🔖
#اعتماد_به_خدا
فردی به دوستش گفت: بیا به کوهی که خـدا آنجا زنـدگی می کند برویـم. می خواهـم ثابت کنم که او فقط بلد است به ما دستور بدهد و هیچ کاری برای #خلاص کردن ما از زیر بار این همه مشقات نمی کند!
دیگری گـفت: موافق هستم . امـا من برای ثابت کردن ایمانم میآیم. وقتی به قله کوه که رسیدند شب شده بود. در آن تاریکی صـدایی شنیدند: سنگ های اطرافتان را بار اسبانتان کنید و آنها را پایین ببرید.
آن فـرد گفت می بینی؟ بعد از چنین صعودی ازما میخواهد که بار سنگین تری را حمـل کنیم . #محال است که اطاعت کنم
دیگری به دستور عمل کرد . وقتی به دامنه کوه رسید ، هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگ هایی را که فرد #مومن باخود آورده بود، روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50