بنــده خــدایـی می گـفت:
داخـل #زائر بـرهای حـرم
با کمـر درد نشسته بــودم
پیــرزنی بـا دیــدن مــن با
صدای بلند شـروع کـرد به
نیــش و #زخم_زبان زدن
کــه ایــن وسیله بــرای ما
اسبـــاب راحـتی اســت و
برای جوانان تفریح و ...
از خـودم رفتم ، نگاهی به
گنبــد حضــرت رضـا علیه
السلام و. امان از قضاوت
چرا عـادت کردیـم از روی
#ظاهر افـراد نـظر بـدیـم
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50