#سنگ_قبر_حکیم
مرد بسیار ثروتمندی که از حکیمی دل خوشی نداشت با خدمتکارانش در بازار با حکیم و تعدادی از شاگردانش روبهرو شد. مرد ثروتمند با حالتی پر از غرور و تکبر به حکیم گفت: تصمیم گرفتهام پول خودم را هدر دهم و برایت سنگ قبری گرانقیمت تهیه کنم. بگو جنس این سنگ از چه باشد و روی آن چه بنویسم تا هر کس بالای آن قبر بایستد و برای تو آرامش طلب کند شاد شود و خندهاش بگیرد. حکیم خندهای کرد و پاسخ داد: اگر خودت هم بالای سنگ قبر میایستی. سنگ قبر مرا از جنس آیینه انتخاب کن و روی آن هیچ چیز ننویس. بگذار مردمی که بالای آن میایستند تصویر خودشان را ببینند و اگر هم آمرزشی طلب میکنند نصیب خودشان شود. مرد ثروتمند که حسابی جا خورده بود برای اینکه جلوی اطرافیانش کم نیاورد با تمسخر گفت: اما همه که برای دعای آمرزش بالای سنگ قبر نمیایستند. حکیم با همان تبسم گرم و صمیمانه همیشگیاش گفت: آنها آیینهای بیش نخواهند دید.
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با آیدی کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50