مرغ ها را بین شاگردان تقسیم نمود و به هر کدام کاردى داد و گفت هر یک از شما مرغ خود را در مکانی که کسى نبیند ذبح کند و بیاورد.
شاگردان به سرعت به راه افتادند و پس از ساعتى هر یک از آنها ، مرغ ذبح کرده خود را پیش استاد آوردند اما #نوجوان مرغ را زنده آورد.
عالم به او گفت چرا مرغ را ذبح نکردى؟ او در پاسخ گفت شما فرمودید مرغ را در جایى #ذبح کنید که کسى نبیند ، من هر جا رفتم دیدم خداوند مرا مى بیند.
شاگردان به توجه آن شاگرد پى بردند و او را تحسین کردند و فهمیدند که استاد چرا آن قدر به او احترام مى گذارد.
🏴 نکته های ناب کـوتاه
@noktehayenabekotah